در حالی تا چندی دیگر تهیه و تدوین برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آغاز میشود که به اعتقاد برخی کارشناسان و صاحبنظران باید در این برنامه مسئولان رویکردهای بهروزتری را در مورد بخش درمان اتخاذ کنند. در اصول 3، 29 و 43 قانون اساسی ضمن محوری شناختن سلامت انسان، بهداشت و درمان از جمله نیازهای اساسی در نظر گرفته شده و دولت مكلف شده است تا تمامی امكانات خود را جهت سلامت افراد كشور بسیج كند. معمولا در تدوین برنامههای توسعهای کشور نیز تلاش میشود تا مسیرمناسبی برای تحقق رسالت و اهداف تعیین شده ترسیم شود و جهتگیریهای کلان توسعه به منصه ظهور برسد.
اما از نظر برخی کارشناسان به برنامههای چهارم و پنجم توسعه در مورد سیاستهای اتخاذ شده در بخش درمان انتقاداتی وارد است و باید در تدوین برنامه ششم در مورد بخش درمان اصلاحاتی انجام شود و بهداشت مقدم بر درمان قرار گیرد. این در حالی است که به گفته برخی دیگر از صاحبنظران از آنجا که سیاستهای اتخاذ شده درمانی در برنامههای چهارم و پنجم توسعه اجرا نشده، نمیتوان در مورد ناکارآمدی آنها قضاوت کرد. «فرصت امروز» در گفتوگو با تعدادی از کارشناسان و نمایندگان مجلس به بررسی جایگاه بخش درمان در برنامه ششم توسعه پرداخته است.
***
مهدی پازوکی:
مدیریتهای کلیدی در اختیار پزشکان نباشد
مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی معتقد است که باید در برنامه ششم توسعه همانند برنامههای اول و دوم توسعه، بهداشت مقدم بر درمان قرار بگیرد، زیرا آن سیاستها بسیار بخردانه بود و تمام شاخصهای بهداشتی و درمانی را شامل میشد.
برخی معتقدند که سیاستهای اتخاذ شده در برنامههای اول و دوم توسعه در مورد بخشهای بهداشت و درمان بسیار کارآمد بود و در برنامه ششم توسعه نیز باید همان سیاستها اتخاذ شود. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
در برنامههای اول و دوم توسعه، بهداشت بر درمان اولویت داشت و این سیاست بسیار بخردانه بود و تمام شاخصهای بهداشتی و درمان در آن وجود داشت. در حال حاضر هم اگر بهداشت بر درمان اولویت داشته باشد و مردم آب سالم مصرف کنند و بهداشت مادر و کودک رعایت شود، تقاضا برای درمان کاهش مییابد و جامعه از سلامت بیشتری برخوردار میشود. متاسفانه در دولت نهم و دهم، سیاستهای بهداشتی کنار گذاشته شد.
در حال حاضر نیز یکی از اشکالات در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این است که اکثر قریب به اتفاق مدیران، پزشک هستند که به درمان بیشتر اهمیت میدهند و از همین رو سیاستهای بهداشتی در اولویت قرار ندارد. این درحالی است که اگر پزشکان در بیمارستانها و مراکز درمانی خدمات ارائه دهند، بسیار بهتر است. به طور کلی در ایران پولی که در بخش درمان هزینه میشود، افزایش یافته اما اعتبارات بخش بهداشت افزایش نیافته است و من این استراتژی را نمیپسندم. این در حالی است که اگر در برنامههای توسعه کشور بهداشت بر درمان اولویت داشته باشد، هم به نفع سلامت جامعه و هم به نفع مردم است و هم منابع کمتری هدر میرود.
در برنامه ششم توسعه باید چه شاخصهایی در مورد بهداشت و درمان مدنظر قرار بگیرد؟
در برنامه ششم توسعه نیز باید استراتژی اصلی، مقدم بودن بخش بهداشت بر درمان باشد. در زمینه درمان نیز باید چندگانگی بیمهها از بین برود و بیمه ملی راهاندازی شود، در غیر این صورت نمیتوانیم سیاستها و برنامههای موفقی در برنامه ششم توسعه داشته باشیم.
در حال حاضر بودجه قابل توجهی صرف بخش درمان میشود اما همچنان در این بخش مشکلات جدی وجود دارد. به نظر شما باید چه سیاستهای کارآمدی اتخاذ شود تا مشکلات موجود در این بخش به حداقل برسد؟
برای حل این مشکلات باید یک الگوبرداری از کشورهای پیشرفته انجام دهیم و از دستاوردهای این کشورها در زمینه بهداشت و درمان استفاده کنیم. یک راهکار دیگر این است که مدیران اجرایی وزارت بهداشت پیش از احراز پست، حداقل شش ماه دوره مدیریت را بگذرانند و مدیریت بخشهای کلیدی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در اختیار پزشکان نباشد. به طور کل باید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در بخشهای بهداشتی و درمانی فقط سیاستگذار باشد.
***
مظفر کریمی:
برنامه ششم دربرگیرنده مسائل کلیدی درمان و سلامت باشد
مظفر کریمی، پژوهشگر رفاه و تامین اجتماعی میگوید قانون برنامه ششم توسعه باید از یک بسته سیاستی منسجم برخوردار باشد تا همه مسائل کلیدی بخش درمان و سلامت را در برگیرد.
در قوانین بودجه سالانه همواره اعتبارات قابلتوجهی به بخش درمان اختصاص مییابد و بیمهها هم مبالغ چشمگیری را بابت این امر میپردازند. اما باوجود این موضوع در حوزه درمان مشکلاتی جدی وجود دارد. به نظر شما عمده چالشها و مشکلات موجود در بخش درمان چیست؟
درباره این موضوع باید به چند نکته توجه کنیم. اول اینکه این منابع صرف چه هزینههایی میشود و دیگر آنکه رشد سالانه آن چقدر است و آیا رشد سالانه هزینههای پزشکی با رشد تورم عمومی تناسبی دارد یا خیر؟ واقعیت این است که بخش عمده منابع بابت حقالزحمهها یعنی حقالعلاج جراحی، ضریب داخلی، ویزیت و خدمات پزشکی صرف میشود. یعنی به هر نسبتی که تعرفهها افزایش پیدا میکند، پرداخت به پزشکان افزایش مییابد. البته بیشتر بابت خدمات تخصصی و فوق تخصصی.
طب عمومی و پیشگیرانه بهشدت تضعیف شده است. طی 20 سال گذشته رشد سالانه تعرفههای بخشخصوصی همواره به مقدار زیادی بیش از تورم عمومی بوده است. درحالیکه استدلالی که برای رشد تعرفهها بیان میشود، نرخ تورم است. البته با وجود این افزایشهای زیاد، معمولا همین تعرفه هم رعایت نشده و مقادیر زیادی بهعنوان زیرمیزی دریافت میشود. به این هزینهها باید تجویزهای غیرضروری را هم افزود که هزینههای سنگینی را به بیمهها و خانوارها تحمیل میکند. علل عمده این مشکلات را در دو عامل خلاصه میکنم. اول رشد بیضابطه تعرفههای قانونی. دوم نبود نظارت موثر بر بازار خدمات برای جلوگیری از تقاضاهای القایی و زیرمیزیها.
به نظر شما در برنامه ششم توسعه در مورد بخش درمان باید چه سیاست کارآمدی اعمال شود تا مشکلات و چالشهای موجود به حداقل کاهش پیدا کند؟
قانون برنامه ششم توسعه باید از یک بسته سیاستی منسجم برخوردار باشد تا همه مسائل کلیدی بخش را در برگیرد. بخش سلامت در قانون برنامه پنجم برمبنای یک بسته سیاستی منسجم تدوین و تصویب شد که مواد 32 تا 38 را دربر میگیرد. حتی در تدوین این احکام ترتیب و توالی منطقی آنها رعایت شده بود و اقدامات پیش نیاز در اولویت قرار گرفته بود. بهعنوان مثال، باید احکام ماده 32 در سال اول برنامه اجرا میشد تا با تصویب راهنماهای بالینی و استقرار نظام ارجاع، بازار خدمات پزشکی ساماندهی شود. در این صورت جلوی هدررفت هزینهها گرفته میشد و شرایط برای اجرای ماده 38 که ساماندهی نظام بیمهای بود فراهم میشد. اما متاسفانه کسانی که تمایل به حفظ وضع موجود دارند، مواد 32 تا 37 را نادیده گرفتند و همه فشارهای رسانهای را متوجه اجرای ماده 38 کردند و در نتیجه هیچ یک از احکام قابلیت اجرا پیدا نکرد. البته پس از ابلاغ سیاستهای کلی سلامت از سوی مقام معظم رهبری، تکلیف بسیاری از این موارد روشن شده و انتظار میرود که قانون برنامه ششم با رعایت دقیق این سیاستها و نه تاکید بر بخشی از آن تدوین شود.
کدام موارد از سیاستهای کلی سلامت باید در قانون برنامه ششم مورد تاکید قرار گیرد؟
به نظر من، برنامه ششم توسعه بهترین فرصت برای اجرای این سیاستهاست. البته بخشی از این سیاستها نیازمند قانون دائمی است و باید از قانونگذاریهای مقطعی و بریده بریده پرهیز شود چون سیاستهای کلی یک بسته منسجم است و نباید آن را پاره پاره دید. اولویت اصلی به اقدامات پیشگیرانه و فرهنگسازی داده شده و تاکید شده که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید شأن تولیتی خود را حفظ کند که لازمه آن رعایت بیطرفی بین خریدار و فروشنده خدمات است. در حال حاضر این وزارتخانه بزرگترین عرضهکننده خدمات پزشکی است و در نتیجه در اعمال وظایف حاکمیتی، بیطرفی رعایت نمیشود. بیمهها بهعنوان خریدار و حافظ منافع مردم، بیش از حد مورد تهاجم و بیانصافی هستند. در این مورد اگر بند 7 سیاستهای کلی به درستی اجرا شود و سایر بندها مانند جلوگیری از تقاضاهای القایی (بند 5) و نظارت موثر متولی بر بازار (بند 4-9) هم جدی گرفته شود، شأن بیطرفی متولی ارتقا مییابد و میتوان انتظار داشت که شرایط به نحو موثری بهبود یابد.
***
امیر حسین قاضیزاده هاشمی:
قضاوت در مورد ناکارآمدی سیاستهای درمان دشوار است
امیر حسین قاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان در مجلس هشتم و عضو فعلی کمیسیون اجتماعی مجلس معتقد است آنچه که در برنامه چهارم و پنجم در مورد بخش درمان مصوب شد، اجرا نشده و مطالبه هم نشده است. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که این سیاستها ناکارآمد بود و باید سیاستهای کارآمدتری در برنامه ششم اتخاذ شود.
برخی معتقدند که سیاستهای اعمال شده در برنامههای چهارم و پنجم توسعه در مورد بخش درمان، سیاستهای کارآمدی نیست و باید در تدوین برنامه ششم توسعه به سیاستهای اعمال شده در برنامههای اول و دوم توسعه که سیاستها کارآمدتر بود، توجه بیشتری شود. به نظر شما در برنامه ششم توسعه در حوزه درمان باید چه سیاستهایی اعمال شود تا مشکلاتی که در این بخش وجود دارد، کاهش یابد؟
البته از آنجا که قوانین قبلی اجرا نشده، نمیتوانیم بگوییم سیاستهای قبلی کارآمد بوده یا نبوده است. متاسفانه آنچه در برنامه چهارم و پنجم در مورد بخش درمان مصوب شد، اجرا نشده و مطالبه هم نشده است. بنابراین نمیتوانیم قضاوت کنیم که این سیاستها ناکارآمد بوده و باید سیاستهای کارآمدتری در برنامه ششم اتخاذ شود. نکته دیگر این است که اگر سیاست دیگری در مورد بخش درمان در برنامه ششم تهیه و تصویب شود، اما بنا بر اجرا نباشد، به مصوبات قبلی تبدیل میشود. بهطورکلی نظر من این است آنچه در برنامه پنجم نوشته شده یک بسته سیاستی کامل، مترقی، مفید و موثر بود و هنوز هم قابل استفاده است.
این اعتقاد در میان برخی از کارشناسان وجود دارد که باید در برنامه ششم توسعه، بودجه درمان کم شود و با مقدم دانستن بهداشت بر درمان، بودجه بیشتری به بخش بهداشت اختصاص یابد. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
البته رسیدگی به بهداشت نباید به معنای بیتوجهی به درمان باشد. ضمن اینکه باید درمان را با قوت ادامه داده و درمان مردم را به لحاظ کمی و کیفی مورد توجه قرار دهیم، به تدریج باید سهم بهداشت را افزایش دهیم تا میزان ورود بیمار به بیمارستانها کاهش یابد، بنابراین این دو موضوع را نافی یکدیگر نمیدانم و یک زنجیره میبینم. البته باید سهم بهداشت از اعتبارات رشد کند و موجب تقویت این بخش شود.
باوجود اینکه بودجه بسیار زیادی به بخش درمان اختصاص مییابد، استفاده مناسبی از آن نمیشود و مردمی که شرایط و استحقاق استفاده از آن را دارند، نمیتوانند از آن استفاده کنند. برای حل این مسئله چه باید کرد؟
من این موضوع را به این شکل قبول ندارم. در حال حاضر عموم مردم امکان برخورداری از خدمات مراکز دولتی را بهصورت یکسان دارند. البته ممکن است خدمات برخی از مراکز درمانی دولتی گستردهتر و خدمات برخی دیگر محدودتر باشد اما بهطورکلی میتوان گفت که برخورداری مردم از خدمات درمانی تقریبا یکسان است.