بحث درمان مردم در دولت جدید جزو اولویتهایی است که برخلاف سالهای گذشته اقدامات مطلوبی در این زمینه انجام شده. طرح تحول سلامت، از معدود طرحهایی است که تأثیر مثبت آن برای مردم محسوس بود و با اینکه کاستیهایی نیز در آن وجود داشت اما رضایت نسبی در جامعه و بهویژه قشر بیمار به وجود آمد. اما گویا متولیان امر، سلامت را با درمان اشتباه گرفتهاند. اگرچه درمان بیماران باید یکی از اولویتهای دولتها باشد اما نمیتوان نام این طرح را سلامت گذاشت بلکه بهتر است بگوییم طرح تحول درمان.
طبق آمارهای موجود هزینههای درمانی در سال 91 حدود 40هزارمیلیارد تومان بوده که 25هزارمیلیارد تومان آن را مردم از جیب خود پرداخت کردهاند؛ بهعبارتی 61درصد از یارانه نقدی. بنابراین درمان بیماران، هزینههای هنگفتی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است. گذشته از اینها ازکار افتادگی و عدم توانایی اشتغال در کسانی که از بیماری رنج میبرند، خود هزینه مضاعفی است که اگر بهطور دقیق محاسبه شود، سر به فلک میزند. ناگفته نماند که حدود 80درصد بیماران را سالمندان تشکیل میدهند که بیش از 60درصد هزینههای درمان را به خود اختصاص دادهاند.
آمارها نشان میدهد که تا 40سال آینده موجی از سالمندان در کشور حضور خواهند داشت که اگر از امروز فکری برای حفظ سلامتی آنها نشود، انواعی از بیماریهای اسکلتی، حرکتی و گوارشی، جمعیت 26میلیون نفری آنها را درگیر خواهد کرد. علاوه بر این در حال حاضر بهطور متوسط 150میلیون دندان پوسیده در دهان مردم وجود دارد؛ دندانهایی که ارزش هر کدام آن 100میلیون تومان تخمین زده میشود.
حال سوال اینجاست که پیشگیری از بیمار شدن جمعیتی که هماکنون جزو گروه جوان هستند، واجبتر است یا درمان بیماران؟ البته دولت باید شرایطی را فراهم کند تا بیماران، دغدغه هزینه را نداشته باشند اما اهمیت پیشگیری اگر بیشتر از درمان نباشد، کمتر از آن هم نیست. امروزه نقش تغذیه در جلوگیری از ابتلا به بیماری بسیار مؤثر و اساسی است. بنابراین مهمترین اقدام در جهت تأمین سلامت مردم، اصلاح فرهنگ تغذیهای و تأمین امنیت غذایی به معنای واقعی کلمه است.
اما شوربختانه خبرهای خوبی از فرهنگ غذایی مردم به گوش نمیرسد و هنوز آنطور که باید اکثر جامعه ضرورت اصلاح تغذیه در امر پیشگیری را بهدرستی درک نکردهاند. بهعنوان مثال، یکی از موادغذایی که نمیتوان همانندی را برایش یافت، شیر و فرآوردههای لبنی است. هماکنون مصرف این ماده غذایی در کشور یکسوم میانگین جهانی تخمین زده میشود و متأسفانه نخستین چیزی که در طول اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها از سفرههای قشر آسیبپذیر حذف شد، لبنیات بود. این درحالی است که کاهش مصرف شیر یعنی افزایش هزینههای درمانی در آینده و بروز انواع بیماریهای لاعلاج. البته یکی از علتهای اصلی این موضوع، فقر و نداشتن توانایی مالی در اقشار ضعیف جامعه است اما همین سهلانگاری و فاصله گرفتن از اصلیترین منبع کلسیم، در آینده هزینههای بیحسابی را به دولت و افراد مختلف تحمیل میکند که قابل قیاس با هزینههای پیشگیری نیست. شاید اگر دولتها در سالهای گذشته، برای این موضوع فکری اساسی میکردند و بذر سلامت را در کشور میکاشتند، امروز به این اندازه درگیر درمان و بهبود بیماران نبودند و هزینههای گزاف در این راه مصرف نمیشد.
اما هنوز برای آینده وقت هست. برای این منظور بهتر است مسئولان سلامت پیشگیری را سرلوحه کار خود قرار دهند و در این راه هر بهایی که جهت بهبود تغذیه مردم بپردازند، بینتیجه نمیماند. چراکه پرداخت اعتبار به این بخش، هزینه نیست بلکه همانند سرمایهگذاری است که سود آن در آینده متوجه کل اقتصاد کشور خواهد شد. این میسر نمیشود مگر اینکه وزارت بهداشت، از بیمارمحوری به سلامتمحوری تغییر رویکرد داشته باشد.