یکی از مشکلاتی که طی دهه گذشته داشته ایم، ارزان بودن قیمت بنزین در کشورمان نسبت به قیمت های جهانی بوده است. این موضوع موجب مصرف بی رویه بنزین در کشور ما شده و متاسفانه به یک عادت اجتماعی تبدیل شده است.
مسئولان متوجه شده اند که اگر بخواهند از اسراف در مصرف بنزین جلوگیری کنند، باید روش هایی را به کار بگیرند که گران تر کردن قیمت بنزین و توسعه زیرساخت های حمل و نقل عمومی از جمله آنهاست. هر چند که در این رابطه اقدامات خوبی انجام شده است اما این اقدامات کفایت نمی کند و به دلیل همین عدم کفایت است که مردم از وسایل نقلیه شخصی به وفور استفاده می کنند.
علاوه بر موضوعاتی که عنوان شد یکی دیگر از راهکارها، اصلاح ساختار حمل و نقل و استفاده از خودروهایی است که مصرف بنزین کمتری دارند. البته این کار هم تا حدود زیادی انجام شده است اما هنوز خودروهای زیادی داریم که به دلایل مختلفی فرسوده تلقی می شوند و مصرف بنزین بالایی دارند و در عین حال ایمنی مناسبی ندارند و جایگزین کردن آنها می تواند تا حدودی مصرف بنزین را کاهش و ایمنی جاده ها را نیز افزایش دهد.
از سوی دیگر چنین اقدامی می تواند به خودروسازان کمک کند که آنها هم به نوعی بازار مطمئن تری داشته باشند و نگران افزایش تولید خود نباشند. علاوه بر اینکه این اقدام در اشتغال ملی و اقتصاد ملی هم اثرگذار است.
نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که ما نوسازی خودروهای فرسوده را به عنوان یک سوپاپ تلقی می کنیم و این یک رفتار سیستمی و دائمی نیست که شاخص هایی را برای خروج خودروهای فرسوده از بازار بگذاریم و سیستمی را برای افزایش قیمت بنزین و حمل و نقل قرار دهیم. اگر علت این موضوع را از مسئولان بپرسیم، احتمالا این جواب را خواهیم شنید که ورودی های باثباتی مانند درآمدهای ارزی نداریم، بنابراین از آنجا که آنها باثبات نیستند، امکان برنامه ریزی باثبات وجود ندارد و باید به شکل اقتضایی عمل کنیم.
در هر صورت نوسازی خودروهای فرسوده اقدام بسیار خوبی است. البته باید توجه داشته باشیم که در دنیا خودروها را به شکلی می سازند که در طول دوران گارانتی در خودرو نقصی ایجاد نشود و به خودروساز هم به واسطه گارانتی هزینه ای تحمیل نشود. این در حالی است که پس از پایان دوره گارانتی بخش زیادی از قطعات خودرو دچار افت کیفیت می شود و برای مصرف کننده اجبار تعویض این قطعات به وجود می آید.
البته در آمریکا و اروپا و ژاپن به شدت روی این موضوع کار می کنند که تا سال 2050 خودروهای بنزینی به طور کلی از صحنه تولید حذف شوند و خودروهای الکتریکی و پیل سوختی تولید شود. در واقع این کشورها می خواهند وابستگی خود را به نفت و فرآورده های نفتی کاهش دهند و ذخایر ارزی خود را بالا ببرند و همیشه در نوک پیکان تکنولوژی جهانی قرار داشته باشند و به تدریج سایر کشورها را نیز به دنبال خود بکشانند.
ما باید در این میان راهبردهای خودمان را داشته باشیم و این در حالی است که چنین راهبردهایی در بخش حمل و نقل کلان وجود ندارد و این موضوع موجب شده که دست به اقدامات مقطعی و اقتضایی بزنیم و سالانه تعدادی از خودروهای فرسوده را نوسازی می کنیم. به این ترتیب فقط مشکلات روزمره را حل می کنیم در حالی که این سیاست ها مبتنی بر آینده نگری و یک استراتژی درازمدت نیست.
اما اگر نوسازی خودروهای فرسوده در یک روال منطقی و با برنامه مدون باشد، می تواند مزایایی را برای کشور و جامعه داشته باشد. به طور کلی مشکل ما در رابطه با نوسازی ناوگان حمل و نقل اعم از تاکسی ها، اتوبوس ها، مینی بوس ها و خودروهای شخصی نبود برنامه ریزی دراز مدت و ندیدن تمام جنبه های یک موضوع در کنار یکدیگر است. به عبارت دیگر در مورد نوسازی خودروهای فرسوده باید تمام جوانب موضوع در نظر گرفته و تجربیات مختلف گردآوری شود، بنابراین راهکار این است که دولت ها بنا به شرایط اقتصادی جامعه و شرایط خودروسازان اقدام به نوسازی خودروهای فرسوده کنند.
این در حالی است که بسیاری از افرادی که می خواهند اقدام به نوسازی خودروهای فرسوده کنند، بضاعت لازم را برای این کار ندارند و برای گرفتن وام های بانکی ارزان فشار می آورند و به این ترتیب دولت با نداشتن برنامه، خود را در یک شرایط دشوار قرار می دهد و تا زمانی که یک سری تسهیلات را برای صاحبان خودروهای فرسوده فراهم نیاورد، آنها حاضر به تعویض خودروهای خود نمی شوند. در واقع اینها نقایص روش کار مقطعی و موردی است.
آنچه مسلم است نوسازی خودروهای فرسوده مزایایی دارد اما باید مشخص شود که این فرآیند کماکان به صورت مقطعی و موردی و تصمیمات اقتضایی باشد یا اینکه قرار است طبق برنامه ریزی و روند سالانه باشد و این نکته بسیار مهمی است.
کارشناس صنعت خودرو