مهمترین معضل در اقتصاد ایران نهتنها در حال حاضر بلکه در 40-50 سال گذشته عدم کارآیی اقتصادی، ناکارآمدی بازار و وجود اختلالاتی که بهرهوری را پایین نگاه داشته، بوده است. به عبارتی سادهتر مشکل اساسی اقتصاد ایران در سمت عرضه قرار دارد. سیاستگذاریهای اشتباه باعث این مسائل بوده است. بهطور مثال میگویند بهرهوری عامل کار در ایران بسیار پایین است. این مسئله به ژن ایرانیها مربوط نیست یا به این مسئله که ایرانیها اساساً انسانهای تنبلی هستند، زیرا که همین ایرانیها بهعنوان کارگر به ژاپن و آمریکا میروند و با بهرهوری بالا کار میکنند، در واقع آنچه باعث پایین آمدن بهرهوری نیروی کار در ایران میشود قوانین و مقررات است، قوانینی مانند قانون کار و قانون تامین اجتماعی.
باید قانون اصلاح شود. ما مشکل قیمتها را در اقتصاد ایران داریم، یعنی قیمتهای نسبی بهشدت خراب هستند و قیمتها واقعی نیستند، این قیمتها بهویژه آنهایی که در کنترل دولت ایران هستند باید اصلاح بشوند. از سویی بازده سرمایهگذاری بهشدت اختلاف دارد. اینها مسائلی هستند که باید اصلاح شوند. نظام مالیاتی ما نمیتواند پاسخگوی نیازهای دولت برای انجام وظایفش باشد. یکی از دلایل ناکارآمدی اقتصاد ایران هم دولتی بودن مدیریتها است. زمانی هم که خواستند خصوصیسازی انجام دهند متاسفانه مدیریت به شرکتهای شبهخصوصی واگذار شد که اگر وضع را بدتر نکردند، بهتر هم نکردند.
به نظر میرسد که اقتصاد ایران باید شخم زده شود، یعنی یک بسته و مجموعه سیاستها برای اصلاح قوانین لازم است. بهطور مثال برای خصوصیسازی در بخش صنعت که 80درصد آن دولتی است، کدام بخشخصوصی توانایی خرید بخش دولتی را دارد؟ در گذشته خصوصیسازی برای کشورهای دیگر دنیا مانند آن بود که بخواهند آب یک استخر را در یک دریاچه بریزند درحالیکه برای ما مانند آن است که بخواهند آب یک دریاچه را در یک استخر بریزند. پس ما باید از قبل برای سمت عرضه میاندیشیدیم. باید برای جذب سرمایهگذاران خارجی و تجمع سرمایهگذاران داخلی تلاش صورت میگرفت. باید این را بهتدریج انجام میدادیم به همراه قدرت گرفتن بخشخصوصی در کنار آن تا بتواند بهتدریج مدیریت بخش دولتی را به دست بگیرد.
* اقتصاددان