از توافق صورت گرفته ما نباید انتظارات نامعقولی داشته باشیم. شرایط و فضای اقتصاد را باید با نگاه واقعبینانه سنجید، حال اگر این نتیجه را بیانیه، مذاکره یا حتی در بهترین حالت توافق بدانیم، نباید این موضوع را پررنگ کنیم و توقع تغییرات عمده از اقتصاد داشته باشیم. اما به هر حال این اتفاق گام مثبت و تنفسی برای اقتصاد ایران به حساب میآید. ولی نباید فراموش کنیم این تحریمها جدا از تحریمهایی که پس از داستان گروگانگیری اعمال شد، اغلب در سال 91 شکل گرفت. عمده این تحریمها در زمینه درآمدهای نفتی بود که فروش محصولات نفتی را محدود کرده بود و برای تقویت این تحریمها و مانع شدن تبادل ارزی، نظام بانکی نیز درگیر این تحریمها و محدودیتها شد.
در آن زمان اقتصاد ایران درآمد نفتی بالای 100میلیارد و 500 هزار دلار و واردات بالای 100میلیارد دلار بود و نفت قیمتی بالای بشکهای 100دلار داشت. اکنون بازار نفت دچار بحران است و درآمد نفتی حتی در اوضاع و شرایط مشابه گذشته حتی نمیتواند به نیمی از آن درآمد برسد. در شرایط فعلی علاوه بر کاهش قیمت نفت، در صورت برداشتن تحریمها، یکی از مشکلاتی که با آن روبهرو هستیم، از دست دادن بخشی از مشتریان نفتی است. برای بازگرداندن این مشتریهای از دست رفته که اکنون نیاز نفتی خود را از کشورهای دیگر تامین میکنند، لازم است تا امتیازهایی داده شود. امتیازی چون عرضه نفت با قیمتهای پایینتر که در آن شرایط هم بازگرداندن این مشتریها سخت به نظر میآید.
انتظار ما از نتیجه این توافقات حتی در حدی نیست که به شرایط پیش از سال91 بازگردیم. یعنی در بهترین حالت و ایجاد یک تفاهم همهجانبه و برداشتن سریع تحریمها نمیتوانیم به شرایط اقتصادی پیش از سال91 بازگردیم. هرچند سال91 نیز به لحاظ اقتصادی سال ایدهآلی محسوب نمیشود. در نتیجه آن انتظاراتی در مردم وجود دارد که رشد اقتصادی شکل بگیرد، کسری بودجه جبران شود، قیمت ارز کاهش پیدا کند و... این تحولات عمده اتفاق نخواهد افتاد.
مسائل اقتصادی ما جای دیگری است و چندان این مشکلات به مسئله تحریمها بازنمیگردد. این مشکلات به 10 یا 30 سال گذشته باز نمیگردد. اساس اقتصاد ما ناکارآمد است. در تولید، بهرهوری، قیمتهای نسبی اشتباه، نرخ بازه سرمایهگذاری
6 درصد و برخی بخشها مثل ساختمان 13 درصد که فاصله بالا و عجیبی است. نظام مالیات نامناسب که تنها میتوانیم 6 درصد تولید ناخالص داخلی را مالیات بگیریم که نتیجه آن وابستگی درآمدی دولت به نفت و مشکلات ناشی از نوسان قیمت آن است. درصورتیکه با معرفی مالیات پایه مجموع درآمد که ستون مالیاتی همه دنیاست و با در نظر گرفتن آن درآمد دولت به 30 درصد کار دنیا نزدیک خواهد شد که متاسفانه به دلیل سیاستهای غلط نادیده گرفته شده است. ولی متاسفانه به دلیل نفوذ افراد قدرتمند و ثروتمند که علاقه ندارند میزان درآمدها و منبع درآمدها مشخص شود مانع درآمد واقعی دولت میشوند.
تلاشهای بسیاری در زمینه این نظام مالیاتی توسط ما انجام گرفت تا در دولت قبل وزیر مجاب شد این لایحه را به مجلس ببرد که متاسفانه در همین دولت این لایحه از صورت جلسه مجلس خارج شد. این کار امید ما را به حداقل نظام اصلاحی از بین برد.
در اصل این مسائل نکات مهم اقتصادی هستند که تاکنون نادیده گرفته شدهاند. مسئله تحریمها در این میان به اندازه این ساختار غلط اقتصادی در فرسودگی اقتصادی ما موثر نیستند. اگر ساختار اقتصادی کشور، یک ساختار مناسب را دنبال میکرد مسئله تحریمها تا این حد نمیتوانست بر اقتصاد ما اثر بگذارد. در اصل بحث تحریمها تنها بهانهای برای مشکلات اقتصادی است که با رفع آنها اقتصاد ما آنچنان که باید سرپا نخواهد شد.
دولت سیاستهایی را که عامل بهرهوری را بالا میبرد نادیده گرفته است. نیروی کار و عاملهای کار ما در کشورهای دیگر وارد میشود و تحولات عمده و بهرهوری بالایی در آن کشورها ایجاد میکند که متاسفانه این عامل از نگاه دولت دور مانده است. قانون کار و تامین اجتماعی ما سبب شده تا نیروی کار ما آن بهرهوری را که مورد انتظار است، ارائه نکند. در کشور ما باید تجدید سرمایهگذاری شود و راهحل آن ایجاد نظام مالیاتی و نرخ استهلاک نزولی است. این مجموعه سیاستها که سبب میشود اقتصاد ایران سرپا شود و اهمیت این سیاستها و اعمال آنها از نتیجه مذاکرات و برداشتن تحریمها بیشتر است که اگر این آگاهی وجود داشته باشد همه بیشتر به این سیاستها و اعمال آنها دل میبندند تا نتیجه برداشتن تحریمها که آنچنان در این میان موثر نیست.
این عوامل سبب رشد و رونق اقتصادی میشود. در صورت اعمال این سیاستها ما بیشک نسبت به کشورهایی چون مالزی و ترکیه و اندونزی پیشروتر خواهیم بود و موفقتر عمل میکنیم. زیرا پتانسیلهایی که در کشور ما وجود دارد بسیار بالاتر از کشورهایی که ذکر شد است. چرا ما با داشتن امکانات بالا باید از کشورهایی چون کره و ژاپن عقبتر باشیم؟ متاسفانه مدیریت اقتصادی ما طی 40 دهه اشتباه عمل کرده و در یک اقتصاد دست و پا بسته در یک جاده پر سنگلاخ نمیتواند آنچنان که باید پیش رود. بنابراین باید به فکر برطرف کردن مشکلات زیرساختی اقتصادی بود و پس از آن بحث تحریمها و رفع آنها میتواند رونق اقتصادی را که پایههای آن ایجاد شده، رونق بخشد.
* مدرس دانشگاه و اقتصاددان