فضای کسبوکار در سالهای اخیر بهگونهای نابسامان بود که حتی دولت تدبیر و امید هم سعی کرد در میان وعدههای انتخاباتی خود اصلیترین شعارش را کنترل تورم و حمایت از تولید و کسبوکار در کشور عنوان کند، اما با گذشت بیش از یک سال از دولت یازدهم هنوز هم فضا برای سرمایهگذاری و تولید مساعد نشده است. این در حالی است که چندی پیش دولت لایحهای را برای حمایت از تولید روانه مجلس کرد.
به گفته بسیاری از فعالان و کارآفرینان و حتی کارشناسان اقتصادی کشور همچنان اوضاع اقتصاد ایران نامساعد است. (البته هستند افرادی که همچنان خوشبین از بهبود شرایط فعلی اقتصاد کشور در آیندهای نزدیک و دورند. ما هم بنا را بر خوشبینی میگذاریم!) خسرو سلجوقی، عضو هیات عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران و یکی از کارآفرینان موفق است. سلجوقی متولد سال 1338 در تهران است و طی این سالها موفقیتهای بسیاری را در عرصههای کارآفرینی فردی و سازمانی به دست آورده و هماکنون هم در عرصه کارآفرینی اجتماعی فعال است. در این مجال پای درددلهای این کارآفرین موفق نشستیم و لابهلای پرسشهایمان از وی درباره فضای سرمایهگذاری تولید و اقتصاد کشور پرسیدیم و با پاسخهای جالبی هم مواجه شدیم که در زیر میخوانید:
به نظر شما کارآفرینی یعنی چه؟ و به چه کسی کارآفرین گفته میشود؟
برای کارآفرینی بیش از 500 تعریف در منابع علمی آورده شده که اگر علاقهمندان به وبگاه
www.karafarini.gov.ir مراجعه کنند، میتوانند به انواع آنها دسترسی داشته باشند، ولی تعریفی که بیشتر علاقهمندم بهکار ببرم چهار ویژگی دارد. هرچند کارآفرینی یک فرآیند است، اما این چهار ویژگی را میتوان اینگونه بیان کرد؛ نخستین ویژگی کارآفرینی فرصتسازی یا فرصتشناسی یا بهقول خودمان با چشم بصیرت و کنجکاوی اطراف خود را دیدن است. برای نمونه زمانی که سوخت کارتی شد، میشد یک مشکل را دید؛ آنهم جا ماندن کارت در جایگاه سوختگیری بود و ویژگی دوم کارآفرین پیدا کردن راهکار برای همان مشکل دیدهشده یا فرصت شناختهشده یا فرصت ساختهشده است و در این راه باید از خلاقیت و نوآوری استفاده کرد. برای مثال ایجاد یک قاب برای کارت سوخت که فاصله گرفتن در حدود یکمتر مبادرت به آلارم و جلب توجه کند. ویژگی سوم این است که کارآفرین باید خطرپذیری کند و از مال و آبرو و خیلی چیزها بگذرد، ولی چون کارآفرین دیوانه نیست به همین دلیل چهارمین ویژگی کارآفرینی تهیه برنامه کسبوکار است تا هوشمندانه و عاقلانه مبادرت به تولید محصول یا خدمت کند.
بــایـد یــادآوری کــنــم فرصتشناسی یا دیدن مشکل، نیاز به رویکرد مثبت به جامعه و محیط دارد. برای مثال در آزمونی یک آگهی را در درون یک روزنامه چاپ کردند و این روزنامه در اختیار دو گروه 500 نفره گذاشته شد. گروهی که خود را خوششانس میدانست موفق به دیدن آگهی شد و گروهی که خود را بدشانس میدانست موفق به دیدن آگهی نشد. پس چیزی بهنام خودشانسی و بدشانسی وجود ندارد، بلکه آن نگاه ما به جامعه و دنیای اطراف است که میتوانیم مثبتاندیشی داشته باشیم. نکته دیگر این است که پس از فرصتشناسی یا فرصتسازی، ارائه راهکار و نوآوری صرف کافی نیست، بلکه هرکس زودتر این نوآوری را تبدیل به محصول یا خدمت کند برنده است. بهطوریکه سازمان دیدهبان جهانی کارآفرینی در مطالعاتی که انجام داده اعلام کرده است هر ایده و فکر نو در همان لحظه توسط 17 نفر اندیشیده شده یا میشود ولی در بین این 17 نفر کسی که زودتر مبادرت به اقدام برای تولید محصول یا ارائه خدمت کند، برنده است.
پس صرفا داشتن ایده کافی نیست، بلکه همت اجرا هم لازم است. پس با توجه به مطالب گفتهشده اگر کارآفرینی با شرایط فوق اتفاق بیفتد فرد اقدامکننده را کارآفرین میگوییم.
از چه زمانی کارآفرینی را شروع کردید؟ وکارآفرینی شـمـا بـیـشتر در چه زمینههایی بوده است؟
از کودکی بنده کارآفرینی را شروع کردهام و کارآفرینی من بیشتر در زمینه تولید ثروت از هیچ بوده است. برای مثال، در کودکی از کاغذ باطله و حصیر و امثالهم مبادرت به تولید فرفره و فروش آن یا تولید کوزه سبز از بذر شاهی و تولید نورافشان (لوستر) از مقوا و غیره میکردم و اکنون نیز از زباله پروتئین و از فاضلاب، پروتئین و آب تهیه میکنیم.
تا حال در چه زمینههایی فعالیت داشتید؟
در زمینه تدریس، پژوهش، تالیف، برنامهریزی، مدیریت و ...
درحالحاضر شغل اصلی شما چیست؟
عضو هیاتعامل سازمان فناوری اطلاعات ایران هستم و بهعنوان کارآفرین اجتماعی شناخته میشوم.
فضای اقتصادی ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
بسیار گلآلود برای ماهیگیری!
به نظر شما موانع کارآفرینی در ایران چیست؟
موانع زیادی در کشور برای کارآفرینان وجود دارد و از همه مهمتر نهادینه نشدن کارآفرینی از ابتدای دوران کودکی در خانوادههاست و بعد از آن نظام آموزش و پرورش کشور ناتوان از تربیت نیروی انسانی با مهارتهای کارآفرینی است و همینطور در ادامه نظام آموزش عالی کشور ناتوانتر است.
پس از این مراحل موانعی همانند قانون کار، قانون بیمه، قانون مالیات و عوارض زوری و همینطور تغییر و تصویب قوانین و دستورالعملهای شبانه توسط مجلس و مدیران بیدغدغه با تفکر دولتی است.
از دیگر موانع، رویکرد دولتیها به بخش غیردولتی است که فکر میکنند همه ناتوان هستند الا اینکه ثابت کنند ناتوان نیستند.
به نظر شما میزان رقابتپذیری در بازارهای ایران در چه سطحی است؟
در سطح زیر صفر!
چقدر خودتان را آدم موفقی میدانید؟
موفقیت نسبی است و ممکن است بنده در این شرایط خود را موفق بدانم ولی کسی دیگر با این شرایط خود را موفق نداند. به هرحال دیگران بنده را موفق میپندارند و من هم خودم را نسبتا موفق میدانم ولی راضی نیستم به این موفقیت و انتظار دارم برای کشورم و هموطنانم و مردم جهان بیشتر موثر باشم.
چه توصیهای دارید برای کسانی که میخواهند در زمیــنههای مختلف اقتصادی سرمایهگذاری کنند؟
برای ورود به هر زمینه اقتصادی ابتدا باید دانش لازم و شناخت لازم را از موضوع پیدا کرد و با سه «صاد» یعنی صداقت، صفا و صمیمیت اقدام کرد.
در شرایط فعلی اقتصاد کشور، سرمایهگذاری در چه بخشهایی مناسبتر است؟
در هر زمینهای از اقتصاد کشور میتوان سرمایهگذاری کرد و این سرمایهگذاری باید همراه با داشتن ایده و نوآوری باشد. اگر نوآوری و ایده نداشته باشیم ورود در هر زمینه خطرپذیری سقوط را در پی خواهد داشت.
آیا راهی را که خودتان در زندگی طی کردید به افراد دیگر یا فرزندانتان توصیه میکنید؟
این راه انتخاب من بوده و همین مسیر شاید برای همه مناسب نباشد، ولی تفکری که انتخاب کرده بودم را پیشنهاد میکنم. میتوان از آن مورد الگو گرفت. این چند اصل برای موفقیت است: اصل «هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند» یا همان اصل «یک سوزن به خود زدن و یک جوالدوز به دیگران» تا از حق دفاع کرده باشیم. دیگر اینکه تلاش و کوشش صادقانه، صمیمانه و باصفای دل انسان را توانمند میکند تا اطرافیان را با خود همراه سازد و در دل مردم نفوذ کند. در نهایت تا میتوانیم باید دانش خود را در همه امور بهخصوص در زمینه کاری که میخواهیم انجام دهیم توسعه و افزایش دهیم.
برای کارآفرین شدن چه شاخصههایی لازم است؟
رویکرد مثبت داشتن، علاقه به موفقیت، پشتکار و تلاش بیوقفه.
به نظر شما چرا افراد بهجای سرمایهگذاری در تولید به سمت واسطهگری تمایل دارند؟
تمایل زود رسیدن به موفقیت با هزینه کمتر در زمان کمتر با تلاش کمتر و خطرپذیری کمتر موجب شده است واسطهگری رونق داشته باشد و علاوه بر این در واسطهگری امکان فرار از پرداخت انواع عوارض، مالیات، بیمه و غیره فراهم است و به همین دلیل فرق کارآفرینان با افراد عادی یا حتی واسطه گران در این شعار است؛ کارآفرین میگوید «خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو» در حالی که دیگران میگویند «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!»
به نظر شما حداقل سرمایه لازم برای شروع یک کار تولیدی چقدر است؟
بستگی به نوع کار دارد، ولی ما کاری را شروع و ترویج کردهایم که با 50 هزار تومان شروع میشود.
تحصیلات چقدر در کار شما تاثیر داشته است؟
بیتاثیر نبوده است، ولی از آن بیشتر، مهارتهای اجتماعی، کسبوکار و زندگی موثر بوده و در کتابها شاید کتاب رفتار سازمانی بیشترین تاثیر را بر من داشته است.
بهعنوان فردی که برای تولید و کارآفرینی در کشور نقش ایفا کرده اید چه توقعی از دولت و متولیان اقتصاد کشور دارید؟
همانند کشورهای توسعهیافته در مراکز آموزشی و پرورشی و رسانههای دیداری و شنیداری مبادرت به نهادینهسازی مهارتهای زندگی، اجتماعی و کسبوکار شود و از کارآفرینان نوپا مالیات و عوارض
دریافت نشود. همچنین قانون کار براساس واقعیتها بازنگری و از یکجانبهگرایی به نفع کارگر یا کارفرما خارج شود. نهادهای نظارتی باید همچون کشور چین مجازات سنگینی برای کسانی که ورود به کارآفرینی را با موانع و مشکلات فراوان همراه میکنند، وضع کنند. یادمان باشد که شترسواری دولادولا نمیشود.