محمدحسین برخوردار از چهرههای شناخته شده در عرصه اقتصادی کشور است. او که در رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی فرانکفورت آلمان فارغالتحصیل شده، فعالیتهای مختلفی را در اقتصاد ایران تجربه کرده است.
برخی او را بهعنوان مدیرعامل شرکت سام الکترونیک و رییس هیاتمدیره شرکت سامسرویس میشناسند، اما ازسوی بسیاری از فعالان صنعت و تجارت در ایران، همانطور که خودش ترجیح میدهد، بهعنوان عضو هیات رییسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و رییس مجمع واردات شناخته میشود.
رییس هیاتمدیره انجمن صنفی تولیدکنندگان لوازم صوتی و تصویری، رییس هیاتمدیره سندیکای تولیدکنندگان فناوری اطلاعات ایران و رییس هیاتمدیره مرکز تحقیقات انفورماتیک ایران از دیگر سمتهای ایشان در حال حاضر است. تجربیات و فعالیتهای مختلف او در عرصه تجارت و تولید ما را برآن داشت تا پیرامون مسائل مختلف اقتصاد کشور با وی گفتوگویی داشته باشیم. با توجه به نزدیک شدن مهلت پایان مذاکرات ایران و غرب در پرونده هستهای، تحریمها و آثار آن بر اقتصاد کشور محور اصلی این گفتوگو است.
پیشبینی شما از آینده مذاکرات هستهای ایران و غرب چیست؟
به نتیجه مذاکرات خوشبین هستم. برآیند شرایط پیرامون اقتصاد امریکا یعنی اقتصاد کشورهای اروپایی، چین و روسیه و همچنین رکود اقتصاد داخلی برخی کشورهای اروپایی بیانگر آن است که منافع امریکاییها در آن است تا دست از سنگاندازی در مذاکرات بردارند. آنها در چند سال اخیر تلاش کردند تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان را به دروغ به موضوع هستهای ارتباط دهند، این درحالی است که تحریمها بخشی از سناریوی غرب برای رهایی از چالشها و مشکلات داخلی خود و سیاستهای سلطهطلبانه و یکجانبهگرایانه در تعریف منافع نامشروع در منطقه بود. اما امروز آنها چارهای ندارند جز آنکه جایگاه ایران را در مدیریت منطقه خاورمیانه و امریکای لاتین به رسمیت بشناسند.
مثلث ایران، چین و امریکا چه تاثیری بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت؟
تحلیل شرایط کنونی دشوار است. به نظر میرسد «چین»در صحنه اقتصاد جهان در حال نزدیک شدن یا حتی ربودن گوی سبقت از امریکا است و این نگرانی بهعنوان اصلیترین چالش اقتصادی امریکا مدنظر سیاستگذاران این کشور قرار دارد. از آنجا که پیوندهای عمیق اقتصادی و منافع متقابل این دو کشور آنچنان است که امکان هرگونه برخورد تند و غیرعقلایی را از هر دو طرف میگیرد، بدون شک راهکارهای نرم و کمهزینه و غیرمستقیم مدنظر سیاستگذاران امریکایی قرار خواهد گرفت که در خارج از مرزهای دو کشور عملیاتی شود. به همین دلیل به نظر میرسد چین و امریکا در موضوع هستهای ایران به تفاهمهایی دست پیدا خواهند کرد. این تفاهمها قطعا بر پایه یک سناریوی «برد-برد» خواهد بود، زیرا چین برای تقویت حضور خود در خاورمیانه به ایران نیاز دارد و حل موضوع هستهای ایران قطعا میتواند جهت حرکت «دلار» در خاورمیانه را تغییر دهد.
اثر تحریمها روی اقتصاد ایران چه بوده است؟
نکتهای که در این پرسش نهفته، آن است که مدیران و سیاستگذاران ما در گام نخست باید بپذیرند که تحریمها بر اقتصاد ما اثرگذار بوده است. این مبنای اولیه بسیاری از تصمیمگیریها خواهد بود. نباید تصور کنیم که ما میتوانیم بدون رابطه با دنیا، مسیر توسعه و ایجاد رفاه را طی کنیم. ما نباید این توهم را داشته باشیم که بدون ارتباط موثر با دنیا، تبدیل به قطب علمی و تکنولوژی منطقه میشویم. دنیا، دنیای تعامل است. اینکه کشوری دور خودش حصار بکشد و مدعی باشد همه چیز را خودش تولید میکند، منطقی نیست. در حال حاضر دهکده کوچک اقتصادی مطرح است. تولید کالاها به سرعت از طریق شبکههای ارتباطی اطلاعرسانی میشود و بهراحتی بهصورت آنلاین نیز قابل خریداری است. سرعت تجارت بسیار بالا رفته و تعامل بین کشورها گسترش یافته است.
اما درخصوص اینکه تحریمها چه اثری بر اقتصاد ما داشته است، باید کمی به گذشته بازگردیم و ببینیم قبل از تحریمهای چند سال اخیر، خودمان چه روزنههایی برای اثرگذاری تحریمها در اقتصاد کشور فراهم کردهایم. فرهنگ مردم ما در طول سالهای گذشته به سمت مصرفگرایی سوق پیدا کرده است. چون از ابتدا نفت داشتهایم، احساس میکنیم که بهعنوان یک بچهپولدار به دنیا آمدهایم و همینطور هم بزرگ میشویم.
میخواهیم بدون قرار گرفتن در مسیر تولید و ایجاد ارزش افزوده، به خواستههایمان برسیم و مصرف کنیم. از سوی دیگر دولتها روزبهروز بزرگتر شدند و بهتبع آن هزینههایشان هم افزایش یافت. سیستم دائما بزرگتر شده است و معمولا سیستم بزرگتر ناکارآمدتر میشود.
بزرگ شدن دولتها باعث میشود بهرهوری پایین بیاید. در چنین مواقعی باید از اتوماسیون و تکنولوژی کمک بگیریم، اما به جای آن دائما پرسنل دولت را اضافه و کار را برای خودمان سختتر کردیم. خب برآیند این موضوعات چه خواهد شد؟ وقتی ارتباط ما با دنیای بیرونی محدود شود، طبیعتا فشار تقاضا بازار را ملتهب میکند.
بازار را از نظم و انضباط خارج میسازد و به دنبال آن هم فضای غبارآلود و خاکستری بر اقتصاد تحمیل و زمینه فساد و رانت و اخذ مجوزهای بیقید و شرط فراهم میشود. باید این واقعیت را بپذیریم که با تشدید فشار تحریمها، نتوانستیم ریلگذاریهای انجام شده برای ایجاد کار به معنای «اشتغالزایی همراه با ارزش افزوده» را دنبال کنیم. بنابراین تهدید قدیمی اقتصاد یعنی «بیکاری نسل جوان» پررنگتر شد.
در این شرایط بدون اینکه درباره این مسائل بیندیشیم، روند مذاکرات را به سمتی بردیم که عرصه بر ما تنگتر شد و در آن هنگام خواستیم چند کار را با هم انجام دهیم تا فشارها کمتر شود. در چنین شرایطی مجبور شدیم قیمت دلار را آزاد کنیم تا هزینههای دولت تامین شود، نتیجه آن شد که افراد شب خوابیدند و صبح بلند شدند و دیدند سرمایهشان یکسوم شده است.
در این شرایط بخشخصوصی در تیررس است و همه ضربهها به آن وارد میشود. خود دولت هم با شوکهای پیدرپی مواجه شد و دائما دستورالعملهای مختلف صادر کرد و مردم هم آمادگی نداشتند. همه موارد دستبهدست هم داد تا آثار تحریم روی اقتصاد ما بیشتر شود.
درصورتیکه اگر از اقتصاددانان مشورت میگرفتند و به این واقعیت توجه بیشتری میشد که ما به نفت وابسته هستیم و نمیتوانیم یکشبه این وابستگی را کم کنیم، آن زمان با تدبیر بیشتری مسائل مدیریت میشد. حداقل به دنبال تقویت ذخایر ارزیمان میرفتیم و به هر مسافر پنج هزار دلار برای سفرهای خارجی تخصیص نمیدادیم.
یکی دیگر از مشکلات این بود که برای مواجهه با تبعات اقتصادی تحریمها مدیریت متمرکز نداشتیم و هر کسی براساس برداشت خودش از مسائل اظهارنظر میکرد و این به ضرر کشور تمام شد. کسانی حرف زدند که نباید حرف میزدند و حرفهایی زدند که نباید میزدند. گاهی وقتها اطلاعاتی دادیم که درواقع اسرار اقتصادی دور زدن تحریمها بود در نتیجه بیگانگان از آن استفاده کردند و تحریمها سختتر شد.
نباید فراموش کنیم که وقتی بانکمرکزی تحریم شد مجبور شدیم از منابع دست دوم و سوم استفاده کنیم و هزینهها بهشدت بالا رفت، ضمن اینکه سرمایهها یکسوم شد اما دولت به دلیل رقابتش با بخشخصوصی، این هزینهها و واقعیتها را قبول نداشت و اصرار کرد که قیمتها نباید افزایش یابد و این شدنی نبود. دولت باید قبول میکرد که بخشخصوصی سربازانی هستند که تحریمها را شکسته و نگذاشتند بازار خالی بماند، بنابراین تسهیل تجارت باید پیش از اینها در دستور کار قرار میگرفت.
اثر توافق اولیه بر اقتصاد ایران و برفعالیتهای خودتان چه بوده است؟
توافق اولیه بسیار مثبت بود و ثابت کرد زبان دیپلماسی میتواند موثر باشد. شما مشاهده کردید که هیاتهای تجاری بهصورت گسترده به طرف ایران سرازیر شدند، البته صرف رفتوآمد هیاتهای تجاری خوب است، ولی کافی نیست و استمرار آن مهمتر است. پیگیری امور تا حصول نتیجه اهمیت بسیار زیادی دارد.
بسته خروج از رکود را چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعتا ما برای تنظیم یک بسته کامل باید راه بسیاری طی کنیم. بسته کاملی نیست، اما خوب است. البته من واهمههایی دارم که در نوع مواجهه مدیران با سیاستهای بالادستی ریشه دارد. مگر ما اصل 44 قانون اساسی را نداریم؟ مگر مقام معظم رهبری بر ضرورت حضور بخش خصوصی در اقتصاد دستور ندادهاند؟ ولی در مرحله اجرا، شاید در برخی موارد نقض غرض هم شد. این سابقهها نشان میدهد که حتی اگر بسته خروج از رکود کامل هم باشد، باز هم نگرانی از بابت چگونگی اجرای آن پابرجا است.
لطفا نظرتان را درباره دوره بعد از تحریمها بفرمایید.
با سست شدن تحریمها، دولت یازدهم باید با تکیه بر پتانسیلهای دیپلماسی اقتصادی خود و بهرهبرداری هوشمندانه از این موقعیت خاص، ضمن بهرهبرداری از بالاترین سطح چانهزنی و امتیازگیری، با گشودن فضای لازم برای تراکنشهای مالی و تجاری بینالمللی، تلاش کند ماهیت قراردادهای تجاری با شرکای قبلی، پیش از آنکه به انحراف درآمدهای نفتی بینجامد، بهگونهای تنظیم شود که به انتقال دو گزینه اصلی به کشور ختم شود؛ اول مشارکت سرمایهگذاری خارجی و دوم ورود دانش فنی و تکنولوژی به کشور.
ورود سرمایه خارجی و همچنین آغوش باز صنایع ما برای دریافت دانش فنی و تکنولوژی تولید در کنار پتانسیلهای خدادادی موجود در منابع انسانی کشورمان علاوه بر اینکه میتواند مسیر جبران بسیاری از تبعات تحریمهای چند سال اخیر را هموار کند، همچنین تضمینی خواهد بود بر موفقیت سیاستهای خروج غیرتورمی از رکود اقتصادی، به شرط آنکه در قالب مشارکت تنظیم شود. حتما باید سرمایهگذاری بهصورت مشترک باشد.