یکی از مهمترین معضلاتی که امروزه در حوزه هنر علیالخصوص نقاشی وجود دارد این است که هنرمندان ما دیگر به روح هنر توجهی ندارند و با دید صرفا اقتصادی به آن نگاه میکنند. نگاه اقتصادی به نقاشی اصالت آن را زیر سوال میبرد و سبب میشود که دیگر با دیدن آن اثر هنری احساس لذت و شادابی به مخاطب دست ندهد، چراکه هنرمند بهجای اینکه به این فکر کند که اثر هنریاش روح و احساس داشته باشد و خاطرهای را خلق کند به این فکر میکند که چطور نقاشی بکشد که فروش بیشتری داشته باشد و این مسئله روح هنر را زیر سوال میبرد. خطاب به جوانان هنرمند میگویم به این فکر نکنند که چرا کارشان را نمیخرند بلکه به فکر خلق یک اثر هنری خاطرهانگیز باشند.
گاهی شاگردان جوانم به من میگویند ما مثل شما سنی نداریم که بخواهیم در اثر هنریمان خاطرهای را بازگو کنیم، ولی من به آنها میگویم که خاطره را باید خلق کرد. یک اثر هنری باید از زندگی واقعی سرچشمه گرفته باشد نه اینکه صرفا به هنرجویان آموزش دهیم که چطور بکشند که کارشان خوب شود. ظاهر زیبا با روح مخاطب بازی نمیکند بلکه روح نهفته در اثر هنری است که وی را جذب یک تابلوی نقاشی میکند. امروزه پولمحوری در حوزه نقاشی باعث شده که کمتر آثاری ببینیم که روحمان را نوازش دهد.
تابلوی معروف «وقت نهار»
متاسفانه امروزه گالریهای نقاشی بهگونهای فعالیت میکنند که فقط دنبال جذب کارهایی هستند که فروش بیشتری داشته باشد و حتی از هنرمندانی که میخواهند آثار هنریشان را در نمایشگاه عرضه کنند هزینههای زیادی برای اجاره میگیرند و این خود سبب میشود کسانی که ذوق و استعداد زیادی در نقاشی دارند ولی پول ندارند نتوانند هنرشان را عرضه کنند. هنرمندان را به سه بیداری دعوت میکنم؛ بیداری تئاترال، بیداری موزیکال و بیداری ویژوئال. متاسفانه هنرمندان اکنون به جنبه ویژوئال فکر میکنند و نقاشیشان روح ندارد. پیشنهادم به نسل جوان این است که موسیقی اصیل را و همچنین تئاتر را بهدرستی بشناسند و صبر و شکیبایی داشته باشند و بههیچوجه دغدغه این را نداشته باشند که آثارشان پرفروش باشد زیرا آنها که هنر را بهدرستی بشناسند نقاشیهایشان را میبینند.
* نقاش