طبق روالی که همواره در سالهای اخیر وجود داشته است، مقام معظم رهبری برای سال 95 هم عنوانی را انتخاب و امسال را بهعنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری کردند. حال این سوال برای کارشناسان، تحلیلگران و فعالان اقتصادی مطرح است که چگونه باید اقتصاد مقاومتی را از یک شعار خارج کرد و چه مولفهها و عواملی را باید برای تحقق آن در نظر گرفت؟ در واقع اگر بخواهیم موضوع بسیار مهمی مانند اقتصاد مقاومتی را جامه عمل بپوشانیم، باید مشخص کنیم که به چه طریق و از چه راهی میخواهیم به این مهم دست پیدا کنیم. شاید بهتر باشد ابتدا این موضوع را بررسی کنیم که اصولا اقتصاد مقاومتی چیست؟ آیا اقتصاد مقاومتی یک شعار اقتصادی یا یک تغییر پارادایم در اقتصاد یا یک گفتمان و دکترین جدید در اقتصاد است؟
به نظر میآید که هنوز جامعه ما به یک فهم مشترک از مقوله اقتصاد مقاومتی نرسیده است و این موضوع در مورد اقتصاددانان و اقشار دیگری که به شکل مستقیم و غیرمستقیم با این شعار سروکار دارند، صادق است و بنابراین ما به یک فهم مشترک نیاز داریم. نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در کشورمان طیف گستردهای از نظریات اقتصادی وجود دارد که بسیار متنوع و متعدد است. از یک سو بخشی معتقد به اقتصاد بسته و درونگرا و بدون ارتباط با خارج از کشور است و یک سوی دیگر آنهایی هستند که معتقدند تمام مشکلات اقتصاد ما در شرایطی حل میشود که بتوانیم با اقتصاد دنیا در ارتباط باشیم و به نوعی در اردوگاهی برویم که در دنیا غالب است.
نکته قابل تامل این است که هر دو سوی این طیف زمانی که صحبت از اقتصاد مقاومتی میکنند همان نظریات قبلی خود را به نام اقتصاد مقاومتی بیان میکنند. یعنی اقتصاد مقاومتی تبدیل به پوششی شده است برای اینکه هر کدام از ما همان نظریات قبلی خود را تکرار کنیم. در همین رابطه افرادی که در دولت متهم به این هستند که طرفدار اقتصاد لیبرالی هستند بحث تشکیل ستاد اقتصاد مقاومتی را مطرح میکنند تا دیگرانی که در مقابل سیاستهای اقتصادی دولت معتقد به نگاه بیشتر به درون هستند.
بنابراین هیچ کس معتقد نیست که اقتصاد مقاومتی سیاست بدی است و فقط تمام افراد همان صحبتهای قبلی خود را مطرح میکنند و فقط یک نام اقتصاد مقاومتی بر آن میگذارند. اما موضوع این است که اگر با این روند پیش برویم، تا دهها سال دیگر هم وضعیت به همین شکل خواهد بود و بنابراین نیاز به تجدید نظر داریم. به نظر میآید همانطور که چند سال پیش مقام معظم رهبری در مورد محیطهای دانشگاهی این موضوع را مطرح کردند که کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها ایجاد شود و فارغ از اینکه کسی نگران این موضوع باشد که انگ سیاسی به وی بخورد، در مورد موضوعات مختلف بحث و بررسی انجام شود، این اتفاق باید در مورد اقتصاد مقاومتی هم رخ بدهد.
در واقع در مورد اقتصاد مقاومتی نیز پیشنهاد من این است که دولت و دستگاههای ذیربط با دیدگاه خود وارد این موضوع شوند یا دفتر مقام معظم رهبری کرسیهای آزاداندیشی را تشکیل دهد یا اینکه بخش خصوصی از اتاق بازرگانی این مجوز را دریافت کنند که کرسیهای آزاداندیشی را در مورد اقتصاد مقاومتی تشکیل دهد و افرادی که حتی انتقاداتی را نسبت به اقتصاد مقاومتی دارند، بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند.
همچنین افرادی که از دیدگاهی سیاست اقتصاد مقاومتی را قبول دارند اما همچنان حرف خود را میزنند، نظرات خود را بیان کنند و در پایان به یک فهم مشترک در مورد اقتصاد مقاومتی دست پیدا کنیم. سپس این موضوع را تبیین کنیم که چه راهحلهایی برای اجرا و تحقق اقتصاد مقاومتی وجود دارد. در واقع اعتقاد من این است تا زمانی که فهم مشترک در مورد اقتصاد مقاومتی نداشته باشیم، نمیتوانیم به راه حلهای عملی در این زمینه دست پیدا کنیم. قرار است ما گفتمان جدیدی را در اقتصاد کشورمان مطرح کنیم و در واقع از همین رو ضروری است که جامعه به یک فهم مشترک دست پیدا کند و در این زمینه نقشه راه داشته باشیم.
اقتصاد مقاومتی تاکیدات ویژهای بر موضوعاتی مانند افزایش صادرات غیرنفتی و خروج تولید از رکود دارد و قاعدتا هیچ کسی نمیتواند این موضوع را مطرح کند که مخالف افزایش صادرات غیرنفتی یا مخالف خروج تولید از رکود است. اما بحث اصلی روی راهکارهای اجرایی است، به عبارت دیگر باید صحبتهایی که در مورد اقتصاد مقاومتی مطرح میشود را تبدیل به یک نظریه واحد کنیم.
عضو اتاق بازرگانی ایران