طنز نویسی از آن دسته از هنرهای ممنوعی است که معمولا در آن اعمال سلیقه جای خود را به خلاقیت میدهد و معلوم نیست که طنزنویس میخواهد چه موضوعاتی را سوژه طنز خود قرار دهد و وقتی میخواهد موضوعی انتخاب کند با خطوط ممنوعه بسیاری روبهرو میشود. بنابراین وقتی جهان پیرامون غرق در مسائل طنز است و طنز نویس به دلایل گوناگون نمیتواند یکی از هزاران مسئله موجود را بیان کند، طنز تبدیل به امر حاشیهای میشود و در نتیجه مخاطبی هم نخواهد داشت. با این شرایط بدیهی است که از طریق طنزنویسی مانند دیگر جنبههای هنر نمیتوان به حداقلی از زندگی دست یافت.
اصطلاح طنزنویسی در کشور ما بسیار جدید است و تا قبل از این طنزنویسان را فکاهینویس میخواندند. به کوشش اساتید بزرگی همچون عمران صلاحی طنز نویسی رواج یافت و حالا کار به جایی رسیده است که فیلمها و نمایشهای خندهآور به نام فیلم طنز معرفی میشود، در حالی که دو موضوع متفاوتند. به هر حال در فیلمهای کمدی اصطلاح غلط زیاد داریم و در فیلمهای طنز بارها دیدهایم که یک قشر خاص نظیر پزشکان دستاویز طنز قرار میگیرند.
این درحالیاست که حتی یک بار رانتخواران اقتصادی، بازاریهای فاسد، رشوهبگیران و اختلاسگران سوژه هیچ نمایشی قرار نمیگیرند. البته برخی از پزشکان به دلیل فراموش کردن سوگندشان کار پزشکی را به دلالی تبدیل کردهاند با این همه جای پرسش است که چرا مفسدان بزرگ اقتصادی موضوع نمایش قرار نمیگیرند. این گونه اتفاقات به دلیل سانسورها و ممیزیهایی است که اعمال میشود و خلاقیت و آزادی عمل را از طنز نویس میگیرد و طنز را به یک امر حاشیهای و بیارزش تبدیل میکند و در مواردی هم در خدمت فریب و دروغ قرار میگیرد.
درصورتیکه به هشدارهای طنزنویسان توجهی نشود مفاسد اجتماعی در زیر پوشش نازک اخلاق به جریان درآمده و خواهناخواه تبدیل به دردی علاجناپذیر خواهد شد. برای مثال بنا بر آمارهای رسمی 7میلیون و 500هزار پرونده کلاهبرداری در دادسراهای کشور در جریان است که این یک خبر هولناک است و اقدامات فرهنگی از جمله در قالب طنز میتواند اندکی در پیشگیری این گونه اتفاقات موثر باشد. با وجود همه این مشکلات در یکی دو سال اخیر اتفاقات خوبی در در حوزه فرهنگ و هنر از جمله طنزنویسی در حال وقوع است که این نشانه خردگرایی از جانب مسئولان است.
* طنزنویس