برخی از تجار و کاسبان قدیمی کشور ما برخلاف درآمد خوبی که دارند اغلب به فکر توسعه سرمایهگذاریهای خود نمیافتند و کسبوکار و حجرهشان را به همان سبک و سیاق گذشته مدیریت میکنند و اغلب به همان حجره خود قانعاند. اصلیترین دلیل این موضوع را میتوان در تصور و دورنمای آنها از سرمایهگذاری و کسبوکارشان دانست. اینگونه افراد اغلب با هدف کسب درآمد در یک شغل سرمایهگذاری میکنند و دورنمای زیادی برای توسعه شغلشان ندارند. قبل از هر چیزی باید یک تصور و دورنمای مناسب از کسبوکاری که میخواهیم برایش سرمایهگذاری کنیم داشته باشیم.
آیا به یک سوپرمارکت محلی قانع هستیم یا قصد داریم بزرگترین فروشگاه زنجیرهای شهر باشیم؟ آیا به بخشهای فروش اینترنتی برای محصولاتمان می اندیشیم یا به روشهای سنتی بازار اکتفا میکنیم؟ آیا به اصطلاح قدیمیها به دنبال بخور نمیر هستیم یا گامهای پیشروی خود برای یک سرمایهگذاری عظیم را تصور میکنیم؟!
بهترین روش این است که بزرگ فکر کنید و کوچک آغاز کنید. بزرگ فکر کردن به این معنا که تمام آنچه را برای سرمایهگذاری در یک شغل نیاز است در نظر بگیرید و آیندهای شفاف برای خود ترسیم کنید، سپس تمام فعالیتها و برنامههایتان را در راستای پیادهسازی این آرمان جهتگیری کنید. برای اثبات این ادعا هم میتوان آرمانها و اهداف انسانهای بزرگ در دنیای کسبوکار را جویا شد. همه این افراد در زمان آغاز آرزوهای بزرگ در سر داشتهاند، اما با سرمایههای اندک و کسبوکارهای کوچک وارد کسبوکار شدهاند و پس از چندی به همه آیندهای که متصور شده بودهاند دست یافتهاند. کارلو پاناچیونه میگوید: «یکی از بزرگترین اشتباهات زمانی پیش میآید که به سرمایهگذاری بلندمدت خود با دید کوتاهمدت نگاه کنید.» او موسس و مالک گروه ناوبری رد وود شورز کالیف و معتقد است سرمایهگذاری خود را دستکم نگیرید.
در واقع برای شروع که منابع محدودی (تجربه، سرمایه، روابط تجاری و...) در اختیار دارید باید روی بازار کوچکی متمرکز شوید، سرمایه خود را تقسیم کنید و برای هر بخش مقدار لازم را در نظر بگیرید تا پس از چندی بتوانید مارک تجاری خود را در آنجا به برند تبدیل کنید و صاحب اعتبار شوید و از اعتبار بهدست آمده برای سرمایهگذاری در بخشهای دیگر بازار هم استفاده کنید و به وسیله همین اعتبار کسبوکار خود را رونق ببخشید و از سرمایه در کار خود بیشترین بهره را بگیرید.