در این شماره از ستون تبلیغاتچی های دیوانه به نقد و بررسی قسمت دهم از فصل سوم سریال مدمن با نام The Color Blue می پردازم که برای نخستین بار در تاریخ هجدهم اکتبر سال 2009 میلادی و با کارگردانی مایکل آپندال(Michael Uppendahl) از کانال AMC پخش شد.
این قسمت از سریال مد من با اتفاقات روزمره آغاز می شود. یک جلسه خلق ایده برای تبلیغات یک مشتری؛ ایده هایی که هر یک به دلیلی از دید دان دریپر، مدیر خلاقیت شرکت جالب نیستند. بخش خلاقیت همزمان روی ساخت تبلیغات برای چند مشتری تمرکز کرده است. آکونت، مجموعه هتل های هیلتون و شرکت وسترن یونیون بابت تبلیغ ابزار اطلاع رسان قدیمی یعنی تلگراف سفارش دهندگان تبلیغات به شرکت استرلینگ-کوپر هستند. در همین حال مراسم چهلمین سالگرد تاسیس شرکت نیز نزدیک است و کارکنان شرکت خود را برای برگزاری آن آماده می کنند.
همین مسئله بهانه ای شده است تا راجر استرلینگ و برت کوپر دو مدیر ارشد شرکت عکس های قدیمی شرکت را مرور کنند. راجر استرلینگ عکسی قدیمی را به کوپر نشان می دهد و برای اینکه کمی سربه سر همکار قدیمی اش بگذارد، می گوید که «همه در این عکس مرده اند البته به جز تو.»
جدای از شوخی آقای استرلینگ و اینکه در استرلینگ کوپر چه می گذرد برگزاری این مراسم یکی از آموزه های جالب سریال مد من است. آیا در شرکت های تبلیغاتی ایرانی چنین مراسم هایی برگزار می شود یا اینکه ما تبلیغاتچی ها چنان سرگرم انجام امور روزمره شده ایم که لزوم برگزاری چنین رویدادهایی را از یاد برده ایم؟
شاید بیراه نباشد اگر یادآوری کنم که یکی از ابزارهای ترویج و پیشبرد فروش برگزاری مراسم ها و مهمانی هاست که کمتر مورد توجه دقیق شرکت های تبلیغاتی قرار گرفته است. سوال دیگر اینکه شرکت های تبلیغاتی ایرانی چگونه خود را تبلیغ و چگونه مشتری جدید پیدا می کنند؟ گاهی تبلیغاتی از آژانس ها دیده می شود که به هیچ وجه مشتریان را قانع به همکاری با آنها نمی کند. وب سایت هایی که نمونه آثاری را به صورت کلیشه ای معرفی می کنند، رزومه هایی که گاهی هرچند زیبا، اما همان محتوای وب سایت ها را بدون تغییری ارائه می کنند یا بیلبوردهایی که روی آنها نوشته: «تلفن رزرو تابلو...» هرچند داشتن وب سایت و رزومه و سایر اقلام اینچنین جزو اصول اولیه بازاریابی است ولی این تمام راه نیست.
شرکت های تبلیغاتی خدماتی را ارائه می دهند که با توجه به رقم های صورتحساب های شان، جزو خدمات پردرگیرانه به حساب می آیند و مشتریان آنها باید با تامل و تفکر به همکاری با آنها بپردازند و در حقیقت شرکت های آژانس های تبلیغاتی باید بتوانند مشتریان شان را قانع کنند تا سرنوشت تبلیغ کالاهای شان را به آنها بسپارند.
آیا آژانس های تبلیغاتی توانایی قانع کردن مشتریان شان را دارند؟ آیا شرکت های تبلیغاتی داستان برندشان را به شیوه های متمایز و اثرگذار تعریف می کنند؟ آیا مزیت های رقابتی خود را می توانند به خوبی به مخاطبان شان منعکس کنند؟
در این قسمت از سریال مد من می بینیم که مدیران استرلینگ-کوپر با برگزاری یک مهمانی مفصل، دعوت از مشتریان صاحب نام و ارج نهادن به تلاش کارکنان شان و البته به رخ کشیدن جوایزی که از سوی نهادهای مختلف به آنها اعطا شده، به خوبی از عهده این بخش از برنامه بازاریابی برمی آیند. هرچند خیلی خوب بودن باز هم برای مردان تبلیغاتچی دردسرساز می شود زیرا چند روز قبل از شروع مراسم، صاحبان طماع انگلیسی استرلینگ-کوپر طی تماسی با آقای لین پرایس به نماینده خود اعلام می کنند که شرکت را برای فروش گذشته اند.
لین پرایس که کاملا متعجب است فکر می کند به خاطر کم کاری او شرکت قرار است به فروش برسد. بنابراین از اصلاحاتش می گوید و اینکه تعداد پرسنل را کاهش داده و سود شرکت را 22درصد افزایش داده است، اما درمی یابد که مدیران انگلیسی به خاطر عملکرد جالب توجهش تمایل دارند که شرکت را به قیمت مناسبی بفروشند. به زودی استرلینگ-کوپر دستخوش تحولات گسترده ای خواهد شد. ادامه دارد...
ارتباط با نویسنده: alijah. ir
مشاور تبلیغات و برندسازی