تا به حال به این فکرکردهاید در مورد کتابهایی که خواندهاید با دیگران صحبت کنید؟ یا اگر از خواندن آنها لذت بردهاید، مطالعه آن را به دوستان یا اقشار مختلف جامعه پیشنهاد دهید؟ شاید همین حرکت ساده، باعث بالاتر رفتن سرانه اندک مطالعه در کشور شود؛ حرکتی که این روزها در قالب کمپینی ویروسی در جامعه از طرف قشر هنرمندان به جریان افتادهاست. کمپین «چالش کتاب» در روزهای اخیر بسیاری از هنرمندان حوزه سینما را درگیر خود کرده است. چالشی که سال گذشته با نام «10 کتاب تاثیرگذار» توسط این قشر به جریان افتاد و برخی از افراد جامعه نیز به تبعیت از هنرمندان شروع به تهیه ویدیویی از خود و معرفی 10 کتاب تاثیرگذار در زندگیشان کردند. در انتهای این ویدیوها مانند کمپین چالش آب یخ، افراد مختلف دوستان خود را به چالشی برای معرفی کتابهای مورد علاقهشان دعوت میکردند.
این ویدیوها همچنین در رسانههای اجتماعی مختلف به منظور نشر ویروسی منتشر شد. حال در راستای همان کمپین، چالش کتاب آخر توسط برخی از هنرمندان برنامهریزی شده است؛ هنرمندانی که با تهیه ویدیویی درباره آخرین کتابی که مطالعه کردهاند، برای مخاطبان و طرفدارانشان صحبت میکنند و در انتها این ویدیوها را در رسانههای اجتماعی منتشر میکنند. رضا مهدوی، مشاور برند و بازاریابی وتبلیغات در گفتوگو با «فرصت امروز» شروع این کمپین را جالب و مبارک میداند و میگوید: اگر این کمپین به درستی مورد حمایت قرار گیرد، شاید بتواند روی سرانه مطالعه کتاب در جامعه ایران تاثیرگذار باشد. با او به گفتوگو نشستهایم تا شاید بتوانیم راهکاری برای بهتر شدن این کمپین بیابیم.
***
نظر شما درباره شکلگیری کمپین ویروسی چالش کتاب چیست؟
برای شروع بهتر است از مشکلات این کمپین بگویم. بهنظرم، مهمترین و نخستین مشکل این کمپین بومینبودن آن در کشور است. اگر چنین شیوه تبلیغات ویروسی مانند چالش 10 کتاب بومی نشود، مطمئنا در کشور ما، راه به جایی نخواهد برد. باید در نظربگیرید که سرانه مطالعه کتاب در کشور ما بسیار پایین است. پس با این آمار پایین به نظرم چالش معرفی بهترین و تاثیرگذارترین کتاب بهتر از چالش 10 کتاب بازخورد خواهد داشت. در کشورما بهراحتی افرادی را میتوانید بیابید که در عمرشان پنج کتاب را هم تماما نخواندهاند، با این شرایط گسترش ویروسی چالش 10 کتاب به کندی صورت خواهد گرفت.
علاوه بر مشکل بومیسازی این چالش، مشکل دومی نیز در این میان مطرح میشود که مربوط به افرادی میشود و قرار است در این چالش شرکت کنند. چون امکاندارد افرادی که در این چالش شرکت میکنند از واقعیت ماجرا حرفی نزنند و پیام آنها حالت نمایشی به خود بگیرد. چنین افرادی امکان دارد به کتابهایی اشاره کنند که یا آنها را مطالعه نکردهاند یا اینکه آن کتاب واقعا تاثیرگذارترین کتابی نباشد که خواندهاند و صرفا در قالب یک شو آف یک کتاب را معرفی کنند. با تمام این توصیفات، هدف اصلی چالش، هدف خوبی است، در این راستا حتی اگر نمایشی نیز اجرا شود باز در انتها یکسری کتاب به عموم مردم معرفی خواهد شد. به هرحال افراد مشهوری که در این چالش شرکت میکنند، اگر حقیقت را هم بهطور کامل بیان نکنند، بسیاری از طرفداران آنها با دیدن پیام یا فیلم موردنظر تحت تاثیر قرارمیگیرند و سراغ آن کتاب و خواندنش میروند. اگر چالش به این شکل پیش برود، در نهایت منجر به افزایش سرانه مطالعه کشور خواهد شد.
بعد از چالش آب یخ بسیاری سراغ استفاده از این شیوه تبلیغاتی رفتند. به نظر شما بقیه چالشها نیز میتوانند قابلیت و کارکرد چالش آب یخ را داشتهباشند؟
باید درنظر بگیرید که چالش آب یخ فاکتور مهمی مانند سرگرمی و تفریح را در خود گنجانده بود؛ فاکتور مهمی که چالش کتاب از آن محروم است. افراد مشهور در چالش آب یخ کاری خلاف اتفاقات هرروزهشان انجام میدادند، اینکه افراد مشهور آب یخ به سرشان میریختند برای مخاطبان جاذبه بصری داشت. پس ذات ویروسی بودن چنین کمپینهایی است که باعث تکثیر آنها میشود. کمپینی بهصورت ویروسی منتشر میشود که محتوای آن ذاتا جذابیتی برای عموم مردم داشته باشد. اگر اینگونه نباشد، کمپین در نطفه خفه میشود.
در واقع دلیل گسترش چالش آبیخ همان ابتکار اولیه و اضافه کردن یک فاکتور سرگرمی به موضوع اصلی بود، ولی چالش کتاب این فاکتور مهم را ندارد و همین موضوع شاید باعث جلوگیری از انتشار آن میان عموم مردم شود. البته شاید بسیاری از افرادی که قصد دارند در این چالش شرکت کنند، از ترس حواشی احتمالی و متهم شدن به شوآف کردن، از خیر شرکت در آن بگذرند. همین پیشفرضها امکان دارد باعث ایجاد بازخوردهای متفاوتی از طرف مردم شود و برخی بگویند افراد مشهوری که در این چالش شرکت کردهاند، واقعیت را نگفتهاند. به هرحال امیدوارم این کمپین گستردگی لازم را پیدا کند و همانطور که گفتم برای این گستردگی نیاز به اضافه شدن برخی فاکتورها به این چالش است. در واقع این کمپین برای نشر سریع، زیادی جدی است.
حال به نظر شما چه چاشنی باید به این کمپین اضافه کنیم که سریع گسترش پیدا کند؟
بهطورکلی کمپین چالش کتاب ذاتا جدی است و شاید اضافه کردن یک فاکتور سرگرمی به آن شیوه درستی نباشد و با اجرای این شیوه کل کمپین زیرسوال برود. البته میتوان با اضافه کردن بحث مسئولیت اجتماعی به این کمپین، جذابیت آن را افزایش داد. برای مثال کتابهایی را که دیگر استفاده نمیشوند میتوانیم از طریق سازمان مردم نهاد مرتبط به دست علاقهمندان و نیازمندان برسانیم. با این وجود یکی از دلایلی که یک کمپین ویروسی موفق میشود، زمان و مکان درست برای انتشار آن است. براین اساس شاید اگر این کمپین پنج یا 10 سال دیگر در کشورما اجرا میشد، موفقیت بیشتری به دست میآورد. این کمپین در کشورهایی که سرانه مطالعه بالاتری دارند شانس بیشتری برای انتشار دارد.
چه گروهی به نشر چنین کمپینی کمک خواهد کرد؟
مطمئنا چنین کمپینهایی اگر با حضور هنرمندان منتشر شوند، بازدهی بهتری خواهند داشت. چون هنرمندان از اقشار تاثیرگذار برای به حرکت در آمدن چنین کمپینهایی هستند. البته برای تکمیل میتوان از طبقه سیاسی یا ورزشی جامعه نیز کمک گرفت. در این راستا شبکههای اجتماعی داخلی نیز میتوانند سکوی پرتاب خوبی برای نشر چنین کمپینهایی باشند. علاوه براین موارد، گسترش این دست از کمپینها برای کسبوکارهای حوزه نشر یک فرصت طلایی محسوب میشود، البته به شرطی که کمپین چالش کتاب به یک موفقیت حداقلی دست یابد. به همین دلیل اگر ناشران بزرگ یا سایتهای فروش کتاب وارد این کمپین شوند و آن را گسترش دهند بهرهبرداری خوبی خواهند کرد. همچنین اساتید مطرح دانشگاهی نیز در نشر این کمپین کمک بسزایی خواهند کرد. به نظرم اساتید دانشگاهی در به جریان افتادن این کمپین نقش مهمتری ایفا میکنند.
به نظر شما در ویدیوهایی که توسط هنرمندان منتشر میشود، باید عده دیگری دعوت شوند یا اینکه خاصیت ویروسی بودن چنین کمپینی آن را منتشر خواهد کرد؟
مطمئنا دعوت کردن افراد به این کمپین در ویدیوها به نشر آن کمک خواهد کرد. در واقع یکی از دلایل موفقیت چالش آب هم درگیرشدن هنرمندان توسط دوستانشان بود. همانطور که گفتم اگر در انتهای ویدیوها علاوه بر دعوت دوستانشان، چند کتاب را اهدا کنند، به موفقیت این کمپین کمک شایانی خواهند کرد.
آیا چنین کمپینی امکان دارد رفتار مخاطبان را تغییر دهد و باعث شود که آنها به خواندن کتاب گرایش پیدا کنند؟
هنرمندان، اساتید، ورزشکاران و. . . الگوهای جامعه محسوب میشوند و هوادارانشان تمایل دارند مانند آنها رفتار کنند. پس ممکن است تشویق هواداران به کتابخوانی موثر واقع شود و ما شاهد موفقیت این کمپین باشیم. به هرحال این کمپین به تازگی شروع شدهاست و جذابیت چالش آب یخ را ندارد، پس باید منتظر بود و دید که چه اتفاقی برای آن میافتد. معمولا زمان مشخص میکند که چنین اتفاقات خودجوشی چقدر موفق یا ناموفق بودهاند و درحال حاضر نمیتوان نسبت به موفقیت آن پیشداوری کرد. به هرحال موجی که توسط این کمپینها بهوجود میآید بهترین راهبر برای ادامه مسیر خواهد بود و هیچکس نمیتواند مسیر را مشخص و آن را هدایت کند. البته حمایت قشر فرهیخته جامعه به دوام و انسجام این کمپین کمک کند ولی به سختی خواهد توانست بعد از نشر آن را هدایت و مدیریت کند.