دو وزیر پیشین جهادکشاورزی که در دولتهای گذشته خدمت میکردند بر سر یک کلمه به مخالفت با هم برخاستهاند؛ خودکفایی. واژهای که شاید سالهاست در کشاورزی و تولید غذا به گوش مردم میخورد و بارزترین مثال آن را در محصولی مانند گندم میتوان دید. با وجود تاکید مقامات بلندپایه کشور مبنی بر رسیدن به خودکفایی به خصوص در زمینه محصولات استراتژیک، هستند کارشناسان و مسئولانی که نظر مساعدی درباره خودکفایی ندارند و آن را قابل دسترس نمیدانند. عیسی کلانتری، وزیر دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی معتقد است: «همین الان آقایان هنوز دارند درباره خودکفایی در محصولات کشاورزی صحبت میکنند. برای نوشتن برنامه ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این مزخرفات را کنار بریزند.»
وی با احساسی خواندن این آرمان بهواسطه جو ابتدای انقلاب، درحال حاضر سردمدار مخالفت با اصل «خودکفایی کشاورزی» است. این درحالی است که با توجه به سیاستهای افزایش جمعیتی و احتمال رشد نفوس در سالهای آتی و همچنین دشمنیهایی که بعضا برخی از قدرتهای جهانی برای شکست ایران در عرصههای بینالمللی انجام میدهند، به نظر میرسد تامین غذا باید از اولویتهای اصلی نظام باشد.
اما برای رسیدن به خودکفایی، موانع و مشکلات زیادی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها آب و کمبود منابع آبی است. طبق آمارهایی که وزارت نیرو منتشر کرده از 100میلیارد مترمکعب آب، تنها حدود 10میلیارد مترمکعب آن در مصارف خانگی و صنعتی مصرف و میشود و حدود 90درصد باقی مانده به گردن کشاورزی میافتد. درحالیکه اکثر کارشناسان و مسئولان کشاورزی کشور، این موضوع را مانند اتهامی نادرست میدانند که به بخش وارد شده است. به عبارتی آنها معتقدند که نهایت آبی که در این بخش مصرف میشود، 65 تا 75میلیاردمترمکعب است و آن هم برای تولید غذا و ایجاد امنیت غذایی ضروری به نظر میرسد.
توانایی تولید 300میلیون تن محصول
به هر ترتیب، محمدرضا اسکندری که در دوره بعدی کلانتری، پست وزارت را برعهده گرفت، با دفاعی تمام قد از خودکفایی، مقابل کلانتری ایستاد و مانند بسیاری از کارشناسان دیگر، بحران آب را حاصل ناکارآمدی مدیریتها دانست نه کمبود آن. مجری طرح خودکفایی گندم در این زمینه به فارس گفت: «برخی ادعا میکنند به دلیل مشکلات ناشی از کمآبی نباید اقدام به تولید محصولات کشاورزی کرد، درحالیکه این موضوع درست نیست، زیرا حجم زیادی از هدر رفت آب کشور، در محاسبات به ناحق به کشاورزی نسبت داده میشود.»
وی افزود: «متوسط بارندگی سالانه کشور، حدود 250 میلیمتر است، درحالیکه این رقم در برخی مناطق حتی به 2هزار میلیمتر هم میرسد، بنابراین با برنامهریزی اصولی حتی در کشور خشک و نیمهخشک هم میتوان محصولات کشاورزی تولید کرد.» وی با تاکید بر راندمان پایین بهرهوری آب در کشاورزی عنوان کرد: «ایران از نعمت 3 هزار کیلومتر ساحل برخوردار است، اما تاکنون کسی به استفاده از آب دریا برای تولید محصولات کشاورزی فکر نکرده است.» وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم اظهار کرد: «ایران به واسطه داشتن ویژگی چهار فصل و وسعت یک میلیون و 647 هزار کیلومترمربع از توانایی کشت محصولات مناطق مختلف سردسیر، معتدل، گرمسیر و استوایی برخوردار است و با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود، دارای توان تولید 300 میلیون تن محصولات کشاورزی است.»
اسکندری در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان به این حجم از تولید در بخش کشاورزی دست یافت، گفت: «سال 84 تعداد 94 برنامه راهبردی با محوریت تحقیقات در موضوعات مختلف در بخش کشاورزی تدوین شد و گروههای مختلف با این نقطهنظر که کشور دائما در وضعیت خشکسالی قرار دارد و ترسالی بهصورت اتفاقی پیش میآید، برای برطرف کردن نیازهای وارداتی، براساس شرایط مختلف خشکسالی، سرما و سیل در راستای افزایش تولید محصولات کشاورزی برنامه نوشتند.»
به اعتقاد اسکندری، با افزایش بهرهوری آب با حدود 45 میلیارد مترمکعب میتوان حدود 200 میلیون تن محصول کشاورزی برای تامین غذای 250 میلیون نفر تولید کرد. بر این اساس، دو بال اقتصاد مقاومتی، اعتقاد به تولید ملی و دیگری فرهنگ و مدیریت جهادی است و بدون اعتقاد به این دو بال نمیتوان در راستای اهداف آن گام برداشت.
با توجه به کمبود منابعی که پیشروی کشاورزی قرار دارد و از طرفی نیاز بیشتر به غذا در سالهای آتی، باید دید که مسئولان و همچنین کارشناسان بخشخصوصی، چگونه این تناقض را حل میکنند و آیا رسیدن به خودکفایی، یک رویای دست نیافتنی است یا امری شدنی اما سخت؟