در دوشنبههای پیشین با ذکر مقدمهای به تعریف کسبوکار پرداختیم و در مورد مفاهیم نیاز، محصول، ارزش، زنجیره ارزش و بخشهای مختلف آن، استقلال مالی، درآمد غیرفعال و طبقات مختلف مشاغل، انواع کسبوکارها، سه جریان موجود در زنجیره ارزش کسبوکارها، کسب مزیت رقابتی، اقتصاد، صنعت و بازار آموختیم. به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این مسائل هستیم که چه کسبوکاری را باید برای ثروتآفرینی انتخاب کنیم؟ داستان کسبوکار خود را چگونه بنویسیم؟ و در نهایت، با داشتن نگاهی سیستمی و راهبردی به آینده پیش رو، ویژگیهای کسبوکارهای آینده را شناخته و کسبوکار خود را بر پایه آن مشخصهها بنا نهاده و مجهز و توانمند سازیم.
اما اساس یافتن پاسخ هر مسئلهای، شناخت کامل و درست آن مسئله در گام نخست است. متفکران شناخت و درک درست مسئله را معادل طی بیش از نیمی از مسیر حل آن مسئله میدانند و البته شناخت هر مسئلهای منوط به دو گام اصلی و مهم است: 1- تعریف مفاهیم و اصول اولیه و 2- طبقهبندی آن مفاهیم و دستهبندی داشتههایمان و آنگاه روشن شدن مسئله و البته نمایان شدن مسیر پیش رو.
آنچه ما در قسمتهای گذشته با هم انجام دادهایم، ارائه مختصری از تعاریف اولیه بوده است. باز هم درخواست میکنم ما را همراهی کرده و اگر نیاز به توضیح تکمیلی در خصوص هر یک از موارد مورد بحث داشتید، از انتقال درخواست و انعکاس نقطه نظرات خود، دریغ نفرمایید.
یکی از قلههای رشد در مسیر شغلی و حرفهای زندگی ما میتواند نقطه استقلال مالی باشد. نقطهای که در آن با رهایی از دغدغه تامین نیازهای مادی زندگی و تقلای پوشش هزینهها و مخارج روزمره، میتوان با ذهنی باز و ضمیری آرام به ثروتآفرینی، کارآفرینی و ارزشآفرینی برای همنوعان خود پرداخت. رسیدن به آن نقطه، با ایجاد جریان درآمدهای غیرفعال در کنار درآمدهای فعال امکانپذیر است. ایجاد درآمد غیرفعال نیز از طریق سرمایهگذاری صورت میپذیرد و برای امکان سرمایهگذاری، نیازمند داراییهایی هستیم که دستیابی به آنها با راهاندازی کسبوکارهای مناسب و مدیریت درست آنها محقق میشود. برای راهی شدن در این سفر باید همواره خود را با هر دو ابزار توانمندساز دانش (از جنس دانستن، مثل علوم نظری) و بینش (از نوع توانستن، مثل انواع هنر، مهارت و علوم کاربردی)، مجهز کرد.
اصولا با انتخاب از میان دو راهبُرد مشخص میتوان شروع به نگارش داستان کسبوکار خود کرد:
الف) استراتژی از درون به برون: بسته به اینکه شما مجهز به چه نوع تخصص (دانش یا بینش) خاصی هستید، به چه منابع (مالی، انسانی، اطلاعاتی و...) خاصی دسترسی دارید، شبکه حرفهای افراد مفید پیرامون خود را چگونه تنظیم و تشکیل دادهاید، میتوانید در مورد نوع ارزشی که امکان پیشنهاد آن به جامعه را دارید فکر کرده و تصمیم بگیرید. کسبوکارها عموما شامل دو دسته سرمایه َبر (Capital Intensive) یا کاربَر (Work Intensive) هستند. برای راهاندازی کسبوکارهای سرمایهبَر نیازمند دسترسی به منابع مالی قوی هستیم. امکان اخذ وامهای قابل توجه یا جلب نظر مساعد سرمایهگذاران یا... و برای راهاندازی کسبوکارهای کاربَر نیاز به داشتن تخصص خاص و دسترسی به منابع اطلاعاتی و نیروی انسانی قابل داریم. ببینید شما کدامیک از منابع گفته شده در بالا را در اختیار دارید. هنر ساخت ظروف پتینهکاری شده؟ مهارت گویندگی و اجرای برنامههای نمایشی؟ دانش دستور زبان ادبیات و توانایی ویراستاری متون؟ یا شاید در شبکه حرفهای که با آشنایان و دوستان اطراف خود ساختهاید، شخصی را میشناسید که در شهری در کشور کانادا زندگی میکند که جمعیت کثیری از مهاجران ایرانی، تاجیک و افغان و نیازمند کالاها یا خدمات خاصی دارد و فراهم آوردن پاسخ آن نیازها از درون ایران و به واسطه شما امکانپذیر است. به داشتههای خودتان بیندیشید و اینکه چه ارزشهایی را میتوانید به دیگران پیشنهاد دهید که آنها حاضر به پرداخت پول در ازای دریافت ارزش پیشنهادی شما باشند.
ب) استراتژی از برون به درون: به نیازهای اجتماع پیرامون خود فکر کنید. به خواستههای افراد اطرافتان، به ای کاش گفتنهای آنان هنگامی که با حسرت از نیازی صحبت میکنند، از کمبود و نقصی گلایه میکنند، به جاهایی که در صف میایستند و دلیل آن دقت کنید. در همه این موارد میتوان فرصتهایی برای ارائه پیشنهادی باارزش به ایشان و راهاندازی یک کسبوکار یافت. آمارها، اخبار و گزارشات منتشر شده از طریق دولت و رسانهها را رصد و با چشم و گوشی باز ظرفیتها و قابلیتها را شناسایی کنید. به اعداد بزرگ بیشتر دقت کنید. وقتی میشنوید روزانه هزاران تُن زباله در شهر تهران تولید میشود، این میتواند به معنای وجود یک ظرفیت مناسب برای خلق یک کسبوکار در بازیافت کاغذ و پلاستیک درون آن زبالهها، حمل آنها یا... باشد. تحریمهای سیاسی غرب، کمبود آب، رشد جمعیت جوان و در آستانه ازدواج، آلودگی هوا، ترافیک و کاهش تعرفه واردات خودروهای هیبریدی و... همه امکان فراهم آوردن فرصتهای نابی برای خدمت و البته کسب درآمد را نوید میدهند.
برای تدوین برنامههای دقیق راهبردی و نقشه عمل، باید مشخص کنید ارزش پیشنهادی شما در زمره کالاهاست یا خدمات یا ترکیبی از هر دو؟ کدام نوع از کسبوکارها را انتخاب کردهاید: B2B، B2C یا C2C؟ تصمیم به تمرکز فعالیت در کدام بخش از زنجیره ارزش را دارید: تامین ورودیها و مواد خام، تولید محصول، پخش و توزیع، فروش، مشاوره یا...؟ با کدام یک از جریانهای موجود در کسبوکار آشنایی بیشتری دارید، با ارائه چه نوع خدماتی و با مدیریت کدام جریان امکان پیشنهاد ارزشی خاص به مشتریان برایتان فراهم است: جریان مالی، جریان کالا یا جریان اطلاعات؟ کدام بخش از اقتصاد را برای فعالیت برمیگزینید: صنعت یا بازار؟ کدام صنعت؟ چه بخشی و کدام نوع از بازارها؟ تصمیم به فعالیت در فضای کسبوکارهای سنتی دارید یا دنیای مجازی و اینترنت را برای ارزشآفرینی ترجیح دادهاید؟
با طرح کردن و سپس پاسخ دادن به پرسشهایی اینچنین و انجام دستهبندیهایی از این نوع، به ترسیم دقیق و مشخص نقشه کار و تدوین برنامه مدنظر پرداخته و شروع به نوشتن داستان کسبوکار خود کنید.