زمانی که یک کاستی در جامعه وجود دارد، از میان برداشته شدن این کاستی، آرزوی اغلب اعضای آن جامعه است. چنین آرزویی، نیروی پتانسیل بالایی در اجتماع فراهم میآورد که به محض برآورده شدن این آرزو، این نیروی پتانسیل به نفع برآوردهکننده آن عمل کرده و اعتبار اجتماعی وی را ارتقا میدهد. حال اگر این مرجع برآوردهکننده، یک برند باشد، بسته به میزان کاستی و نحوه عملکرد برند، درجهای از آگاهی و نیز تعمیق جایگاه ذهنی در اجتماع به نفع آن برند حاصل میشود که بسیار مطلوب است.
از دیدگاهی دیگر، اغلب رفتارهایی که در راستای رفع کاستیهای اجتماع لازمالاجرا هستند، از دیدگاه شهروندان و اعضای جامعه، رفتارهایی شایان تقدیر بهشمار میآیند. بهعنوان مثال، فعالیت در حوزه کاستن از آلام بیماران لاعلاج، در ذهن تمامی افراد جامعه ارزشمند است و بیشک هر کس که اندک قدمی در این حوزه بردارد مورد تشویق جامعه قرار خواهد گرفت. از اینرو زمانی که برندی در چنین حوزههایی گام برمیدارد، مخاطب در پاسخ به وی و در اهدای جایزهاش، بهگونهای ناخودآگاه وی را به جایگاهی ارزشمند و البته ماندگارتر در ذهن خود منتقل میکند و این یعنی ذات برندینگ.
رعایت اخلاقیات در این زمینه واجب است
تمام مواردی که تا این مرحله از یادداشت حاضر مورد بررسی قرار گرفت، تلاشی بود برای روشنسازی اهمیت و نقش این موضوع در ارتقای برند. اما نباید فراموش کرد که مرزی از جنس اخلاق در این فرآیند وجود دارد که عدم آشنایی به اصول و بیبهره بودن از مشاورههای تخصصی در این حوزه، منجر به عبور از این مرز شده و نهتنها موجب از دست رفتن تمامی نتایج مطلوب میشود، بلکه برند را در ذهن مخاطب به جایگاهی نازلتر منتقل میکند.
فراموش نکنیم که پیش از اهداف تجاری، ما در حال عمل به وظایف خود هستیم. اگر فراموش کنیم آنچه در این زمینه درحال انجام هستیم یک وظیفه و مسئولیت از پیش نوشته شده و واجب است، نوع برخوردمان با این موضوع از جنس رفتارهای تبلیغاتی خواهد بود که بیشک مخاطب آن را توهین به شعور خود تلقی کرده و تمام معادلات را به ضررمان بر هم خواهد زد. ماحصل چنین ندانمکاری بزرگی، تنزل به جایگاه یک برند بیاخلاق و فرصتطلب است. درست است که در بخش قبل درخصوص رعایت اخلاقیات صحبت کردیم، اما فراموش نکنیم که بیاطلاعی جامعه هدف از آنچه شما در عمل به مسئولیت اجتماعی خود بهعنوان یک برند انجام میدهید، سبب خواهد شد که هیچکدام از مکانیزمهایی که در حوزه تاثیرگذاری بر ارتقای برند از آنها یاد کردیم بهدرستی عمل نکرده و هیچ برداشتی از آنها رخ ندهد. ازاینرو ضروری است با یک برنامه حساب شده و ترجیحا زیر نظر یک مشاوره کارآزموده، با نگاهی جامع و مانع، ضمن ممانعت از سوءبرداشتها، آگاهی نسبت به آنچه انجام یافته را در جامعه بالا برده و راه را برای ارتقای برند باز کرد.
تکنیکهای روابط عمومی بیشتر از تبلیغات جواب میدهد
در این حوزه و براساس آنچه در بخش پیشین آورده شد، پیشنهاد اکید نگارنده با توجه به تجربهای که در مواجهه با کارفرمایان مختلف به دست آورده، بر این است که به جای استفاده از تکنیکهای تبلیغات، زیرساختهای لازم را برای اطلاعرسانی در این زمینه براساس استراتژیهای صحیح و کارآمد روابط عمومی فراهم آورید. اگر خود شما از عملکرد سازمانتان در حوزهای که مربوط به عمل به مسئولیتهای اجتماعی است بیپرده و مستقیم سخن بگویید، مخاطب آن را بهگونهای ظاهرسازی تلقی خواهد کرد. اما اگر دیگرانی که مورد اعتماد هستند، مانند مراکز خبررسانی و... تعریفکننده حکایت باشند، هم گوش شنوای بیشتری خواهند یافت و هم اینکه ارزش معنوی و اعتبار بیشتری به دست خواهد آمد.
* مشاور برندینگ و سخنران حرفه ای حوزه کسب و کار