داستان کسبوکار به قدمت داستان بشر است. انسان از روزی که پا به کره خاک نهاده با محدودیت منابع و لایتناهی بودن نیازهایش روبهرو بوده است. تلاش برای ایجاد تعادل و توازن بین کمیابی منابع و نیازهای نامحدود آدمی، دهها هزار سال است که ادامه دارد و انسان با ارادهای پولادین در طول این تاریخ طویل برای بهبود شرایط و توسعه کیفیت زندگی خود کوشیده و این داستان همچنان ادامه دارد. پس داستان کسبوکار، قصه زندگی آدمی است. قصه ملموس و آشنای هر روزه همه ماست. در این سری از مطالب قصد آن داریم تا از جایگاهی دیگر به بازگویی این داستان پرداخته و شما خواننده فکور را مشتاق به تعمق و سرودن قرائت و روایت ویژه خودتان از کسبوکار کنیم.
با ارائه برخی تعاریف پایه و مفاهیم عمومی آغاز کرده و بحث را حتیالامکان بدون ورود به لایههای عمیقتر و تخصصیتر ادامه میدهیم و فضای این وادی را برای طیف خواننــــدگان و علی الخصوص آنان که مشتاق نگارش داستان کسبوکار خود هستند شفافتر میکنیم. در ادامه با تشریح روندها و پیشبینی آنچه که تصور وقوع آن در آینده میرود، به بیان ویژگیهای محتمل کسبوکارهای دنیای آتی خواهیم پرداخت تا چنانچه قصد نقشآفرینی و مشارکت پر رنگتر در این داستان را دارید، بتوانید با دیدی بازتر و آگاهی افزون، خود را برای آینده تجهیز کنید.
کسبوکار (Business)
اگرچه تعاریف متنوع و مختلفی از این واژه جذاب ارائه میشود، لیکن با توجه به مقدمه بالا، کسبوکار را مجموعه فعالیتهای هدفمند در جهت رفع نیاز مشتری و کسب درآمد میشناسیم. با بیانی دیگر، کسبوکار را مدیریت فرآیند تبادل ارزشها (محصول در مقابل پول) تعریف میکنیم. البته برخی مانند Peterson و plowman بیزنس را فرآیند تکرار و تجدید شونده خریدوفروش میدانند و نه یک یا چند خریدوفروش محدود را. بنابراین انگیزه کسب سود، تکرار معاملات، مبادله ارزش و البته ماهیت پر ریسک و خطر را باید از ویژگیهای اساسی هر کسبوکاری دانست.
نیاز، محصول، ارزش
نیاز را همگی به سادگی میشناسیم و حتی با انواع آن و هرم معروف پنج طبقه آبراهام مازلو نیز آشنا هستیم. ذکر این مهم که نیاز، مادر حرکت انسان به سوی اتفاقات نو در زندگی است و البته تغییر شکل نیازهای آدمی در طول زمان بدیهی است نیز تکرار مکررات است. هوشمندان فضای اقتصاد آنها هستند که هر کجا نیازی دیدهاند دست به کار شده و برای رفع آن، کسبوکاری برپا کردهاند. هر زمان که از کسی «ای کاش» شنیده اند، ایده جدیدی برای پاسخ به آن در ذهنشان جرقه زده و اقدام به خلق ارزش و پیشنهاد محصولی نکردهاند.
محصولی که برای رفع نیاز مشتری به وی پیشنهاد میدهیم، ارزش است. پولی که متقابلاً در ازای ارائه محصول خود کسب میکنیم هم ارزش است. هر محصولی که خریداری حاضر به پرداخت پول برای آن باشد، ارزش است. بنابراین، کسبوکار یعنی تبادل ارزشها فیمابین فروشنده و خریدار. با این اوصاف هر کسبوکاری لااقل دارای سه رکن فروشنده، خریدار و ارزش پیشنهادی است. محصول مورد معامله میتواند به شکل کالا، خدمت یا ترکیبی از هر دو باشد. کالا ماهیتی فیزیکی دارد و ملموس است. البته برخی از انواع کالاها مثل کتاب الکترونیکی به شکل مجازی عرضه میشوند ولیکن بستر عرضه و استفاده از آنها فیزیکی است، مثل رایانه یا تبلت. ویژگی دیگر کالا قابل عودت بودن آن پس از فروش و همچنین قابلیت انبار شدن است. اما سرویس یا خدمت ماهیتی غیرقابل لمس دارد. در طول یک بازه زمانی عرضه میشود. تولید و مصرف آن همزمان است یعنی حین تولید توسط فروشنده، از سوی خریدار در حال مصرف شدن است.
البته عموم محصولات در طیفی بین کالای صرف (مثل خودرو) و خدمت صرف (مثل مشاوره) قرار میگیرند. مثلاً محصول عرضه شده در یک رستوران، هم شامل کالا (سالاد، خورشت، پلو) و هم شامل سرویس (مثل نواختن موزیک، فراهم آوردن محیط آرامش، پذیرایی) است. کالاها در انواع مختلفی دستهبندی میشوند. کالاهایی مثل دستگاه آب میوهگیری که در بازار عرضه شده و به فروش میرسند تا توسط مصرفکنندگان خریداری شده و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی مثل ورقه فولادی بدنه خودرو که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف، آنها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطهای نامیده میشوند. کالاهایی که نیازهای اولیه مصرفکنندگان را تأمین میکنند، کالاهای ضروری و کالاهایی را که برای تأمین نیازهای کماهمیتتر مصرف میشوند، مانند زیورآلات یا مبلمان گرانقیمت، کالاهای تجملی میخوانند.
دسته دیگری از کالاها هستند که قیمت آنها وابسته به قیمت کالای دیگری نیست و قیمت شان بهطور مستقل و روزانه در بازار تعیین میشود، عرضه آنها در بازارهای مختلف دنیا فارغ از اینکه توسط چه فروشندهای ارائه میشوند با کیفیت یکسان صورت میپذیرد. چنین کالاهایی را کالای اساسی یا Commodity مینامند. نفتخام، زغال سنگ، الوار چوب، قهوه، طلا، مس، گندم... از این دستهاند.