افت قیمت نفت صرفنظر از اهداف سیاسی که به دنبال دارد، میتواند برای تصمیمسازان کشور فرصتی فراهم کند تا این بار به دور از شعار ، پیگیر انجام دادن باشند تا شروع کردن! روزهایی برای سرمایهگذاریهای عاقلانه و واقعبینانه فراهم شده است. ایران قرار است در سال 1404 در بسیاری از عرصههای علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... صاحب رتبه اول در منطقه باشد، شاید روندی که تاکنون طی شده ترس دهشتناکی بر پیکر بدخواهان انداخته که درصدد بستن شیرهای نفت و منابع حاصل از آن برآمدهاند تا ایران را از رسیدن به مقصود بازدارند.
در گذشتهای که نفت را تقریبا آسان میفروختیم و آسان پول میگرفتیم متاسفانه آسانتر از آن در مسیر اشتباه هزینه کردیم، شاید در آن زمان بزرگترین دغدغه مدیران ما برنامهریزی و تصمیمگیری در اولویتبندی دالانهای هزینهایکشور بود اما حال که حتی تامین 30درصد از بودجه 1394 بهواسطه فروش نفت در هالهای از ابهام قراردارد، به یقین مسئولیت دولتمردان ما فراتر از هزینه کردن است.
صادرات غیرنفتی! واژهای است که هر دولتی پس از انقلاب بلافاصله پس از اینکه سکان هدایت پاستور را بهدست گرفت، در صدر برنامههای نوشتاری خود قرار داد اما در میدان عمل ردپایی بدتر از گذشته بهجا گذاشت. تحمیل هزینههای سنگین از خارج مرزها به کشور قابل تحمل است اما فرافکنی و شانه خالی کردن از مسئولیتها در داخل کشور مقولهای پذیرفتنی نیست. آنچه از مقامات کشور انتظار میرود، به یقین مدیریت منجسم و منطقی در مواقعی است که کشور با تنگناهای اقتصادی عدیدهای روبهروست وگرنه ضربههای دشمن را از طریق حربههای مختلف میتوان همیشگی تلقی و خود را برای مواجهه با چنین شرایط ثابتی مهیا کرد.
ایرانیان همواره در طول تاریخ ثابت کردهاند که از تهدیدها، فرصت میسازند و با ذکاوت و تلاش خود هیچگاه به بنبست نمیاندیشند، این بار نیز استثنائی وجود ندارد. از به اصطلاح تهدیدی که به واسطه لابیهای سیاسی و دسیسههای دیپلماتیک در حال جریان است میتوان فرصتهایی برای سرمایهگذاری ساخت تا به تحقق شعار افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش سهم بودجه از منابع ارزی نفتی نزدیکتر شویم.
در واقع عداوت دشمنان سبب خیر و برکت است و اغلب به دلیل بسیاری از موضوعات روانشناختی و اجتماعی به نظر میرسد که ایرانیان در وضعیت تحتفشار، بلوغ و پشتکار مطلوبتری به خصوص در عرصههای کسبوکار از خود نشان دادهاند. کاهش کمسابقه قیمت جهانی نفت نیز میتواند توفیق اجباریباشد اگر حقیقتا تصمیمگیران کشور، به دنبال کاهش وابستگی کشور به نفت هستند.
باید کشاورزان و روستاییان را مظهر تولید و اشتغال بدانند، باید به نحو بهتری از معادن و منابع طبیعی استفاده کنند، باید از موقعیت ژئوپلیتیکیکه ایران دارد بیشتر و بیشتر بهرهبرداری کنند تا جایگزینهای مناسب و باثبات دیگری برای نفت پیدا و این سرمایه عظیم به خرده سرمایههای دیگر تقسیم شود. این مهم جز با حمایت و مشارکت عمومی محقق نخواهد شد. حمایتهایی که باید فارغ از هرگونه منازعات سیاسی، منافع حزبی، خودخواهیها و کجفهمیها باشد تا برنامههای اتاق فکر دشمن، دستاندازهای جدیدی برای کشور فراهم نکند.
اتمام منابع نفتی و قطع درآمدهای حاصل از آن در آیندهای دور یا نزدیک اجتنابناپذیراست. بهظاهر ارادهایکه آرمانهایکشور را از کتاب و مقاله برون آورد و در میدان عمل به کار بندد، تاکنون منجمدمانده و قدرت ظهور نیافته است، ارادهای که با اهداف متعالی کشور همسو باشد، بنابراین اگر منافع برخی در داخل کشور به مخاطره بیفتد میتوان به شکوفایی در انزوا امیدوار بود...