این موضوع که اعداد و ارقام اعلام شده در مورد رشد اقتصادی کشور صحیح یا ناصحیح است، به این موضوع مربوط می شود که متاسفانه هر آماری که در کشور ما اعلام می شود به دلیل سوابق قبلی مورد تردید قرار می گیرد. برای اینکه همین مراکز آماری که امروز رشد اقتصادی 4/4درصدی را اعلام می کنند، در زمانی که رشد منفی 6/8 داشتیم اعلام می کرد که نرخ رشد مثبت است و در زمانی که دولت تغییر یافت، این موضوع را عنوان کرد که نرخ رشد منفی بوده است.
بر این اساس مردم و فعالان اقتصادی نمی توانند به آمار اعتقاد و اعتماد داشته باشند که این موضوع به سابقه مراکز آماری برمی گردد که مستقل نیستند. متاسفانه در کشورهایی مانند کشور ما مراکز آماری مستقلی وجود ندارند که آمار ارائه دهند و آمار را معمولا دولت ها ارائه می دهند و اعتماد عمومی به این آمار، بستگی به سطح اعتماد عمومی به آن دولت دارد.
در این زمینه سابقه خوبی هم وجود ندارد و در طول 10 سال گذشته آنچه به عنوان آمار از طرف دولت نهم و دهم اعلام شد، زمانی که دولت یازدهم بر سر کار آمد اعلام کرد که این آمارها غلط بوده است. بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که چند سال دیگر دولت دیگری بر سر کار بیاید و اعلام کند که آمار دولت یازدهم هم غلط بوده است. بنابراین آنچه در این کشور از بین رفته، اعتماد مردم به سخنان دولتمردان است.
اما آنچه به شکل واقعی می توان گفت سال گذشته منابع بین المللی نرخ رشد اقتصادی ما را عددی نزدیک به صفر نشان دادند و برخی از منابع جهانی از رشد 0/3 درصدی ایران خبر دادند. در مورد نرخ رشد اقتصادی امسال ایران هم پیش بینی هایی از سوی برخی منابع بین المللی شده است اما هنوز هیچ کدام از آنها نرخ رشد اعلام شده را تایید نکرده اند.
این در حالی است که حدود یک سال می شود که بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، نرخ رشد اقتصادی را به صورت منظم منتشر نمی کنند. اگر آمار مربوط به این موضوع را فصل به فصل یا ماه به ماه داشته باشیم، قابل راستی آزمایی تر است تا اینکه طی هفته دولت و طی یک سخنرانی آمار 4/4درصدی برای رشد اقتصادی اعلام شود.
اما در مجموع دور از ذهن نیست که نرخ رشد اقتصادی امسال نسبت به سال گذشته مثبت است. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سال گذشته رشدی نداشتیم و باید رشد سال گذشته را صفر در نظر بگیریم. البته نرخ رشد صفر درصدی خیلی کار سختی نیست و نباید خیلی بابت این موضوع امتیاز گرفت.
باید این موضوع را در نظر بگیریم که امسال موفق شده ایم صادرات نفت را به بیش از دو برابر سال گذشته برسانیم. آنچه دولت اعلام می کند این است که بیش از یک میلیون و 600 هزار بشکه صادرات نفت در روز انجام می دهیم که با میعانات گازی به حدود 2میلیون و 100 هزار بشکه می رسد.
اگر فرض را بر این بگیریم که سال گذشته یک میلیون بشکه نفت و میعانات گازی صادر می کردیم و امسال این میزان به 2میلیون بشکه رسیده است، پس بخش عمده ای از این نرخ رشد را باید به حساب تولید بیشتر نفت بگذاریم، یعنی نرخ رشدی که ناشی از فروش بیشتر نفت است. این در حالی است که صنایعی مانند خودرو و فولاد هم در چند ماهه سال 95 نسبت به سال گذشته فروش بیشتری داشته اند، زیرا شرایط جهانی فروش فولاد بهتر بوده است.
بنابراین آماری که در مورد نرخ رشد اقتصادی اعلام شده، نمی تواند خیلی غیر واقعی باشد و ممکن است که در آن 30 تا 40درصد اغراق شده باشد، اما باید این موضوع را بپذیریم که امسال نرخ رشد بالای 3درصد را تجربه می کنیم. پیش بینی نهادهای بین المللی هم نرخ رشد اقتصادی بالای 3درصد برای ایران بوده است ولی اینکه این رشد حاصل یک کار ریشه ای و از بین بردن رکود و کار برنامه ریزی شده بوده، قطعا این گونه نبوده و به غیر از بخش نفت در مورد سایر بخش ها اینچنین نبوده است.
به موضوع افزایش تولید و رشد توان فروش نفت باید نمره مثبت داد اما زمانی که ما می گوییم اقتصاد ما باید از نفت فاصله بگیرد، مشخص نیست زمانی که صحبت از نرخ رشد می شود، چرا این قدر با تکیه بر نفت است؟
تمام اینها را که کنار بگذاریم یک مسئله جدی تر وجود دارد و آن این است که بالا و پایین بودن عدد نرخ رشد خیلی مهم نیست بلکه نرخ رشد پایدار اقتصادی بسیار مهم است و باید روزی به جایی برسیم که بتوانیم به این نقطه برسیم.
عضو اتاق بازرگانی ایران