یکی از تحریمهایی که بر ایران رفت، تحریم بانک مرکزی و چندی دیگر از بانکهای کشور بود. این تحریم در کنار تحریم مقوله سوییفت سبب شد نظام بانکداری کشور مهجور واقع شود و در شتاب رشد شبکه بانکی بینالملل نتواند ورود کند؛ اتفاقی که نه تنها سبب شد ساختار نظام بانکی از ساختار جهانی عقب بماند که مشکلات بسیاری در حوزه انتقال ارز از خارج به داخل و بالعکس ایجاد کرد. شرایطی که ایران را از دسترسی به منابع مالی خصوصی و دولتی محروم ساخت و تبعات آن در اقتصاد مشهود است.
اما اکنون با رفع تحریمها در پی توافق وین امید است شبکه بانکی بتواند به منابع مالی خود در خارج دسترسی پیدا کند و بازگشایی شبکه سوییفت کمک کند بحث صادرات و واردات شکل بهتری به خود بگیرد. کارشناسان اما معتقدند در این میان نه تحول نظام بانکی که بازگشایی شعب بانکهای خارجی اهمیت دارد و در پی بازگشایی آن هستند که میتوان امید داشت نظام بانکی در همجواری نظام بانکی جهانی رشد کند و بتواند یک شبکه بانکی کارا در کشور شکل بگیرد.
***
احمد میرمطهری:
رفع تحریمها باعث شفافیت در حوزه نقلوانتقالهای مالی میشود
احــمـد مـیـرمطهری، کارشناس اقتصادی معتقد است در حوزه تحولات شبکه بانکی باید بر بحث بازگشایی بانکهای خارجی تکیه کرد.
در شــرایـط پساتحریم میتوان امیدوار بود که شبکه بانکی ما تحولاتی را تجربه کند. یا اینکه مشکلات ما سیستمی و پایهای است و تحریمها در این زمینه چنان مؤثر نخواهد بود؟
اگر قرار باشد شرایط مانند گذشته پیش برود. همان نتایج گذشته نیز اتفاق خواهد افتاد. بنابراین یک تغییر بنیادین در این شرایط باید اتفاق بیفتد که مهمترین آن بازگشایی بانکهای خارجی در کشور است. این بانکها پیش از تحریم در کشور فعال بودهاند و اکنون نیز میتوانند دوباره در کشور فعال شوند و تحولی در عملکرد شبکه بانکی ایجاد کنند. اینکه بخواهیم بگوییم مشکلات بانکها در شرایط پساتحریم قابل حل است یا خیر یک بحث کلی است. ما باید ابتدا مشکلات بانکها را طبقهبندی کنیم تا آنگاه بتوانیم ببینیم چه مشکلاتی قابل حل است و چه مشکلاتی نیست. اعطای تسهیلات، فعالیت بانکی در داخل کشور و در خاورمیانه و خارج از کشور، هرکدام بحث جداگانهای است که باید تکبهتک بررسی شود. نمیتوان یک نظر کلی درباره شرایط پساتحریم درباره بانکها داد. آنچه تصویر میشود یک مقوله شفاف نخواهد بود.
حال مسئله این است که یکسری محدودیتها در زمان تحریم ایجاد شده و شبکه بانکی را دچار مشکلاتی کرده است، حال این رفع تحریمها آن مشکلات را برطرف میکند یا نظام بانکی ما در این زمینه نمیتواند کارا عمل کند؟
کلا تسهیلات فراهم میشود. در زمینه نقل و انتقال ارز در حوزه صادرات و واردات قطعا این اتفاق خواهد افتاد. این داستان باعث شفافیت در حوزه انتقال مالی ما میشود. اما در حوزه کلی نظام بانکها و تحولات این مقوله چندان شفاف نیست. باید به بحث بانکهای خارجی و بازگشایی شعب آنها پرداخت. گشایش اعتبار اگر از سوی بانکهای خارجی اتفاق بیفتد میتوان امیدوار بود که نظام بانکی تحولات مناسبی را پشت سر بگذارد.
***
آلبرت بغزیان:
از تجربیات بانکهای خارجی بهره ببریم
آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی معتقد است شکوفایی بانکهای داخل در کنار بازگشایی بانکهای خارجی و همکاری با این بانکها امکانپذیر است.
به نظر شما رفع تحریمها چه اثراتی بر شبکه بانکی کشور خواهد گذاشت. آیا میتوان امیدوار بود که با رفع تحریمها شرایط جذب سرمایه در حوزه واردات و صادرات اتفاق بیفتد!؟
یکی از مهمترین مشکلاتی که تحریم در پی داشت مشکل تبادل ارز با دیگر کشورها بود. بسیاری از بانکهای ما به دلیل بحثهایی که در برنامه هستهای بود و اختلافاتی که با جهان وجود داشت مورد تحریم واقع شدند و همین امر سبب شد که انتقال ارز به داخل با مشکل عمده روبهرو شود. مهمترین اتفاقی که پس از برداشتن تحریمها در حوزه بانکداری میافتد تسهیل فرآیند انتقال ارز از خارج به داخل و بالعکس است. پس از آن شعبههای بانکی ایران در خارج از کشور فعال میشود و میتوان شعبههای جدید در خارج از کشور دایر کرد که این امر سبب میشود این بانکها بخشی از سرمایه ایرانیهای مقیم خارج از کشور را جلب کنند. این موضوع کمک میکند تا بتوانند از تولید داخلی حمایت کنند.
مقوله دوم تمایل بانکهای خارجی به بازکردن شعبههایی در ایران است. آنها نیز تجربه زیادی در حوزه بانکی دارند. بانکهای خارجی به خدمات و امکانات بانکداری مدرن مجهز هستند که میتوانند شبکه بانکی ایران و جهان را به یکدیگر متصل کنند. در گذشته و زمان تحریم ما دسترسی به این امکانات و خدمات نداشتیم و هرچه بود کارهای کپیکاری بود که نمیتوانست کارا باشد. این بانکها علاوه بر این امکانات منابع خارجی را به کشور میآورند که در آن صورت نیاز کشور به پسانداز و منابع داخلی کمتر میشود. این امر کمک میکند تا این بانکها با سرمایههایی که از کشور مبدا خود جلب کردهاند در پروژههای نفتی و صنعتی بزرگ ما وارد شوند و آنها را شکوفا کنند. کاری که ما باید انجام دهیم در حوزه راستی آزمایی و جلب اعتماد این بانکهاست که به حضور فعال آنها در کشور کمک میکند. بحث مالکیت خارجی بحثی است که در این میان باید حل شود. بانکهای خارجی توقع دارند که اصل سرمایهای که وارد کشور میکنند تضمین شود و دوم خود بتوانند این سرمایه را مدیریت کنند. اگر آنها بیایند و شعب خود را در ایران دایر کنند و مدیر ایرانی بخواهد آن شعبه را بگرداند، این اتفاق مناسبی نیست. زیرا مدیر ایرانی تجربه و تخصص لازم را در این حوزه ندارد این سهمها را در داخل باید ممکن کنیم تا سرمایهگذار خارجی و بانک خارجی علاقهمند به حضور در ایران بیاید و در پروژهها سرمایهگذاری کند.
آیا مشکلات بانکداری ما به بحث تحریمها برمیگردد یا اینکه این مشکلات سیستمی هستند و با رفع تحریمها نیز حل نمیشوند؟!
بحث تحریمها به نحوی مشکلات سیستمی ما را میپوشاند. به این معنا که چون زمینه رفع مشکلات سیستمیمان از سوی تحریمها فراهم نبود نمیتوانستیم به مشکلات اساسی بپردازیم. تحریمها خود مانعی بود که ورای توان و تخصص داخلی ما سبب میشد که ما به بینالمللی شدن بانکهایمان فکر نکنیم. بانکهای ما بیشتر غول بزرگی با یک مغز کوچک بودند. آنها فقط نقدینگی را که دولت به اقتصاد تزریق میکرد میچرخاندند. این ادعای بانکداری بدون ربا و بدون بهره که مطرح میشود، در اصل ظاهری بیش نیست. ما میتوانیم با کمک بانکهایی چون اچ اس پی سی و بانکهای مالزی، امارات و عربستان که ادعای بانکداری اسلامی دارند به سمت بانکداری اسلامی درست قدم برداریم و از تجربههای این بانکها برای تقویت و به روزرسانی بانکداری خود استفاده کنیم. این امر تاکنون به دلیل مانع تحریمها مورد بیتوجهی واقع شده است. حال باید دید با رفع تحریمها آن برنامه و سیاست لازم در این حوزه پیاده خواهد شد یا خیر. مسلما مدیریت ما مدیریت جهانی نیست. براساس توانمندی نیز نبوده که بخواهیم برای مدیریت بانکها چه داخلی و چه خارجی بهره ببریم. اکنون یا میتوانیم از مدیران خارجی استفاده کنیم یا از مدیران ایرانی که در خارج از کشور این تجربهها را داشتهاند و تاکنون نتوانستهایم از حضورشان بهره ببریم، استفاده کنیم.
آیا امکانات لازم برای بانکهای خارجی فراهم است تا شعبههایشان را در ایران بازگشایی کنند یا اینکه موانع موجود این شرایط را فراهم نمیکند؟!
منع قانونی در کشور برای حضور بانکهای خارجی وجود ندارد. بحث این بانکها، بحث تضمین سرمایه است. آنها میتوانند شعب یا مدیریتشان را در داخل وارد کنند، اما اینکه تمایل پیدا کنند که منابع مالی نیز در این شعب تزریق کنند به قانون مالکیت ما بر میگردد که تا در داخل حل نشود این تمایل وجود نخواهد داشت. این تا حد زیادی به پایبندی دو سوی ماجرا به برنامه برجام بستگی دارد و مجلس و دیگر مقامات نیز باید در حفظ فضای کسبوکاری که در این زمینه تقویت و ایجاد شده است باید بکوشند.
در نهایت بهزعم شما برداشتن تحریمها کمک خواهد کرد تا بانکداری ما به سمت بانکداری بینالمللی و مدرن قدم بردارد یا اینکه این تمایل در داخل احساس نمیشود؟!
اگر بانکها در داخل کشور با بازار داخلی ما کار کنند نمیتوان تغییر و شکوفایی خاصی را توقع داشت. تعداد بانکهای ما زیاد و منابع داخلی محدود است. بانکها منتظر هستند که دولت آن 29میلیارد دلار را به آنها تزریق کند تا اقتصاد بچرخد و به تبع آن بانکها قارچگونه زیاد میشوند. این نیاز نیست و به تبع آن برخی بانکها ادغام شدند که دلیل این ادغام ورشکستگی آنها بود. بنابراین نمیتوان گفت که بانکها در شرایط پساتحریم تغییر خواهند کرد. برای رسیدن به این امر باید بانکهای خارجی در ایران باز شوند. کار مهمی که ما باید بکنیم هماهنگی میان ساختار بانکهای خارجی با بانکهای داخلی است.
بحث سود نرخهای بانکی نیز مطرح است که برای بانکهای خارجی اصلا تعریف نشده است که با 28درصد به مردم تسهیلات دهیم با اینکه 18درصد به آنها بهره بدهیم. برای آنها این امر باورپذیر نیست. این است که مدیریت داخلی ما را چندان تغییری نکرده که بتواند بانکداری ما را تغییر دهد. فقط میتوانیم بانکهای خارجی را بیاوریم و در کنار آنها تجربه کسب کنیم.