صاحبان کسبوکارهای کوچک زمانی که برای انجام تبلیغات خود آماده میشوند میتوانند از دو فلسفه پیروی کنند. نخستین شیوه براساس این اعتقاد است که باید بعضی چیزها با هل دادن و زور انجام شود. این روش معمولا در زمانی انتخاب میشود که هدفی جزئی برای تبلیغات در نظر داشته باشیم و انگار تازه میخواهیم بساط خود را در این بازار پهن کنیم.
اصطلاح «تبلیغات با فشار» برای ما توصیف میکند که تولیدکننده یک محصول برای رساندن تولیدات خود به دست مشتریان نیازمند یک حرکت اولیه است. این حرکت اولیه هم میتواند شامل سپردن محصول به خردهفروشانی شود که از طریق کانالهای مختلف میتوانند مشتری را برای خرید آن محصول جلب کنند. این تکنیک معمولا میتواند برای محصولاتی که ارزش پایینی دارند و پیدا کردن مشتری برای آنان هم چندان کار سختی نیست و در واقع مشتری آماده انتخاب محصول و قرار دادن آن در سبد خریدش است، به کار آید. برای رسیدن به این شیوه راههای بسیاری وجود دارد که از جمله آنها میتوان به قدرت دادن به فروشنده محصولات، طراحی یک هدف مشخص یا فروش رو در روی محصولات اشاره کرد. این شیوه معمولا توسط کسبوکارهای نوپا مورد استفاده قرار میگیرد تا به این ترتیب بتوانند به کمک خرده فروشان به بازار اصلی راه پیدا کنند. پس اگر یک برند تازه را به بازار معرفی کردهاید بدانید که به خوبی میتوانید برای شروع روی این شیوه حساب باز کنید.
از شیوه دوم در تبلیغات معمولا بهعنوان شیوه «کشش» یاد میشود که هدف در این شیوه، مصرفکنندگانی هستند که از فروشنده درخواست محصول میکنند. در واقع در این تکنیک تبلیغاتی خود مشتری است که به محصول علاقهمند شده و به دنبال آن میآید. البته لازم به ذکر است باید توجه داشته باشید که این تکنیک زمانی جواب میدهد که شما برند قابل مشاهدهای داشته باشید و به عبارت دیگر عنوان برند شما در گام اول بتواند برای مشتریانتان جلب توجه داشته باشد.به زبانی سادهتر شیوه اول زمانی است که تبلیغ به سوی مشتری هل داده میشود تا با مشاهده آن (مثلا در فهرست ایمیلهای خود) درباره خرید محصول تصمیم بگیرد اما شیوه دوم زمانی اتفاق میافتد که توضیحات و تبلیغات درباره محصول در سایتهای مختلف وجود دارد و مشتری خودش به سمت آن میرود تا با کسب اطلاعات بیشتر محصول مورد نظر را خریداری کند.
تجزیه و تحلیل نتایج تبلیغات
بسیاری از کسبوکارهای کوچک بهشدت در بررسی نتایج تبلیغاتی که در سطح جامعه برای محصولات خود انجام دادهاند سهلانگاری میکنند و این کار متاسفانه میتواند در آینده به ضرر آنها تمام شود. به جای آن، آنها همه چیز را به طراحان تبلیغاتی میسپارند و تنها از دور آرزو میکنند که همه چیز به خوبی و خوشی بگذرد و به اتمام برسد. برخی از این صاحبان نوپای کسبوکار نمیدانند که چه عوامل بیشماری همچون سر رسیدن رقبای جدید و نوسانات فصلی بازار و غیره میتواند فعالیت آنان را تحت تاثیر خود قرار دهد. صاحبان نوپای کسبوکاری که به اندازه کافی و لازم به تجزیه و تحلیل بازار محصولات خود و تبلیغاتی که در این بازار انجام میدهند، نمیپردازند همواره در خطر دور انداختن و تباه کردن یک استراتژی کاملا خوب تبلیغاتی هستند. شاید یکی از بیدقتیهایی که یکی از صاحبان کسبوکار میتواند در این باره انجام دهد این باشد که مستقیما نظر مشتری را در مورد تبلیغاتش جویا شود.
گرچه راههایی که برای تجزیه و تحلیل بازار فروش و نتیجه تبلیغات یک محصول وجود دارد بسیار تخصصی است اما از سوی دیگر به بودجه قابل توجهی نیاز دارد تا به بخش پژوهشهای تبلیغاتی اختصاص یابد. قانون تجزیه و تحلیل نتیجه تبلیغات برای یک محصول مشخص تنها مربوط به کسب وکارهای بزرگ و برندهای شناخته شده نمیشود و کسبوکارهای کوچک و نوپا هم باید توجه بسیار زیادی به این بخش کنند تا آن میزان پول و بودجهای را که برای تبلیغات خود صرف کردهاند هدر نرود.