سالهاست که در مورد خامفروشی و تبعات و پیامدهای منفی آن صحبتهای بسیاری مطرح میشود. اما بهرغم تمام سخنانی که در این مورد گفته میشود تاکنون اقدام جدی و عملی برای جلوگیری از خامفروشی انجام نشده و همچنان اقتصاد کشورمان با این مشکل اساسی مواجه است.در واقع اگر بخواهیم نگاه واقعبینانهتری داشته باشیم باید بگوییم که خامفروشی مانند یک سرطان خوشخیم است که سالهای سال مبتلا به عرصه تولید، صنعت و اشتغال بوده و هست.
یکی از مشکلات اصلی این است که در طول سالهایی که از محل خامفروشی مواد و محصولات نفتی، کشاورزی، معدنی و ... درآمدهای بسیار خوبی کسب میکردیم به این فکر نبودیم که از محل درآمدهای حاصل شده از این کار سرمایهگذاری لازم را انجام دهیم و با ایجاد واحدهای فرآوری مواد و محصولات از خامفروشی جلوگیری به عمل بیاوریم. در واقع اگر در طول سالهایی که از محل خامفروشی درآمد کسب کردیم، واحدهای فرآوری را ایجاد و راهاندازی کرده بودیم، در حال حاضر میتوانستیم مواد و محصولات نفتی، معدنی، کشاورزی و... را فرآوری کنیم و ضمن ایجاد ارزش افزوده برای کشور، به بحث تولید و اشتغالزایی نیز کمک کنیم. در حقیقت جلوگیری از خامفروشی و فرآوری مواد و محصولات یکی از راههای بسیار خوب و منطقی برای کاهش میزان بیکاری است، زیرا هماکنون افزایش بیکاری به یکی از مشکلات و معضلات جدی در کشورمان تبدیل شده است.
اما در شرایط فعلی با توجه به تاکیدات قانونی و ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی و این الزام که باید تولیدکننده باشیم، این موضوع به صورت جدی احساس میشود که باید از خامفروشی دست برداریم تا به این وسیله ارزآوری مناسبی را برای کشور داشته باشیم.
یکی دیگر از مزایای جلوگیری از خامفروشی و فرآوری مواد و محصولات این است که کمک میکند تا اقتصاد کشور تا این اندازه به درآمدهای نفتی اتکا نداشته باشد و حتی با تکیه بر استحصال و فرآوری مواد و محصولات نفتی، معدنی و کشاورزی میتوانیم به نقطهای برسیم که درآمدهای فروش نفت خام از بودجه کشور حذف شود. اما به نظر میرسد از آنجا که در سالهای اخیر اقدامات جدی در این زمینه انجام نشده شاید نتوان امیدوار بود که چنین موضوعی در آینده نزدیک محقق شود و باید یک بازه زمانی را برای آن در نظر گرفت.
در مجموع اگر نگاهی به اقدامات صورت گرفته در سایر کشورها برای جلوگیری از خامفروشی داشته باشیم، به این نتیجه میرسیم که این موضوع نباید به استراتژی دولتها بلکه باید به استراتژی نظام تبدیل شود که در مدت کمتر از 10 سال بتوانیم به نتایج خوب و مفید ناشی از این استراتژی دست بیابیم. همانطور که بسیاری از کشورها جلوگیری از خامفروشی و الزام به فرآوری مواد و محصولات خام خود را به عنوان یک استراتژی و نقشه راه در نظر گرفتند و تداوم این راه موجب شد که این کشورها چرخ اقتصاد خود را راه بیندازند و به موفقیتهای چشمگیری در مورد افزایش کمی و کیفی میزان تولید، اشتغالزایی و... دست بیابند.
اما یکی از سخنان مطرح شده در مورد دلایل خامفروشی این است که نبود استراتژی تولید و فقدان آمایش سرزمین موجب شده تا پدیده مذکور به این اندازه گسترش بیابد و از سوی دیگر فقدان توجیه اقتصادی را از دیگر علل توسعه خامفروشی میدانند. البته بخشی از این تحلیل درست است و فرآوری برخی از مواد و محصولات توجیه اقتصادی ندارد. اما باید به این موضوع توجه داشت که به عنوان مثال در مورد موادمعدنی آهن در بسیاری از موارد نمیتوان تمام مراحل فرآوری را انجام داد ولی میتوان این مواد را به صورت کنستانتره و گنداله درآورد و حتی اگر بخواهیم این مواد را به صورت خام از کشور صادر کنیم، بحث حمل و نقل را داریم.
بنابراین بهتر است که موادمعدنی آهنی به صورت کنستانتره یا گنداله صادر شود. پس میتوانیم حداقل مراحل اولیه فرآوری را بر برخی از مواد و محصولات معدنی انجام دهیم و سپس آنها را صادر کنیم. زیرا خامفروشی این مواد هیچگونه سودی برای معدنکاران ندارد و فرآوری آن ضمن سودآوری برای فعالان عرصه معدن مزایایی مانند ارزآوری، ایجاد ارزش افزوده، اشتغالزایی و افزایش میزان تولید را دربردارد. با وجود تمام معایبی که برای خامفروشی برشمرده میشود، امیدواریم در آیندهای نزدیک شاهد اقدامات عملی در مورد جلوگیری از خامفروشی باشیم.
* عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس