داشتم در سایت Thenextweb میگشتم که به این مقاله رسیدم: «زمان سنج اندازهگیری زمان تلف شده». این روزها نرمافزارها و پلاگینها و اپلیکیشنهای زیادی هستند که حضور ما و رفتار ما را در شبکههای اجتماعی اندازهگیری و ثبت میکنند و به خودمان گزارش میدهند. اینکه چقدر در فیسبوک بودهایم و چقدر در وایبر و چقدر در اینستاگرام و... احتمال دارد بگویید که گزارش دادن به خودم چه فایدهای دارد؟ من خودم خوب میدانم که چقدر در اینستاگرام هستم و چقدر با وایبر بازی میکنم و چقدر مسیج میفرستم اما واقعیت این است که ما معمولا در اندازهگیری یا تحلیل رفتارهای دیجیتال خود، دچار خطاهای فاحش هستیم. البته این خطا همیشه وجود دارد، حتی در رفتارهای فیزیکی. کافی است بعد از یک پیادهروی سنگین از شما بپرسند که چند ساعت پیادهروی کردهاید؟ احتمالا خطاهای زیادی در تخمین زمان پیادهروی خواهید داشت. اما در فضای دیجیتال و خصوصا فضای دیجیتال آنلاین و خصوصا شبکههای اجتماعی، به دلیل درگیریهای احساسی شدید، فرآیندهای حرفهای بازیسازی و گیمیفیکیشن و…، عملا خطای ما خیلی بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
براساس هفت یا هشت مورد اجرای نرمافزار و آزمایش عملی، من تقریبا به این باور رسیدهام کسی که میگوید روزانه نیم ساعت به اینستاگرام سر میزند، بدون اینکه احساس کند روزانه بیش از یک ساعتونیم برای تماشای عکسها و پیگیری فالورها، مستقیما به صفحه نمایش موبایل خود خیره میشود. بگذریم. با خودم گفتم که Timewaste Timer هم نرمافزار جدیدی از این گروه نرمافزارهاست. اما ایده نرمافزار بسیار جالب بود، شما نرمافزار را رایگان دریافت میکنید، آن را روی کامپیوتر خود نصب میکنید و حساب خود را 20 دلار شارژ میکنید. این پول هنوز متعلق به شماست، اما هر روزی که مجموعا بیش از یک ساعت برای فیسبوک وقت بگذارید، یک دلار از حساب شما کم میشود.
پس از تمام شدن این 20دلار، دوباره بازی آغاز میشود. حساب خود را 20دلار بیشتر شارژ میکنید و به همین روند ادامه میدهید. مصاحبه با طراح این نرمافزار جالب است. او توضیح میدهد که پیشنهاد اولیه این بوده که پول به موسسات خیریه اهدا شود اما بعدا به نتیجه رسیدهاند که چه کسی خیرتر از خود ما که کمک میکنیم افراد بیمار و معتاد، الگوی رفتاری خود را اصلاح کنند و دوباره به دامن زندگی بازگردند؟!
چنین نرمافزارهایی- اگر به استفاده از آنها متعهد باشیم- با اتکا به چه شیوهای، الگوی رفتاری و تصمیمگیری ما را اصلاح میکنند؟ افزایش هزینه منابع. البته در این مثال خاص، هزینه صرفا هزینه مادی بوده است. شاید چون افزایش هزینه منابع، تضاد مفهومی با یارانه- به معنای کاهش هزینه منابع- دارد، بتوان آن را نایارانه نامید. زحمت تلفظش با شما. ما خانواده کمسوادی داریم و در موارد زیادی، معادل انگلیسی و فرانسه را سادهتر از لغات جدید فارسی تلفظ میکنیم. پدربزرگ بیسواد من هم سوبسید را تلفظ میکرد. افزایش هزینه منابع- در نگاه من- روشی بسیار ارزشمند و اثربخش برای تغییر الگوی رفتار و تصمیمگیریهای ماست. رایگان بودن، یک توهم محض است. هیچ چیزی رایگان نیست. چیزهایی که ما رایگان میدانیم، معمولا هزینههای بسیار بزرگتری دارند اما از نگاه ما پنهان میمانند.
یک پیتزا اگر 100هزار تومان هم باشد، در مقایسه با فیسبوک و اینستاگرام، ارزانتر است. چون پیتزا یک ساعت وقت ما را میگیرد و معادل چند ساعت دسترنج ما را. اما فیسبوک و اینستاگرام، هزاران ساعت وقت و انرژی ما را میگیرد و آنهایی که برایش وقت بگذارند، دیر یا زود میفهمند که بر خلاف تصور اولیه، حتی تمدد اعصاب را هم با خود به همراه ندارد. بیایید شجاع باشیم و آرزو کنیم یا ارزش منابع ارزان را بفهمیم یا دنیا آنها را به رویداد و اتفاقی از ما بگیرد. چیز زیادی از دست نخواهیم داد. دنیای بزرگتری پیش روی ما باز خواهد شد... .
* کارشناس مدیریت