در کشور ما معمولا همیشه و در همه حال صنایع بزرگ و پیشران مورد توجه و حمایت دولت بودهاند. در واقع صنایعی مانند فولاد، خودرو، پتروشیمی و... که به نوعی دولتی هستند در حالی حمایت دولت را متوجه خود میبینند که صنایع کوچک و متوسط حداقل در سالهای اخیر کمتر سایه دولت را بر سر خود احساس کردهاند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان بر این باورند در صورتی که دولت کمک و حمایت لازم را از صنایع کوچک و متوسط داشته باشد، این صنایع میتوانند نقش قابل توجهی در اشتغالزایی و رشد اقتصادی داشته باشند.
اما در این ارتباط ما باید دو موضوع را پیگیری کنیم؛ یک موضوع این است که مکانیزه شدن و صنعتی شدن را بپذیریم و بگوییم که یک جامعه صنعتی داریم و انتظار داریم که ایران به سمت توسعهیافتگی و صنعتی شدن پیش برود.
در این شرایط توجه به صنایع کوچک موضوع عبثی است، زیرا صنایع کوچک به دلیل مشکلاتی که دارند هیچگاه نمیتوانند در پویایی اقتصاد نقش پررنگی را ایفا کنند که اقتصاد به آنها وابسته باشد، اما از سوی دیگر در کشورهایی مانند اتحادیه اروپا حتی فروشگاههای کوچک هم دیده نمیشود و فروشگاهها تبدیل به سیتیسنترها شدند و صنایع تبدیل به صنایع بزرگ شدهاند. بنابراین اگر ما بخواهیم صنعتی شویم باید از صنایع کوچک چشمپوشی کنیم، زیرا آوردهای که آنها دارند و تولید ناخالص و سهمی که از درآمد ملی دارند، بسیار ناچیز است.
درست است که مجموعه این صنایع شاید بتوانند نقش 10 تا 15درصدی را در اقتصاد داشته باشند، اما عملا اثر آنها به اندازه صنایع بزرگ نیست. در کشورمان به دلایل مختلف راه بسیار زیادی داریم تا به صنعتی شدن دست پیدا کنیم. البته معتقدم در شرایط رکود فعلی باید همکاری لازم با صنایع کوچک وجود داشته باشد تا به پویایی برسند بهدلیل اینکه این صنایع میتوانند اشتغالزا و درآمدزا برای خود و جامعه باشند و از همین رو هزینههای سربار این صنایع بسیار پایین است. اما در صنایع بزرگ نسبت درآمدها به هزینهها اینچنین نیست.
درست است که غولهای اقتصادی درآمدهای بسیار بالایی دارند ولی نسبت درآمدهای آنها با هزینهها تناسبی را که در صنایع کوچک وجود دارد ندارد. در نهایت این صنایع با وضعیت فعلی اگر به مشکل بخورند فاصله هزینهها و درآمدهای آنها بسیار نزدیک خواهد شد و عملا ورشکستگی آنها دور از ذهن نیست اما در مورد سازمانهای کوچک از آنجا که هزینههای سرباری آنها کم است اگر به مشکلی بخورند باز هم جا برای پویایی دارند.
از همین رو وجود صنایع کوچک در اقتصادهایی مانند ما حتما اشتغالزا و درآمدزا خواهد بود. در شرایط فعلی باید از این صنایع حمایت شود تا زمانی که به جایی برسیم که تمام زیرساختها را فراهم و به سمت توسعه یافتگی حرکت کنیم. آن زمان است که میتوانیم بگوییم بنگاههای کوچک به تعاونیها و تشکلهای بزرگ صنفی تبدیل شوند به غولهای اقتصادی و صنایع بزرگ. آن زمان ما میتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم اما در شرایط فعلی اینچنین نیست.
موضوع دیگر این است که برخی فعالان اقتصادی انتقاداتی را به عملکرد دولت در حمایت صرف از صنایع بزرگ و پیشران دارند و معتقدند در دو سال اخیر دولت حمایتی از صنایع کوچک و متوسط انجام نداده است. در این رابطه باید به این موضوع اشاره کرد که دولت همواره چنین رویهای داشته است که نمونه بارز آن حمایت اخیر دولت از صنعت خودرو است در صورتی که واقعا نیازی به این حمایت وجود نداشت. البته از دید دولت این حمایت لازم بود زیرا دولت به درآمد ناشی از صنعت خودرو وابسته
است.
حمایتهایی که دولت از صنایع بزرگ انجام داده است چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت زیانده بودهاند و این حمایتها مقرون به صرفه نبوده اما تداوم پیدا کرده است. در واقع دولت از صنایعی که بودن آنها توجیه اقتصادی نداشته است مانند خودرو، سیمان و فولاد حمایتهایی را انجام داده است که این حمایتها دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی داشته است زیرا شاید مرگ هر کدام از این صنایع به منزله مرگ درآمدهای دولت بود.
مدیر عامل باربد تجارت و فعال اقتصادی