اجرای قطعههای ایرانی به وسیله سازهای غیرایرانی کاملا امکانپذیر است و فکر میکنم اگر به آن توجه شود میتوان زمینه خوبی را برای کار عدهای از هنرجویان فراهم کرد. این خودش یک فرصت برای گسترش کار و فعالیت در زمینه موسیقی در داخل کشور است. حدود پنج سال پیش در یک سازفروشی بودم که چشمم به ساز ملودیکا افتاد از آنجا که با کلاویهها و شاسیهای پیانو آشنا هستم دیدم ملودیکا را هم میتوان مثل شاسیهای پیانو نواخت در حالی که میتوان مثل سازهای بادی در آن دمید و نغمههایی را خلق کرد. سرانجام با آن اجرا کردم و صدای آن را مشابه صدای گارمون و آکاردئون دیدم. در کنسرتهایم از این ساز استفاده کردم و آن را کنار ساز عظیمالجثه و بینالمللی پیانو قرار دادم.
خیلیها میگفتند این ساز به درد بچهها و کلاسهای ارف میخورد اما من با قدرت این کار را انجام دادم بهگونهای که هماکنون این ساز فراگیر شده است و در کنسرتها خیلی از نوازندگان کیبورد ملودیکا هم مینوازند. خیلی علاقه دارم تا در اجرای کنسرتهایم از هنرجویان خودم استفاده کنم. فکر میکنم روش درست برای ورود افراد به عرصه موسیقی همین باشد. همانطور که بنده در سن 17 سالگی توسط زندهیاد همایون خرم، محمدعلی کیانینژاد و محمد سریر روی صحنه رفتهام و دیده شدم، من هم وظیفه خودم میدانم که موجب دیده شدن شاگردانم شوم. البته کلمه شاگرد به درد نانوایی میخورد و بهتر است از کلمه هنرجو استفاده کنیم. به نظر من آدم نباید بخیل باشد، حسادت هم نداشته باشد. باید این شرایط برای استعدادها وجود داشته باشد تا خودشان را نشان دهند.
گلایهای هم نسبت به محل اجرای ما وجود دارد. تالار وحدت متناسب با اجرای اپرا و موسیقی طراحی شده است که متاسفانه برخی اوقات در اختیار گروههای تئاتری است. زمانی تالار وحدت را به تئاتریها نمیدادند اما امروز در حالی تالار وحدت در اختیار تئاتریهاست که آنها سالنهای خودشان را دارند زیرا آنها بازیگر چهره دارند و ما چهره نیستیم. چون مردم ما را در تلویزیون نمیبینند. آن وقت تالاری که مخصوص اپرا و موسیقی است به تئاتریها میدهند. گویا تئاترشهر بعد از بازسازی جدید هنوز نقطه کور دارد و صدای سالن خوب نیست. بنابراین در تنها سالن آکوستیک و سالم مملکت تئاتر اجرا میکنند.