در دورانی که صحبت از دهکده جهانی است با افراد زیادی مواجه خواهیم شد که در کشوری غیر از وطن خود زندگی میکنند و این کار به سود این افراد خواهد بود. ترک وطن و زندگی در کشوری دیگر تأثیر مثبت در افزایش ضریب هوشی و تواناییهای فرد خواهد داشت و براساس مطالعهای که در ایالات متحده انجام شده، در جامعه امروزی که به دهکدهای جهانی تبدیل شده زندگی و کار در دیگر کشورها آسانتر شده و عمومیت پیدا کرده است. به عبارتی مدل روبینسون برای نشان دادن تعریف جدایی از وطن دیگر کافی نیست. او جدایی از وطن را ترک وطن برای همیشه یا مدتی کوتاهتر برای یافتن چیزهای تازه مانند غذاهای جدید میداند درحالیکه زندگی در خارج کشور فواید بسیاری دارد از جمله:
وابستگی دوگانه فرهنگی؛ شاید این عبارت به نظر کمی سخت باشد اما اگر دقت کنیم برایمان روشن و واضح خواهد شد. از ترکیب وابستگی دوگانه فرهنگی تأثیر دوفرهنگ را در شکلگیری یک شخصیت خواهیم فهمید. برطبق دو مطالعهای که اخیرا انجام گرفته است زندگی در کشور و فرهنگ دیگر تأثیر مثبت بر شخصیت فرد خواهد داشت. در مطالعهای که در دانشگاه اسکس انگلیس و مؤسسه AFS انجام گرفت، دو گروه مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. گروه اول دانشجویانی بودند که در خارج از کشور زندگی و تحصیل کرده بودند و گروه دیگر را دانشجویانی تشکیل میدادند که در کشور محل تولد خود تحصیل کرده بودند. این مطالعه نشان داد اعضای گروه اول از اعتمادبهنفس بالاتری برخوردار بوده و با شرکت در یک گروه توجه اعضا را به خود جلب میکنند، اعتمادبهنفس بیشتری برای صحبت در جمع دارند و علاقه بیشتری به زندگی دستهجمعی نشان میدهند. نسبت به کسب تجربیات جدید علاقه نشان میدهند، تمایل بیشتری به برقراری رابطه با دیگران دارند و نیز به تفکرات و ایدههای جدید توجه نشان میدهند.
اما بهطورکلی بزرگترین مزیت زندگی در خارج کشور برخورداری از سطح رفاه بالاتر نسبت به دیگران است. افراد شرکتکننده این گروه استرس و اضطراب کمتری از خود نشان دادند و برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل بوده و از زندگیشان رضایت بیشتری دارند. یافتن رابطه بین بالارفتن اعتمادبهنفس و زندگی در خارج از کشور آسان است. در یک کشور خارجی طبیعتا ناچارید با دنیای دیگری در ارتباط باشید، بیشتر مشغول شده و دیگر فرصت تنها ماندن در خانه و فکر کردن را پیدا نمیکنید. بیشتر در معرض فعالیتهای گروهی قرار میگیرید و تمایل بیشتری به شرکت در گروهها خواهید داشت. در این گروهها با افراد ناشناسی همصحبت شده و ناچارید به زبانی غیراز زبان مادری خود صحبت کنید.
اگر از افرادی باشید که در خارج کشور تنها زندگی میکنند ناچارخواهید بود مشکلات را بهتنهایی حل کنید و کارهای اداری و مالی را که با امور اداری کشور خودتان متفاوت است بهتنهایی انجام دهید. مدیریت و اداره این شرایط بهتنهایی باعث بالارفتن اعتمادبهنفس و افزایش تجربه میشود.
مواجه شدن 2 فرهنگ
براساس مطالعات انجام شده دانشجویانی که روابط بین دانشگاهی با خارج کشور دارند بسیار راحتتر با ایدهها و تفکرات جدید رابطه برقرار میکنند. افرادی که تجربیات بینالمللی بیشتری دارند یا در معرض فرهنگهای مختلفی قرار دارند قادرند مشکلات را راحتتر حل کرده و خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند. علاوه بر این افراد با چنین تجربیاتی قابلیت و توانایی بیشتری برای تأسیس شرکتها و موسسات مختلف دارند. این افراد در آینده در حرفه خود موفقتر بوده و میتوانند درآمد بیشتری کسب کنند.
با این حال زندگی در خارج کشور تنها برای کسب این تجربیات کافی نیست. فردی که خود را با جامعه جدید درنمیآمیزد، از یادگیری زبان آن کشور امتناع میورزد و در مواجهه با فرهنگ مردم آن کشور، فرهنگ و کارهای افراد را با فرهنگ کشور خود مقایسه میکند. چنین فردی خود را از آنها جدا دانسته و نمیتواند این تجربیات جدید را کسب کنند.
هر فرد باید همانگونه که فرهنگ کشور خود را پذیرفته فرهنگ محیط جدید را نیز بپذیرد و این عمل را دوفرهنگی شدن مینامند. چنین افرادی در فعالیتهای حرفهای خود بسیار موفقتر عمل خواهند کرد. طی مطالعهای که روی دانشجویان کارشناسی ارشد انجام گرفت آن دسته از دانشجویانی که فرهنگ بیگانه را پذیرفته و با آن کنار آمده و آمیخته بودند تسلط بیشتری در صحبت کردن و ارائه مطالب از خود نشان دادند. از طرفی زندگی در کشور دیگر به معنای فراموش کردن فرهنگ خود نیست بلکه به این معناست که شما فرهنگ کشور خود را با خود برده و در محیط جدید با فرهنگ جدیدی آشنا شده و آن را میپذیرید. علاوه بر این با فرهنگ سایر کشورها و نیز با افراد تازهای آشنا میشوید.