با تمام تلاشهایی که توسط مسئولان حوزه گردشگری و فعالان اقتصادی در حوزه مهماننوازی فرهنگی و صنعت گردشگری انجام شده است چه به لحاظ زیرساختها و چه به لحاظ عوامل انسانی شرایط جذب گردشگر خارجی در کشور فراهم نیست. به نظر من ما فاصله زیادی با اهداف و برنامههای مرتبط با چشمانداز بیست ساله کشور داریم.
اگر ما سیاستهای لازم برای رسیدن به این اهداف را تبیین نکنیم و در همه حوزههای مرتبط با صنعت گردشگری سرمایهگذاریهای مادی، معنوی و انسانی لازم را انجام ندهیم و مدیر حرفهای صنعت گردشگری چه در بخش خصوصی و چه دولتی نباشیم نمیتوانیم شرایط پذیرش گردشگر را فراهم کنیم و پیش از آنکه شرایط را فراهم کنیم دچار شعارزدگی در حوزه جذب گردشگر به جای حرکت به آن سمتوسو خواهیم شد.
بارها مسائل و مشکلات حوزه گردشگری مطرح شده و تمام افراد درگیر این حوزه و مسئولان اشراف کامل نسبت به کاستیها و مشکلات این حوزه دارند، اما متاسفانه هیچ اقدام لازمی در این زمینه تاکنون صورت نگرفته است. این مشکل ناشی از تغییر مدیران گردشگری، فاصله بخش خصوصی از دولت، عدم پیادهسازی استراتژیها و برنامههای هزینه شده گذشته، عدم پیگیری و تمرکز جهت امور زیر بنایی گردشگری و سلسله عواملی که نیاز به تغییر و دگرگونی سریع دارد، است.
بخش خصوصی همواره نگران نقش دولت و وعدههای دولت بوده است. به عبارتی بخش خصوصی دچار نوعی نگرانی و سردرگمی جهت فعال شدن به معنای واقعی در حوزه گردشگری است. برای تعقل در این حوزه مسئولان نظام گردشگری اگر آنچه به بخشخصوصی قول میدهند را بهطور عملی اجرا کنند و بهعنوان حامی بخش خصوصی و نه دخالتکننده در امور آنها باشند، مطمئنا بخش خصوصی امیدوارتر عمل خواهد کرد.
از طرف دیگر بسیاری از فعالیتهای گردشگری بخش خصوصی در ارتباط با دولت همراه با نوعی شک و تردید و عدم همگرایی و همپذیری است که این نه مربوط به یکی دو سال گذشته، بلکه به همه مدیریت سالهای گذشته برمیگردد. تغییراتی که در حوزه مدیریت گردشکری روی میدهد گاه بسیاری از فعالیتهای بخشخصوصی و برنامههای بخشخصوصی را دچار وقفه میکند.
این مقوله در سالهای پس از انقلاب چشمگیر بوده است و معمولا با تغییر مدیران ارشد چند ماهی وقت صرف تعامل میان بخشخصوصی و دولتی میشود و پس از آن به دلیل عدم پیشرفت و توجه به انتظارات آنان مجددا فاصله میان دولت و بخش خصوصی شکل میگیرد. در این زمینه نیاز به یک بازنگری اساسی و جدی شدن فعالیت بخشخصوصی از طریق عملی کردن وعدهها از طریق دولت است.
متاسفانه در سالهای طولانی بسیاری از مدیران و کارشناسان زمانی که گردشگری ایران مطرح میشود بلافاصله روی مطرح بودن جاذبههای گردشگری ایران دست میگذارند و به این مقوله که ایران دهمین کشور جذاب از لحاظ گردشگری است، اشاره میکنند، اما سوال اساسی اینجاست که در برابر این جایگاه و جذابیت چقدر در امر جذب گردشگر و توسعه صنعت گردشگری موفق عمل کردهایم.
ما فاقد برنامه عملی برای جذب گردشگر هستیم که یکی از مهمترین ضعفهای ایران عدم وجود بازاریابی حرفهای و تخصصی در حوزه گردشگری است. اگر نگاهی به افرادی که در این حوزه فعال بودهاند بیندازیم شاهد خواهیم بود که بازاریابی گردشگری ایران تنها در حضور برخی نمایشگاهها به شکل غیرحرفهای بوده است و کمتر فاقد استراتژی الگوی از پیش تعیین شده توسط نیروهای متخصص و حرفهای بوده است.
تا روزی که نتوانیم خود را به دنیا به درستی معرفی کنیم و تا روزی که با تمام مهارتها، تکنیکها و راهکارهای بازاریابی تخصصی و بهویژه بازاریابی گردشگری و خدمات آشنا نباشیم و از همه مهمتر تا روزی که برای گردشگری چه در سطح ملی و چه تبدیل شدن به مقاصد گردشگری مبتنی بر جاذبههای گردشگری تلاشی برای نقش آفرینی نکردهایم چگونه انتظار داریم دیگران را جذب کنیم.
فراموش نکنیم که در همین ارتباط نقش رسانههای گروههای مخالف با جمهوری اسلامی و برخی رفتارهای نادرست ما نیز در امر گردشگری باید مورد توجه قرار گیرد. من در گذشته گفتهام و امروز هم میگویم یکی از نیازهای قطعی و مهم گردشگری کشور بازنگری در کل فعالیتهای بازاریابی گردشگری چه در سطح دولت و چه بخش خصوصی و فعالان اقتصادی در هر یک از امور گردشگری است.
مدرس دانشگاه و کارشناس بازاریابی گردشگری