در این گزارش به ابعاد سرمایهگذاری در حوزه پوشاک و اینکه چه امکاناتی برای ورود به این حوزه از صنعت لازم است پرداختهایم. برای اینکه اطلاعات دقیق و قابل استنادی در این زمینه بهدست بیاوریم، به سراغ مسعود شابختی، مدیرعامل شرکت جامهبافت رفتهایم که از بهترینها و خوشنامهای تولید پوشاک است. شابختی از سال 60 در تبریز و بهعنوان رهرو پدر به این صنعت وارد شده است. وی بعد از 10سال فعالیت در بازار ایران، به صادرات به کشور آلمان روی آورده است. شابختی با اشاره به بحث صادرات افزود: پروسه صادرات تا قبل از تحریمها ادامه داشت اما زمانی که سوییفت تعطیل و نقل و انتقال پول مشکل شد، ناچار شدیم دیگر به فروشگاههای خود در آلمان که تحت برند آنابلا فعالیت میکردند محصولاتمان را صادر نکنیم. در حال حاضر تنها به کشورهای همسایه مانند آذربایجان، عراق، افغانستان و قزاقستان صادرات داریم و بیشتر تمرکز خود را معطوف تولیدات داخلی کردهایم.
وی ادامه داد: همانطور که اطلاع دارید برندها و فروشگاههای بسیار خوبی در داخل کشور ایجاد شدهاند که مانند سیستم اروپایی، سفارش قبل از فصل میدهند و به جای واردات، ما تامینکننده پوشاک آنان هستیم. وی در مورد نوع تولیدات برند جامهبافت گفت: در 12ماه سال، لباس گرم، بافتنی و پولیور تولید میکنیم که این تولیدات بهصورت خانواده تمام سلیقهها، زنانه، بچگانه و مردانه را پوشش میدهد.
گرانیها و هزینههای بالا
شابختی با بیان این موضوع که اگر میتوانستیم شوی زنده لباس داشته باشیم میشد سلیقه و توجه مشتری را جلب کرد، یادآور شد: قوانین جمهوری اسلامی به نحوی است که این اجازه را به ما نمیدهد. با این حال در کشور ما بخش تبلیغات و بازرگانی بسیار گران است، چرا که در هیچ کجای دنیا اجاره مغازهها و سرقفلی مانند ایران نیست. برای مثال در خیابان ولیعصر هزینه اجاره هر متر مغازه 70 تا 80میلیون تومان است که برای 100متر مغازه باید 7میلیارد پول هزینه شود و هر کسی توانایی صرف چنین هزینههایی را ندارد. در کشورهای دیگر با مبلغی جزیی و ناچیز میتوان مغازهای 500،400متری اجاره و شروع به کار کرد.
راه موفقیت
شابختی معتقد است که طراحی جدید میتواند چراغ راه باشد: در بخش طراحی از کارشناسان و طراحان داخلی استفاده میکنیم. به این ترتیب که با ارائه آموزشهای اولیه به فارغالتحصیلان دانشگاهی و با ارتباطاتی که آنان با دنیای مجازی و اینترنت دارند، به سرعت رنگبندیها و رنگهای سال تشخیص داده میشود، همچنین سعی میکنیم سلایق مردم را شناسایی کنیم. وی ادامه داد: در بخش طراحی از ژورنالهای روز دنیا نیز کمک میگیریم اما اینطور نیست که کپیکار باشیم بلکه در طرح اصلی قطعا تغییراتی را اعمال میکنیم.
وی در خصوص مهمترین شیوه مدیریتی خود گفت: شرکت ما به شکل خانوادگی اداره میشود، پیگیری در کار و صداقت مشخصه اصلی شرکت ماست. همواره سعی کردهایم رابطه برد- برد را با مصرفکننده و مشتریهایمان برقرار کنیم.
تهدیدهای تولید در بازار پوشاک
شابختی با اشاره به معضل قاچاق در بخش پوشاک تصریح کرد: قاچاق نه تنها در بخش نساجی بلکه در تمام بخشهای واحدهای تولیدی بزرگترین ضربه را به تولیدکنندگان وارد میکند، چرا که کالای قاچاق نه مالیاتی برای آن پرداخت شده و نه حق بیمه، سود و حقوق و عوارض به آن تعلق گرفته است. وی ادامه داد: بسیاری از تاجران ایرانی، مانده و کف انبار سال پیش شرکتهای تولیدی بزرگ چینی، ترکیه و تایلندی را خریداری میکنند، کالاهایی که دمده شده و درجه دوم هستند و آنها را با روشهای مرسوم و ارزان وارد بازار میکنند و با قیمت پایین میفروشند.
مدیرعامل شرکت جامهبافت در خصوص مقابله با قاچاق پوشاک عنوان کرد: هدف این است که با افزایش و بالابردن کیفیت کالا بتوانیم با کالاهای خارجی رقابت کنیم؛ ما هیچ نگرانی از برندهایی که بهصورت رسمی و قانونی در ایران فعالیت میکنند و سود و عوارض گمرکی خود را پرداخت میکنند، نداریم. مهمترین مشکل ما بخش سازمانیافته قاچاق است؛ بهویژه در بخش پوشاک که به نحوی ساختاری شده است. وی افزود: تمام متولیان امر نیز میدانند که 99درصد کالای پوشاک موجود در کف بازار قاچاق است و هیچ ارادهای نیز برای جلوگیری از این امر وجود ندارد.
شابختی گفت: زمانی که شخص اول مملکت در امور اجرایی توانایی نام بردن سازمانهای قاچاقچی را ندارد، چگونه میتوان انتظار داشت سازمان مبارزه با قاچاق کالا و ارز جلوی این امر را بگیرد. وی در خصوص وضعیت پوشاک در آینده عنوان کرد: اگر تنها اراده 10درصدی برای مبارزه با جنس قاچاق وجود داشته باشد، آینده پوشاک آینده خوبی خواهد بود که حتی میتوان سرمایهگذاریهای عظیم در آن انجام داد.
سرمایه مورد نیاز
وی در مورد سرمایه مورد نیاز در بخش نساجی و پوشاک میگوید: در کار ما املاک و ساختمان ارزش مشخصی دارد که حداقل 35درصد یک واحد تولیدی را تشکیل میدهد، 30 تا 35درصد دیگر را ماشینآلات و حدود 35درصد نیز برای سرمایه در گردش و خرید مواد اولیه مورد نیاز است. شابختی در ادامه و با اشاره به هزینههای سنگین مورد نیاز برای سرمایهگذاری در بخش کشباف گفت: به هیچ وجه ورود به چنین بازاری را به دلیل صرف هزینههای سنگین پیشنهاد نمیکنم، چرا که چالش در صنعت نساجی بسیار زیاد است و مشکلات خاص خود را دارد، ما نیز به دلیل حضور سالیان طولانی در این صنعت، برای بقا تلاش میکنیم.
اما در واحدهای دوزندگی این نوع سرمایهگذاری بسیار جواب میدهد. دوزندگی به نیروی کار بالایی نیاز دارد، بهطور مثال در واحد تولیدی ما از مجموع 50کارمند، 20نفر در دوخت، 20نفر در بافندگی و بقیه در تاسیسات، حملونقل، حسابداری و اداری مشغول هستند در حالی که در یک واحد دوزندگی اگر 20چرخ داشته باشیم، به 20نفر دوزنده، حداقل 10 تا 15نفر وسطکار، برشکار، بستهبند و... نیاز داریم. بنابراین دوزندگی سرمایه پایین و اشتغالزایی بالاتری دارد. به همین جهت سرمایهگذاری در این بخش از صنعت پوشاک بازدهی بالاتری به همراه خواهد داشت.
به هر حال اگر کسی بخواهد بهطور سالانه در صنعت کشباف، حدود 200هزار قطعه پولیور تولید کند باید مبلغی حدود 5میلیارد تومان هزینه کند که این هزینهها 40درصدش صرف خرید ماشینآلات، 20 تا 25درصد صرف مکان و باقی برای خرید مواد اولیه صرف میشود. وی اضافه میکند: ماشینآلات تولید البسه در بخش کشباف بسیار گران است و این ماشینآلات از کشور آلمان و ژاپن با قیمتهای بالایی وارد میشود. هزینه خرید ماشینآلات بسته به نوع دستگاه بین50هزار دلار تا 200هزار دلار متغیر است.
وی در خصوص تعداد نیروهای کارخانهاش گفت: در ابتدا کارمان را با 10نفر شروع کردیم و الان حدود 50نفر کارمند و کارگر داریم. کارکنان ما به دلیل بهروز بودن و کامپیوتری بودن ماشینآلات باید از حداقل دانش استفاده از کامپیوتر و زبان برخوردار باشند. از نظر وی واحدی با حداقل 2هزار متر فضای ساختمانی نیاز به 50نفر نیروی کار و حدود 4میلیارد تومان سرمایه برای خرید ماشینآلات دارد. شابختی اضافه میکند بهروزآوری ماشینآلات نیازی اساسی در این حوزه تولیدی است: در حال حاضر در یک سال گذشته حدود 15درصد به ماشینآلات خود اضافه کردیم، چراکه در 10سال گذشته به دلیل تحریمها قادر به خرید ماشینآلات جدید نبودیم.
میتوان فرهنگ خرید را تغییر داد
شابختی در خصوص تمایل مردم به خرید برندهای خارجی اظهار داشت: اگر میبینیم که مردم به برندهای خارجی تمایل نشان میدهند دلیل آن این است که این برندها، کار علمی و دقیق بازرگانی انجام دادند، یعنی بخشی از درآمدهایشان را برای تبلیغات صرف کردهاند و چنان مهارتی داشتند که توانستهاند اجناسی تولید کنند که باب میل تمام مردم یا قشر عظیمی از جامعه باشد و این امر نیاز به تکنیک کار، دانش بازاریابی و بازرگانی، تبلیغات درست و همچنین سرمایهای عظیم دارد.
در حالی که در ایران تمام تلاش واحدهای تولیدی این است که بخش تولید را سر پا نگه دارند، چرا که توان آن را ندارند که در آن واحد هم تولیدکننده بوده و هم بخش بازرگانی را توسعه دهند، در حالی که بازرگانی دنیایی کاملا متفاوت از تولید است و هزینه، نیروی انسانی و دانش خاص خود را میطلبد. در تمام دنیا تولیدکننده جایگاهی متفاوت و مجزا از بازرگان و تاجر دارد. به این ترتیب که واحدهای تولیدی چالاک تمام نیروی خود را صرف تولید بهینه و بازرگانان تمام نیروی خود را صرف تجارت و برند شدن میکنند.