جنگلهای ایلام سوخت و مردم هم نتوانستند با سطلهای آب مانع سوختنش باشند. شاید استفاده از یک فعل با معنایی قطعی و ادعای سوختن همه حجم جنگل کمی بیرحمانه به نظر برسد اما از آنجا که این سوختن و ساختن داستان جدیدی نیست، هر آن میتوان انتظار وقوعش را داشت، رسیدن به این باور که آیندهای درخشان در انتظار سایر منابع طبیعی و از جمله همین جنگلهای ایران هم نیست، گناه کبیره نیست، بلکه نوعی رسیدن به درکی درست است براساس دادههای محیط اطرافمان.
خب بعد از این سوختن طبق معمول مسئولان گزینههایی را بهعنوان مقصر شناسایی کردهاند. یکی از این گزینهها گردشگران محلی معرفی شدهاند؛ کسانی که با روشن کردن آتش در دل جنگل آن هم در گرمای 50درجه شهری چون ایلام به ایجاد فاجعهای از این دست کمک کردهاند. حتی اگر قبول داشته باشیم که عوامل انسانی و سهلانگاری آنها چنین حادثهای را به وجود آورده و مسئولان محترم هم با شناسایی این عناصر ضد محیطزیست توانستهاند نفس راحتی بکشند، پرسشی در این میانه وجود دارد؛ پرسشی که قطعا پاسخ قانعکنندهای ندارد.
اما پرسش این است که بر فرض که شهروندان موجب چنین خرابی شده باشند، مسئولان محترم نباید از خود بپرسند که چرا هنوز گردشگران ایرانی این آگاهی را ندارند که نباید در دل جنگلها آتش ایجاد کنند، آن هم جنگلی که در منطقهای با گرمای 50درجه قرار دارد. آیا اصولا برنامهای در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای آموزش گردشگران در نظر گرفته شده است؟ آیا بستههای آموزشی برای گردشگران ترتیب داده شده؟ اینها همه سوالاتی است که وجود دارد. اما آموزش هزینههایی دارد و هنگامی که مسئولان محیطزیست وسایل لازم برای خاموش کردن آتش را ندارند، میتوان متوجه این امر شد که بودجه لازم برای حفاظت از محیطزیست در نظر گرفته نشده است.
آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و گردشگری
در همین ارتباط مهدی شریف، کارشناس اقتصاد گردشگری در مورد آسیبشناسی گردشگری و شیوههای مقابله با آن به «فرصت امروز» میگوید: در نگاه نخست باید توجه داشته باشیم که در امر گردشگری چند امر دخیل هستند. جامعه میزبان، گردشگر و خدماتی که به گردشگران ارائه میشود. در این میان آسیبها نتیجه تعامل خوب یا بد جامعه میزبان با جامعه مهمان است. از آنجا که سفر فواید اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را به همراه دارد، در صورت عدم برخورد درست همین فواید میتواند انباشته از آسیب باشد. اگر از این سه ضلع مثلث فواید گردشگری سودی حاصل شود، گردشگری پایدار ایجاد شده است. پایداری هم یعنی استفاده از منابع موجود به شکلی که امکان استفاده از این منابع از نسلهای آینده سلب نشود. به لحاظ اجتماعی هم تعاملهای فرهنگی ایجاد میشود اما این ارتباطات نباید به تغییر فرهنگ بومی منطقه گردشگری منجر شود. همچنین در پدیده گردشگری، به جامعه میزبان باید منفعت اقتصادی برسد. این منفعت میتواند شامل اقامت، غذا و خرید باشد. زیرا وقتی گردشگر نتواند سودی برای جامعه میزبان داشته باشد، کمکم جامعه میزبان گردشگران را پس میزند. هر کدام از این عوامل به درستی انجام نشود به آسیبهای گردشگری منجر میشود.
شریف که در دانشگاه مایورکا در اسپانیا و در رشته گردشگری تحصیلات خود را به پایان رسانده است، آموزش از سنین پایین را مهمترین راهکار آشنا ساختن مردم با اهمیت محیطزیست میداند و تجربه دیگر کشورها را در این زمینه موفقیت آمیز توصیف میکند: مواجهه با طبیعت راهکارها و روشهای خود را دارد که تنها با آموزش امکانپذیر است. اما نوع برخورد گردشگران ایرانی با طبیعت براساس آموزش نیست. مثلا با روشن کردن آتش یک جنگل را به آتش میکشند. وی اضافه میکند: سهل انگاری گردشگران به خاطر نبود آموزشهای پایهای است. مردم ما اهمیت محیطزیست را نمیدانند و به نوعی فرهنگ نگهداری از محیطزیست در بین مردم نهادینه نشده است. خانوادهها هم نقش مهمی دارند و البته این امر منوط به این مسئله است که خود خانوادهها آموزشهای لازم را دیده باشند. افراد یک جامعه باید با محدودیتهای زیستمحیطی، اهمیت طبیعت اطراف خود و شیوههای نگهداری از آن آشنا باشند اما مردم ما هنوز زبالههای خود را از شیشه ماشینشان به خیابان یا جاده پرتاب میکنند.
حتی مدارس باید سفرهایی را برای دانشآموزان ترتیب دهند و طی این سفرها نکات محافظت از طبیعت را به کودکان آموزش دهند. چون نه تنها برای سفر نیاز به آموزش داریم بلکه برای آموزش هم نیاز به سفر داریم. کما اینکه در کشورهایی که محیطزیستی پایدار ایجاد کردهاند، سفرهای مدرسهای برای آموزش اهمیت محیطزیست به دانشآموزان انجام میشود.
این کارشناس اقتصاد گردشگری دلایل نبود آموزشهای لازم را اینچنین برمیشمارد: غفلت مسئولان مهمترین دلیل نبود آموزشهای لازم در این زمینه است. همچنین کمبود منابع مالی و غیرمالی از دیگر دلایل عدم پرداخت به آموزشهای لازم در این زمینه است. مورد دیگر نبود مربی متخصص در این زمینه است. وظیفه مسئولان است که در وهله نخست مربی پرورش دهند. یعنی آموزش دادن آموزشدهندگان. در این میان رسانههای جمعی هم نقش مهمتری دارند و باید آموزشهای لازم را برای برخورد با طبیعت ارائه کنند.
شریف در پایان اشارهای هم دارد به آسیبهای اجتماعی گردشگری: پیامدهای منفی اجتماعی گردشگری شامل تاثیر منفی در رفتارها و هنجارهای اجتماعی و تقلید کردن شیوه و سبک زندگی گردشگران در جامعه میزبان است که ممکن است همخوانیهای لازم را با فرهنگ منطقه گردشگری نداشته باشد و در نهایت به ناهنجاریهای اجتماعی منجر شود که ممانعت از بروز چنین پیامدی هم نیازمند آموزش است.