آقای نعیمی به نظر شما سرعت فراگیری فناوری اطلاعات در جامعه ایرانی در قیاس با جوامع پیشرفته چگونه است؟
در ابتدا باید اشاره داشت که فناوری دو عامل با یک میزان تاثیرگذاری را در برابر خود میبیند؛ در وهله اول دولت بهعنوان مهیاساز فضای زیرساخت و دوم مردم که تجربه ثابت کرده است برای کشف لایههای ارتباطی در این حوزه از هوشمندی بالایی برخوردارند. بهطور مثال ما در نسخههای اولیه اندروید مشاهده کردیم که سیل علاقه عمومی به آن سرعت بسیار بالایی دارد و در شرایطی که دولت تمرکز کافی برای تبلیغات و فعالیت در آن حوزه نداشت، مردم به خودی خود به سمت گرفتن این اطلاعات و درنهایت بهرهبرداری از آن حرکت کرده بودند. در نتیجه باید گفت که کشور ما در گرایش به سمت فناوری اطلاعات وضعیت خوبی دارد و تنها مشکل موجود، درد مشترک همه صنایع در ایران یعنی همان نبود زیرساخت است.
چه عواملی دولت را وادار کرده تا در این عرصه تلاش خوبی به کار نبندد؟
ممکن است دولت در توسعه زیرساختها قدری اهمال کرده باشد، باید گفت که عواملی نظیر تحریمها و محدودیتهای خارجی بر این موضوع اثر چندانی ندارد، زیرا حوزه فناوری اطلاعات با دیگر صنایع تفاوتهای بنیادین دارد.
برای مثال صنعت نفت صنعتی است که با مراودات بینالمللی و همکاریهای بین کشورها جان گرفته است اما حوزه فناوری اطلاعات به هیچ عنوان حد و مرز نمیشناسد و میتوان گفت که از شرق تا غرب عالم تولیدکننده فناوری هستند و به نوعی همه کشورها تولیدکننده علم محسوب میشوند اما توجه دولت در راستای حمایت از رشد این صنعت سرعت پیشرفت را تندتر میکند، درحالیکه بیتوجهی آن نیز میتواند با مهیا نکردن زیرساختها مشکلات زیادی را به بار بیاورد.این را هم بگویم که در دنیا حوزه آیتی جنبه رقابتی بسیار بالایی دارد و بیشک اگر کشوری بخواهد در سازوکار تحریم فرو برود و منزوی شود به قطع بازنده این جریان خواهد بود.
نشر اولیه این اطلاعات در دنیا با چه سازوکاری انجام میشود و جایگاه ایران در این زمینه کجاست؟
بیاغراق باید گفت که بخش اعظمی از فناوری های تک در جهان به وسیله امریکا به سایر کشورها صادر میشود که تحقیقات نشان داده تمام آنها از سمت وزارت دفاع این کشور و برای پروژههای نظامی تعریف شدهاند. بهطور مثال پروژه اینترنت که اکنون در سراسر جهان عضو لاینفکی از زندگی انسان شده است، در ابتدا یک پروژه تحقیقاتی برای فعالیتهای نظامی امریکا بوده است.
در بحث سختافزار باید اشاره کرد که شرکتهای امریکایی یکهتاز هستند و البته برخی شرکتهای معتبر اروپایی نظیر میکروتیک که کل پرسنل آن 70 نفر است (کمتر از بسیاری از شرکتهای موادغذایی) سودهای نجومی را در این حیطه نصیب خود کرده اند. بعد از ورود همهجانبه این شرکت به حوزه تولید نرمافزار بود که بسیاری از غولهای امریکایی احساس خطر کردند.
درخصوص حوزه تولید نرمافزار اوضاع چگونه است؟
حوزه تولید نرمافزار یک خطر استراتژیک است که در ایران مغفول مانده است. بهواقع تولید و فعالیت در حیطه نرمافزار مانند آچار و پیچگوشتی است که تنها لازم است در تولید آن همت کنیم. همت به این منظور تنها لازمه تولید نرمافزار است که برای ساخت آن مواد اولیه پیچیدهای نیاز نیست و تحریمها و محدودیتها در آن اثری ندارد. هند از جمله کشورهای پیشگام در این زمینه بوده و اکنون به سطح صادرات رسیده است.
در کشور ما هم برنامهنویسها و توسعهدهندههای بسیار حرفهای وجود دارند که با توجه به بازارهای بکر منطقهای فضا برای فعالیت آنها بسیار زیاد است، تنها نکته نیاز به حمایتهای جدی دولتی در زمینه زیرساخت است که نبود آن موجب بار نیامدن شرکتهای زیرشاخه در این حوزه شده است اما در حقیقت اکنون شرکتهای اروپایی نبض تولید نرمافزار در جهان را در اختیار دارند که آنها همان شرکتهای سرمایهدار اصلی در بازار سرمایه کشورهای اروپایی و امریکایی نیز محسوب میشوند، اتفاقی که در ایران نیز تاکنون محقق نشده است و تا به حال نشنیدهاید که یک شرکت فناوری اطلاعات در ایران در میان ثروتمندترین شرکتها رتبهبندی شود.
دولت در زمینه توسعه تجارت الکترونیک چه وظایفی را پیشرو دارد و در الگوهای خارجی، کشورهای موفق چطور این مسیر را طی کردند؟
دولت باید توجه کند که این صنعت نوپا است و سازوکار مشخص میتواند مسیر آن را برای آینده هدفمند کند. دسترسی به زیرساختهای مناسب برای پیریزی شهر الکترونیک گام موثری است که دولت بایه به آن توجه کند. برای مثال در برخی مراکز دولتی نظیر سازمان گسترش و نوسازی، یک گروه مهندس آیتی با نظام گزینشی غیرشفاف تلاش میکنند تا یک نرمافزار خاص را تولید کنند و کار بهطور انحصاری به آنها سپرده میشود درحالیکه در کشورهای توسعهیافته این امر از طریق مناقصهای عادلانه به شرکتهای معتبر و حرفهای واگذار میشود. بدون شک شرکتهای بزرگ، سرمایهدار و پیشرفته امریکایی و اروپایی نیز از همین مسیر پا گرفته و توسعهیافتهاند.
پس انحصارهای دولتی در زمینه فناوری اطلاعات هم وجود دارد؟
متاسفانه همینطور است و این سازمانها دولت را مجاب کردهاند تا تولیدات بسیاری از محصولات نرمافزاری و سختافزاری را به آنها سپرده و نیاز بازار را هم آنها تامین کنند. در این زمان است که وقتی به محصول تولید شده نگاه میکنید و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهید، درمییابید که این یک محصول عادی با کمترین خلاقیت و نوآوری است. شرکتهای طرف قرارداد این سازمانها نیز یکسری شرکتهای ورشکسته هستند که تجربههای ناموفق بسیاری را در کارنامه خود دارند.
بهطور مثال یکی از همین شرکتهای شبهدولتی برای تولید مادربورد و سختافزار، یک پروژه میلیاردی تعریف کرد که درنهایت با گذشت چند سال از اجرایی ساختن آن، پروژه با شکست مواجه شد و محصولی هم تولید نشد، درحالیکه اگر دولت در این قبیل پروژهها به شرکتهای معتبر و حرفهای بخش خصوصی اعتماد کند، پیشرفت و توسعه شرکتهای فناوری اطلاعات در کوتاهمدت میسر خواهد شد.
طبق یک نظریه کشورهای جهانسومی یا بهعبارتی کشورهای در حال توسعه نباید قدم در مسیر تولید محصولاتی که سالها پیش توسط کشورهای توسعهیافته گذاشتهاند، بگذارند. آنها باید از تولیدات بینقص و باکیفیت کشورهای توسعهیافته استفاده کنند و توان خود را در حوزههای دیگر که با جغرافیا و روحیات آنها سازگاری دارد بهکار بگیرند. در حوزه فعالیتتان چقدر با این مضمون موافقید؟
متاسفانه در تولید برخی سختافزارها مانند موبایل، تبلت، نوتبوک و پیسیها ما خیلی ضعیف عمل کردهایم و به عبارتی شرکتهای ایرانی تولیدکننده این محصولات فقط روی برندینگ و توسعه نام تجاریشان فعالیت میکنند و هیچ توجهی به محصول ساخته شده ندارند و در حالی با پرچم تولید ملی به میدان میآیند که هیچ یک ملی نبوده و تنها در ایران مونتاژ میشوند. در حقیقت این تولیدات انرژی و هزینه بسیاری میبرند و اگر در مسیر آن شفافیت لازم را نداشته باشیم نمیتوانیم به توفیقی برسیم.
نکته دیگری که کشورهای توسعهیافته به آن توجه ویژه دارند این است که آنها قدم در راه تولید دوباره چرخ نمیگذارند، یعنی اینکه تولیدات را بهصورت کلی و حداکثری برای خود لازم نمیبینند، زیرا بدون شک یک کشور نمیتواند تولید تمام محصولات را بهصورت ملی برای خود داشته باشد و درنهایت درجه کیفیت پایینی را نصیب محصولات خود خواهد کرد.
رویکرد جامعه را با فراگیری مضامینی نظیـر دولت الکترونیک، بانکــداری الکترونیک و در نهایت شهر الکترونیک چطور میبینید؟
بهیقین باید بگویم که مردم رویکرد بسیار مثبتی به فراگیری این اتفاق در زندگی روزمرهشان داشتهاند، آنها به رشد این فضا تمایل دارند و اگر عملکرد دولت در این حیطه اصلاح شود بهطور قطع فضای عمومی جامعه برای آن آمادگی دارد.ما در بحثهایی نظیر بانکداری الکترونیک بهوضوح مشاهده کردیم که مردم به فراگیری این سبک از زندگی و ارتباط با بانکها بیشتر علاقه دارند تا حضور فیزیکال در بانک، امری که با گستردگی بانکهای خصوصی و ورود ابزارهای نوین الکترونیکی آنها رنگوبوی جدیت گرفت و در جواب آن هم مردم تمایل بیشتری به سمت این بانکهای پیشرو داشتند و در پی آن بانکهای دولتی هم که از کورس رقابت جا مانده بودند پشت سر این بانکها شروع به حرکت کردند. درنتیجه اگر دولت اقدام به ارائه امکانات کند، بیشک مردم علاقه وافری به این امر دارند.
چه الزاماتی از سوی دولت برای اجرای این فرآیند نیاز است؟
به نظر من گامهایی نظیر حذف پول کاغذی و حتی حذف ATMها از جمله فعالیتهایی است که دولت باید به آن توجه ویژه داشته باشد. البته در این زمینه باید با تفکر بالایی وارد عمل شد و تحقیق و بررسی را در سطوح بالا به کار بست، یا در زمینه توسعه اینترنت دیگر نباید دکلهای بلند را بر فراز ساختمانها ببینیم و بازار لینکهای وایرلس نباید تا این حد داغ باشد زیرا مردم تهران انتظار دارند با وجود برج میلاد زیرساخت ارتباطی خوبی در پایتخت فراهم باشد. نکاتی از این قبیل میتواند فرآیند توسعه شهر الکترونیک را توسعه دهد.