ما روزی در جامعهای زیست میکردیم که به دلیل محدودیتهایی که برای بهرهبرداری از طبیعت وجود داشت زندگی را بر پایه قناعت میدیدیم و تاکیدمان بر این بود که باید قناعت کرد و چیزی را بیجا هدر نداد. به خاطر دارم زمانی که کودک بودم، بیرون که میرفتم اگر یک تکه نان کوچک یا حتی خورده نانی روی زمین میدیدم، آن را از زمین بر میداشتم چرا که یک برکت الهی بود بنابراین یک شرایط دیگری به لحاظ ارزش دینی حاکم بود و چیزی را بیجا هدر نمیدادیم و رابطهمان با طبیعت بهتر بود. اما امروزه به دنیایی وارد شدیم که بیرویه از طبیعت استفاده میکنیم و با دخالت فناوریها چندین بار گاهی از زمین بهرهبرداری میکنیم و به این فکر نمیکنیم که به چه قیمتی برایمان تمام خواهد شد و اینکه آیا طبیعت همیشه با ما از سر مهر خواهد بود یا نه.
امروزه کمکم شاهد این هستیم که طبیعت در حال اعتراض است و این عدم صرفهجویی ما و همچنین احترام نگذاشتن به منابع طبیعی محیطزیست را آلوده میکند و اینها میتواند برای زندگی آینده دردسرساز باشد. اما به هر حال در یک برههای ما به دلیل استثمار طبیعت توانستیم منابع فراوانی داشته باشیم و با این فراوانی سبک زندگیمان نیز عوض شود. یعنی دیگر منع اسرافی برایمان وجود ندارد و بدون حساب و کتاب از ذخایرمان استفاده میکنیم و همچنین شرکتها و بنگاهها برای اینکه کالاهایشان فروش بیشتری داشته باشد، با استفاده از ابزار تبلیغات افراد را به سمت مصرفگرایی سوق میدهند.
اکنون شاهد این هستیم که روزانه چه میزان پول صرف تبلیغات میشود. در واقع، برای اینکه چرخ اقتصادی تولیدکنندگان بچرخد، به هرقیمتی ذائقه مردم را با استفاده از تبلیغات تغییر میدهند و برایشان تنها سودآوری و تولید بیشتر اهمیت دارد و طبیعتا تولید بیشتر در گرو مصرف بیشتر است. بنابراین یکی از وجوه منفی سرمایهداری همین است. از دهه 30 قرن گذشته میلادی پایه سرمایهداری نوین بر مصرف بیشتر گذاشته شد و نتیجهاش هم بحرانهای محیطزیستی است که ما میبینیم. زمانی که فراوانی کالا اتفاق بیفتد دائم میل به مصرف در مردم افزایش مییابد و سبک زندگی اقتصادی تغییر میکند.
به یاد دارم که در گذشته بسیار توصیه میشد که بیجا آب را هدر ندهیم، اما اکنون میبینیم که چشمههای آب تندتند از دل زمین استخراج میشود و بیبرنامه هدر میرود. با اینکه میزان بارندگی نسبت به گذشته تغییر کرده اما اسراف در آب همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد، غرور انسان مدرن باعث این وضعیت شده، چرا که او فکر میکند با مداخلهاش در طبیعت فراوانی ایجاد شده است.
* جامعه شناس