مهمتر از توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی است، اما به هر حال توسعهیافتگی احتیاج به داشتن اوقات فراغت برای پرداختن به آن دارد. باید پیش از آنکه به سمت فرهنگ و اجتماع توسعهیافته رفت، توسعه اقتصادی صورت پذیرد تا مردم هر طبقه، تمام وقت خود را صرف کسب آب و نان نکنند.
اینگونه مردم وقت مناسب برای رسیدن به فعالیتهای فرهنگی خواهند داشت و به دنبال آن توسعه اجتماعی هم به وقوع خواهد پیوست.
تا هنگامی که مردم زمان ما چه از قشر تحصیلکرده و چه از قشر عامی تمام وقت خود را صرف کسب درآمد میکنند و هرکدام مجبور به داشتن چند شغل هستند، به سمت توسعهیافتگی حرکت نخواهیم کرد.
مسلم است که در این وضعیت مردم جامعه فرصت خودسازی فرهنگی نخواهند داشت. حتی افراد تحصیلکرده هم فرصتی برای بازسازی بنیان و دانش خود پیدا نخواهند کرد.
مسئله معیشت فکر همه را مشغول میکند تا جایی که به هیچکس تمرکز برای انجام کارش ندارد. در کشورهای توسعهیافته میگویند رفاه باید در حدی باشد که مشغله ذهنی برای افراد ایجاد نشود، پس در نتیجه راندمان کار در این جوامع بالاتر میرود. متاسفانه در جامعه ما همه دنبال آب و
نان هستند.
کمتر آدمهایی پیدا میشوند که از نان و آب خود بزنند. باید قید و بندها را به هر نحو از جامعه دور کرد تا هرکسی بتواند به کار خودش بپردازد، محققان و اهل فرهنگ به کار خود برسند، اما متاسفانه در حال حاضر اینگونه نیست. همه دچار روزمرگی و دغدغه نان و آب شدهایم.
در این شرایط فرصتی برای بازسازی فرهنگی و مطالعه نخواهیم داشت. در این میان البته آگاهیبخشی بسیار اهمیت دارد. با افزایش آگاهی در میان طبقههای مختلف جامعه، جایگاه دانش و تفکر هم بالا میرود و دیگر اندیشمند و متفکر برای نان شب خود دغدغه نخواهد داشت.
اهل فکر باید حقالزحمه تفکرش را بگیرد تا به بینیازی برسد. در وضعیت کنونی جامعه ما یک بازاری با یک تلفن، میلیاردها تومان جابهجا میکند، در حالی که روشنفکران و متفکران ما باید پروژه را بدون دریافت پولی انجام دهند و پس از تمام شدن تازه به دنبال پول خود بدوند.
اگر جامعه ارزش هر کاری را بداند هر کسی هم در جایگاه خودش قرار میگیرد. در جامعه امروز ما درآمد دلالان از افرادی که کار میکنند بیشتر شده است. حتی ساختوساز هم که بهعنوان یک شغل پردرآمد شناخته شده، تحت تاثیر دلالان قرار گرفته است. این نشان میدهد ما چقدر اقتصاد ناسالمی داریم.
چنین اقتصادی باعث میشود تا آنکه از راه فکر و ذهن امرار معاش میکند، صبح تا شب به دنبال یک لقمه نان بدود و فرصتی برای پرداختن به امور فرهنگی و اجتماعی جامعه خود
نداشته باشد.