مبحث ذینفعان در توسعه هر نوع گردشگری یکی از مباحث پایهای و مهم محسوب میشود. امروزه ثابت شده است که اگر مراحل حل و فصل روابط فیمابین ذینفعان قبل از برنامهریزی و اجرای طرحهای توسعه گردشگری به درستی به انجام نرسد حتی بهترین طرحها نیز پس از مدتی باعث بروز اثرات منفی گردشگری در منطقه خواهند شد. طبیعی است که دولت باید بهعنوان قدرتمندترین ذینفع درگیر در حوزه گردشگری شروعکننده خیلی از مباحث مرتبط با توسعه گردشگری در کشور باشد که البته اگر روابط مناسبی با سایر گروههای ذینفع در فعالیتهای دولت تعریف شده باشد عملا این فعالیتها باید نقش راهنمایی- حمایتی و نظارتی داشته باشد و از آنجا که برخی از سایر گروههای ذینفع مانند فعالان اقتصادی (برای مثال دفاتر خدمات مسافرتی) بهطور معمول تنها بهدنبال افزایش سوددهی فعالیتهای گردشگری هستند این نظارت میتواند تضمینی برای گردشگری پایدار بهخصوص در حوزه انواع گردشگری جایگزین باشد. گروه ذینفع دیگری بهنام گردشگران نیز با توجه به آنکه مستقیما درگیر فعالیتهای مقصد میشوند در اجرای طرحهای گردشگری بهصورت کامل و سالم نقش بسزایی دارند.
خوشبختانه امروزه بخش سازمانهای مردم نهاد با تاکید بر آموزش و ارتقای سطح دانش مردم و گردشگران نسبت به مسائل زیست محیطی و اجتماعی نظارت بر این گروه از ذینفعان را بهصورت خودجوش به انجام میرساند که البته با توجه به اهمیت فراوان آموزش نیاز به حمایت دولت و رسانهها جهت تحقق اهداف این گروه ضروری به نظر میرسد به شرط آنکه این گروهها به شکل فعال اقتصادی وارد حوزه گردشگری نشده و گروه ذینفع فعالان اقتصادی را تقویت نکنند. متاسفانه امروزه شاهد تغییر ماهیت فعالیت برخی از این گروهها و استقرار آنها در گروههای ذینفع اقتصادی هستیم که خود باعث شکلگیری مشکلات جدیدی شده است. بهجز این سه گروه که بهحق نگران توسعههای نامناسب در حوزه گردشگری هستند گروه چهارمی نیز وجود دارد که تاکنون در اکثر مواقع کاملا نادیده گرفته شده است. گروهی که در طرحهای توسعه بهشکل نگرشهای بالا به پایین با آنها برخورد میشود. گروهی که باید منتظر نظر دهی و اخذ تصمیم از طرف مراجعی خارج از خود برای اجرای طرحهای توسعه گردشگری در محل زندگیشان باشند، طرحهایی که درآنها حتی برخی طراحان طرح تمایل دارند نحوه رفتاراین گروه با گردشگران را برایشان تعریف و کدگذاری کنند. گروهی به نام جامعه محلی.
شاید برخی تصور کنند سازمانهای مردم نهادی که در حال حاضر در این حوزه فعالیت میکنند همان جامعه محلی هستند ولی در اکثر مواقع چنین امری صحت ندارد و افرادی که در این گروهها به فعالیت مشغول میشوند ساکنان مناطق دیگر با پسزمینه آکادمیک هستند که همین امر فاصله بین طرحهایی با نگرش بالا به پایین و پایین به بالا در توسعه را تشدید میکند. برای مثال چندی است که ما شاهد چاپ مقالاتی درباره گردشگری عشایر و اینکه چه کسی و از چه راهی باید این امر را اجرا کند، هستیم درحالی که خود عشایر مدتهاست مشغول اجرای طرحهای توسعهای درجای جای کشور هستند که از خیلی از طرحهای طراحی شده توسط سایر ذینفعان کم خطرتر و سالمتر است. شاید وقت آن رسیده که خود این مردم نیز سر میز مذاکره حضور پیداکرده و از تجربیات و خواستههای خود حرف بزنند. آیا تا بهحال با عشایری که طرحهای توسعه خودجوش اجرا کردهاند ارتباط جدی برقرار شده؟ آیا طرحهای اجرایی آنها ارزیابی و بررسی شده؟ الگوهای بومی مدنظر قرار گرفته یا اینکه دوباره در دور باطل شعار و درآمد اقتصادی گرفتار خواهیم شد.
* مشاور گردشگری دفتر گردشگری عشایر جامع بنیاد تیره هیبتلو