«ترس» احساسی است ناخوشایند، اما طبیعی که در واکنش به «خطرات واقعی» ایجاد میشود. عبارت «خطرات واقعی» تعریف ترس از اضطراب را جدا میسازد. ما بازماندگان نسلی هستیم که بهدلیل درک درست از ترس بقا یافته است. اجداد ما که نسبت به احساس ترس واکنش درستی نشان دادهاند از خطرات طبیعی و حملات حیوانات وحشی جان سالم به در بردهاند و آن دسته از افراد که احساس ترس خود را نادیده گرفتهاند جان باختهاند و نسلشان منقرض شده است. احساس ترس لازمه حیات است. ترس در مقابله با شرایط ناآشنا و متغیر ایجاد میشود.
ذهن انسان متمایل به شرایطی است که آن را بهخوبی بشناسد تا بتواند کنترل امور را بهدست گیرد. زمانیکه احساس کند کنترل شرایط از دست او خارج شده است مضطرب میشود و زمانیکه خطرات رنگ واقعیت به خود گیرند ترس ایجاد میشود. ذهن از تغییر میترسد و سخت از آن در فرار است. حال معامهلگر و محیط کاملا پویا و متغیر بازار سرمایه را در نظر بگیرید. محیطی که در آن همواره متغیرهای بیشماری در حال تغییر هستند؛ محیطی که بیهیچ توجه به خواسته شما در حال حرکت است و شما هیچ کنترلی روی آن ندارید. ترس در معاملات باعث میشود درست در زمانیکه معامهلگر میداند دقیقا چه کاری باید انجام دهد، از انجام آن ناتوان باشد.
دلایل ترس در معاملات
1. ضرر و زیان در گذشته: رفتار و اعمال ما در زمان حال، انتظارات ما از زمان آینده را میسازد. اینکه در یک معامله زیانده بسر میبریم یا معاملات قبلی خود را با زیان بستهایم مانع از شروع دوباره ما میشود. هنگامیکه در یک معامله زیانده فعال هستیم ترس از عواقب خروج آن مانع میشود تا معامله را ببندیم. ترس از اعتراف به اشتباه کردن ترس از احساس گناه، بیکفایتی و عدم هوش کافی. متغیر بودن بازار و احتمال بازگشت آن نیز به این ترس دامن میزند و امید به صبر بیهوده میدهد. ما باید به خود فرصت اشتباه کردن بدهیم. جهت پیشگیری از این مشکل باید با علم و تحقیق کامل وارد یک معامله شویم. حد ضرر داشته باشیم. آن را پیوسته زیر نظر بگیریم و به قواعد خود پایبند باشیم. ما نمیتوانیم روبه روی یک روند نزولی بایستیم.
مادامی که معامله خود را با زیان میبندیم میتوان به جای افسوس از آن درس گرفت. اگر اشتباهات خود را مکتوب کنیم ترس ما برای معاملات آتی کاهش مییابد. باید تمامی دلایل و احساسات خود را یادداشت کنیم و از تکرار آنها در معاملات بعدی خودداری کنیم. این عمل در کوتاهمدت ترس ما را میکشد و در بلندمدت احتمال خطای ما را به صفر میرساند.
2. اهداف غیرواقعی: تحقق تمامی رویاهایمان در کوتاهمدت بهدست بازار سرمایه جز سرخوردگی و احساس ترس چیز بیشتری به ما نمیبخشد. ما باید از علم و سرمایه خود انتظارات عقلایی و منطقی داشته باشیم. زمانیکه تصمیم داریم وارد یک معامله شویم باید تمام سناریوهای محتمل را کنار هم بنویسیم، حتی سناریوهایی که احتمال آن نزدیک به صفر است. سپس یادداشت کنیم که در صورت وقوع هرکدام باید چه عکسالعملی نشان دهیم. این عمل باعث میشود ذهن احساس کند شرایط را درکنترل دارد و از احساس ترس کاسته میشود.
3: سرمایه متناسب: میزان سرمایهای را وارد بازار کنیم که قادر هستیم آن را از دست بدهیم و شرایط رفاهی اولیه و کلی زندگیمان دستخوش تغییر چشمگیری نشود. گاه شرایط اعتبارها چنان وسوسهانگیز است که ما را در رویاهای دور فرو میبرد و به ذهن اجازه شفاف اندیشیدن و دیدن کلیه اطلاعات و حقایق بازار را نمیدهد. ترس، کابوس لحظاتت میشود آن هنگام که قادر به پرداخت بدهی خود نباشی.
4: اعتماد به اخبار غیرموثق و سایر افراد: این موضوع که بدون علم کافی تنها با تکیه بر شایعات و صحبت دیگران خریدوفروش انجام دهیم به مانند راه رفتن بر لبه پرتگاه است. پرتاب تیر از کمان با چشمهای بسته به سوی سیبی که روی سر یک پسر 10 ساله قرار دارد. . . بهتر است بپذیریم که بازار قانونی ندارد. قانون آن است که تو برای خود تدوین میکنی. در اینجا قانونگذار مجری قانون مجازاتکننده و مجازات شونده تنها تو هستی. . . خیلی اوقات انسانیت مغلوب این پرسش در بازار سرمایه میشود:
حال انسانیت مهمتر است یا سرمایهام؟ نخستین اولویت افراد پرتفوی خودشان است. این موضوع را همیشه به یاد داشته باشیم. . . . ترس ازسیگنال اشتباه و اینده نامعلوم پس از اعتماد نشان از بیخردی فرد دارد. بهتر است بیاموزیم تا خودمان خریدوفروش را انجام دهیم. هیچگاه از آموختن و مکتوب کردن آموزههایمان دست نکشیم. برای فکر کردن، نوشتن، مطالعه کردن و بهتر شدن خود وقت بگذاریم. هرگز به یک مدعی تبدیل نشویم که عدم تحقق ادعا شروع احساس ترس در وجودمان خواهد بود.
5: ناکارآمد بودن علم: بسیار پیش آمده است که با این جمله مواجه شدهایم که علوم دانشگاهی کاربردی نیستند یا حتی تجربه آن را داشتهایم. آنچه در کتابها به ما میآموزند بسیار متفاوت است از آنچه باید عملا بهکار برد. انتقال علم از حوزه علم به عمل کار مشکلی است. شما هرگز با بتا واریانس و کواریانس همراه با احساس ناخوشایند ترس قادر به معامله موفق نخواهید بود. زمانیکه یک دانشآموخته مالی میبیند که قادر به انجام یک معامله موفق نیست، عرق سردی به پیشانیاش مینشیند و ترس سراپای وجودش را فرامیگیرد. او باید بیاموزد که چگونه عمل کند. باید معامله کردن را عملی آموخت.
ترسهای ناخودآگاه خود را بشناسیم. با آنها آگاهانه روبهرو شویم و برای محو شدنشان خودمان به خودمان کمک کنیم.
* کارگزاری بانک توسعه صادرات