اگر به یاد داشته باشید در مجموعه تلویزیونی شبهای برره شخصیتی به نام «دو برره» با موجود خیالی به نام «خرزو خان» در ارتباط بود. این خیال پردازی تا جایی ادامه داشت که «دوبرره» اکثر توطئهها و کارهای بزرگ را زیر سر خرزوخان میپنداشت. متأسفانه در جامعه ما نیز تئوری توطئه بسیار پرطرفدار است. تا آنجا که در همه زمینهها به خیالپردازی و ساختن شخصیتهای خیالی میپردازیم و حتی فراتر رفته و آنها را مسئول تمام مشکلات میپنداریم. در بورس نیز در سالهای اخیر با ورود سهامداران جدید و مبتدی این خیالپردازیها رواج گسترده پیدا کرده است. اگر در شبکههای اجتماعی بورسی نظیر تلگرام حضور داشته باشید حتماً این جملات برایتان آشناست:
«حقوقیها قیمت سهم را پایین میآورند تا سهام ما را از چنگمان خارج کنند»
«نوسانگیرها یا سفتهبازان به سمت سهم هجوم آوردهاند»
«حقوقی قیمت سهم را پایین آورد تا نوسانگیرها را خارج کند»
در مورد آخر دو خرزوخان با هم در حال جنگ هستند.
این گفته را نمیتوان تنها در حد یک حرف به حساب آورد. زیرا همین گفته، در معاملات سهامداران نیز نمود پیدا کرده است. به نحوی که وقتی قیمت سهم پایین میآید بنا به همین جمله، حد ضررها رعایت نمیشود. جالب آنکه در زمان بالا رفتن قیمت سهم نیز یک حقوقی به نام خرزوخان مسئول این اتفاق است. البته ناگفته نماند که در مواردی نیز حقوقیهای محترم باعث به وجود آمدن این تئوری توطئه شدهاند. اما زمانی که به کلیت بازار مینگریم این جمله همانند یک طنز میماند. اما نه یک طنز رایگان! بلکه طنزی تلخ که برای طرفدارانش ضرر میآفریند.
هیچ اصول سرمایهگذاری جز نقش خرزوخانها در نوع معاملات این افراد وجود ندارد. خرزوخانهای بورس تنها به حقوقیها محدود نمیشوند. موجودات دیگری نیز ایفاگر این نقش در ذهن سهامداران هستند. نوسانگیرها و سفته بازها نیز از جمله موجودات دیگری هستند که نقش توطئهگر خیالی را بازی میکنند. بهطور مثال زمانی که یک سهم با افزایش تقاضا مواجه میشود عدهای از سهامداران بر این عقیدهاند که نوسانگیرها یا سفتهبازها به سهم موردنظر حمله کردهاند. در مقابل زمانی که قیمت یک سهم با افت مواجه میشود نیز تصویر خیالی توطئه نوسانگیرها وسفتهبازها جهت درآوردن سهام از چنگ سهامداران در ذهن بورسیها نقش میبندد.
عدهای دیگر نیز خرزوخانی متفاوت دارند. خرزوخان خیالی این عده سایتهای فعال در زمینه بورس هستند. مخصوصا سایتهای معروفتر و تعرفهدار. این عده بر این عقیدهاند که این سایتها بر ضد سهامداران توطئه میکنند. البته خرزوخانهای دیگری نیز مانند دولت، مجلس، شبه دولتیها و افراد خاص وجود دارند. این قضیه زمانی جالب میشود که میبینیم سهامدارانی که بیشتر با زیان مواجه شدهاند بیشتر اینگونه مطالب را باور دارند. اما تا به حال به این اندیشیدهایم که اگر حقوقی در بورس نبود چه اتفاقی میافتاد؟ آیا تا به حال به این اندیشیدهایم که اگر سایتهای خبری و تحلیلی نبودند چه اتفاقی میافتاد؟
بسیار واضح است. اگر حقوقی نبود. حجم معاملاتی به معنای واقعی وجود نداشت و در نتیجه بورس معنایی نداشت. اگر سایتهای خبری و تحلیلی نبودند هیچ اخبار و تحلیلی وجود نداشت. بازار بدون هیچ شفافیتی به کار خود ادامه میداد. همانند وضعیتی که شاید 10 سال پیش شاهد آن بودیم. و در آخر اگر نوسانگیری نبود نوسانی نیز نبود. آیا زمان آن نرسیده که طرز تفکر خود را با حقایق وفق دهیم؟ آیا با اینگونه توهمات توطئه به سود خواهیم رسید؟
* کارشناس بازار سرمایه