تلاطمهایی که در بازار ارز اتفاق افتاد، عملا نشانگر واقعیتی بود که از فرصت عدم توافق ایران با گروه 1+5 استفاده کرد و حبابی که در این زمینه ایجاد شده بود، ترکید. در یک سال و نیم گذشته دولت تلاش کرد نرخ برابری ارزش ریال مقابل دلار را ثابت نگه دارد، در حالیکه ما با یک تورم 30 درصدی روبهرو بودیم که هرچند اکنون به 20 درصد رسیده، اما به هرحال این تورم نقش موثری در کاهش ارزش ریال داشته است.
رییس بانک مرکزی نیز قیمت 3200 تومان را بهترین قیمت دلار در شرایط فعلی عنوان کرد که این نشانگر لزوم افزایش قیمت ارز بوده است. در ایران واردات با قیمت دلار دولتی، شرایط غیرواقعی ایجاد کرده که سبب شده بسیاری به این فکر کنند که واردات بسیاری از کالاها نسبت به تولید آنها به صرفهتر است در حالیکه اگر دلار واقعی باشد خواهیم دید این واردات با هزینه کمتری نسبت به تولید اتفاق نمیافتد.
حفظ قیمت دلار به شکل مصنوعی در راستای منافع ملی نیست، زیرا هزینه تولید متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا میکند، در حالیکه نرخ واردات با ارز دولتی این افزایش قیمت را در پی نخواهد داشت و نتیجه آن عقیم ماندن تولید داخلی نسبت به تولیدات خارجی است.
در کل اقدامات دولت سبب زیان واحدهای تولیدی شده است. طبق اطلاعاتی که انجمن تولیدکنندگان فولاد ارائه کرده در شش ماهه سال جاری قیمت گاز طبیعی مصرفی این تولیدکنندگان 82 درصد افزایش پیدا کرده و عواملی چون افزایش قیمت حملونقل و حقوق پرسنل، هزینه تولید آنها را بالا برده و با اینکه تولید این تولیدکنندگان با آخرین تکنولوژی روز انجام میشود و از کیفیت بهتری نسبت به فولاد چین و کشورهای مشابه برخوردار است اما قیمت بالای تمام شده آن سبب شده این محصول در بازار جهانی و در داخل نسبت به تولیدات مشابه چینی نتواند بازار مناسب خود را داشته باشد.
ما در رسانههای گروهی به اشتباه افزایش نرخ دلار و نرخ برابری ارزش ریال را نادرست اعلام میکنیم، در حالیکه افزایش قیمت دلار به نفع اقتصاد کشور است. در حال حاضر قیمت واقعی دلار باید چهار هزار تومان باشد. وقتی قیمت دلار واقعی شود شاهد رونق تولید و افزایش صادرات و به دنبال آن محدود شدن واردات خواهیم بود. ما نباید فراموش کنیم که همیشه نفت نداریم و نمیتوانیم از طریق فروش آن نیازهای خودمان را تامین کنیم. بر پایه آمار گمرگ در شش ماه نخست امسال 10 قلم از کالاهای وارداتی ما به کالاهای اساسی چون گندم، جو، ذرت، کنجاله، روغن خام نباتی، شکر و بنزین اختصاص داشته است.
این مقوله بسیار ناراحتکنندهای است که نتیجه نرخ غیرواقعی قیمت دلار است. در این شرایط ما بهعنوان یک کشور تولیدکننده گندم میبینیم که اگر گندم را وارد کنیم مقرون به صرفه است، در حالیکه اینگونه نیست و قیمت غیرواقعی ارز به این امر انجامیده است. این خیلی بد است که ما از آلمان گندم وارد میکنیم یا روسیه به ما میگوید به من نفت بدهید تا در ازای آن به شما گندم بدهم.
طبق آمارهای منتشر شده، در سال جاری نرخ رشد اقتصادی امریکا 9/3 درصد اعلام شده است که این رشد نتیجه پایین بودن نرخ دلار در قبال ارزهای دیگر بوده است. بنابراین کاهش ارزش پول ملی به نفع اقتصاد کشورهاست.
در همین شرایط اتحادیه اروپا برای بهره بردن از این داستان به سمتی رفته است که نرخ برابری یورو را نسبت به دیگر ارزها کاهش دهد تا در نتیجه شاهد رشد اقتصاد داخلی باشد. در نتیجه این سیاست شاهد هستیم که قیمت یورو از یک دلار و 39 سنت به یک دلار و 22 سنت کاهش پیدا کرده که حتی پیشبینی میشود این کاهش به یک دلار و 20 سنت نیز برسد. این امر به کاهش میزان واردات و افزایش صادرات در اروپا خواهد انجامید.
بیشترین سهم اقتصاد ایران، دولتی است و بخش خصوصی چندان پویا نیست. به طور مثال محصولات فولادی ما که مهمترین آنها در فولاد مبارکه و فولاد خوزستان با آخرین تکنولوژی روز تولید میشود 10 تا 15 دلار گرانتر از محصولات روسیه و قزاقستان در بازار جهانی ارائه میشود و همه وابسته به دولت است.
بخش عمده صادرات ما به پتروشیمی و مواد اولیه آن که از طریق تکنولوژی روز دنیا تولید میشود وابسته است و سهم بخش خصوصی در این میان بسیار اندک است و چندان نقشی نمیتوان برای بخش خصوصی متصور شد.
از سوی دیگر، بخش خصوصی چندان توجهی به رشد تولید ندارد و تنها به دنبال سوداگری مالی است. دلیل این حرفم نیز این است که انجمن تولیدکنندگان سنگ آهن به جای آنکه به دنبال آن باشند تا سنگ آهن در داخل فرآوری و سپس صادر شود، به منافع خود میاندیشند و تمایل دارند سنگ آهن بهصورت خام صادر شود.
بنابراین سهم بخش خصوصی در این میان اندک است و با تصدی دولت بر همه اقتصاد، ما شاهد واردات مبتنی بر ارز دولتی هستیم که لازم است در این اتفاق بازبینی لازم انجام شود و با واقعی شدن قیمت دلار، واردات ما شکل منطقیتری به خود بگیرد و احساس نکنیم اگر هرچیزی را وارد کنیم منفعت آن برای ما بیش از تولید آن است.
پایین نگه داشتن قیمت دلار تنها منافع سوداگران مالی و وارداتکنندگان قاچاق را فراهم میکند و با در نظر گرفتن نرخ دو میلیارد دلاری واردات ایران درخواهیم یافت ثابت نگه داشتن کاذب قیمت دلار به نفع هیچکس نیست.