انتشار نامه چهار وزیر به رئیسجمهور درباره بحران بازار سرمایه بار دیگر پای بانکها را به عنوان اولین و دمدستترین راه حل به میان کشیده است. به گزارش «فرصت امروز» نزول بازار سرمایه در دو سال گذشته شرایطی را رقم زده که هرازگاهی موضوع حمایت نظام بانکی از بازار سرمایه مطرح شده؛ این حمایت البته حمایت شکست خوردهای بوده است. اولین بار در نشست آذرماه وزیر اقتصاد با شرکتهای حقوقی این موضوع مطرح شد. خبرهای درز کرده از این نشست نشان میداد که وزیر اقتصاد دستور حمایت بانکها از بازار سرمایه را به بانک مرکزی صادر کرده است اما در روزهای بعد در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد. نشستهای مشابهی چندی بعد صورت گرفت و زمزمه حمایت بانکها از بازار سرمایه تقویت شد اما درنهایت با تکذیب موضوع از سوی ولیاللهسیف، پرونده آن بسته شد.
اردیبهشت ماه امسال هم نشستی میان وزیر اقتصاد، مدیران عامل پنج بانک بزرگ و مدیران بازار سرمایه برگزار شده بود که در آن طیب نیا به بانکها دستور داد از بورس حمایت کنند. چند روز بعد از انتشار این خبر وزیر اقتصاد شخصا به تکذیب این خبر پرداخت و اعلام کرد که بانکها تکلیفی برای حمایت از بازار سرمایه ندارند و جالب اینکه تمام مشکلات بازار را به دوش رفتارهای هیجانی حقیقیها انداخت و برای بار دیگر این پرونده بسته شد. اما این بار با انتشار نامه چهار وزیر درباره بحران بازار سرمایه به رئیسجمهور، باردیگر پای نظام بانکی برای حمایت، وسط کشیده شده است و زمزمههایی درباره تزریق نقدینگی از سوی بانکها به بازار سرمایه به گوش میرسد. اما آیا این بار نظام بانکی حاضر خواهد شد تن به این کار بدهد؟
مشکلات باید ریشهای حل شود
اسحاق فدوی، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «فرصت امروز» در این باره گفت: انتشار نامه چهار وزیر به رئیسجمهور به معنای این است که رئیسجمهور باید برای بازار سرمایه و بخشهای مختلف اقتصادی که در نامه آن اشاره شده راه حل عاجلی بیندیشد. فوریترین راهحلی که در همه بخشها ما به دنبال آن هستیم تزریق نقدینگی است. مثلا برای اینکه به مبارزه با مشکل بیکاری بپردازیم طرحهای ضربتی را به اجرا گذاشتهایم. در دولتهای مختلفی این طرح به اجرا درآمد و همه آنها با شکست مواجه شد، چون اساساً ریشه این مشکلات نقدینگی نیست.
وی افزود: برای درمان بیکاری باید بخش تولید راه بیفتد تا اشتغال واقعی ایجاد شود. این طرحها بیشتر برای ایجاد شوی تبلیغاتی دولت بود و تسهیلاتی که از جیب بانکها رفت هیچکدام صرف راهاندازی شغل واقعی نشد و خود مسئولان وزارت کار وقت و دولت هم این را میدانستند.
این کارشناس اقتصادی تأکید کرد: بر فرض که بانکها حاضر شوند به بازار سرمایه پول تزریق کنند، آیا مشکلات بازار سرمایه حل میشود؟ این نقدینگی فقط میتواند به صورت مسکن عمل کند و با افزایش مصنوعی شاخص کل بورس، به نوسانگیری دامن بزند. در صورتیکه ریشه مشکلات همچنان وجود دارد. مشکل عدم هماهنگی میان وزرای نفت و سایر بخشها بیشترین ضربه را به بازار سرمایه در مورد نرخ خوراک پتروشیمیها زده است. وقتی همه صنایع کشور خوابیدهاند، چه انتظاری از رشد صنایع آنها در بورس وجود دارد؟ صنعت ساختمان، صنعت خودروسازی، بخش معدن و دیگر صنایع و بخشها همه در بحران به سر میبرندکه در نامه وزرا هم به آنها اشاره شده است. بنابراین نباید نامه وزرا را به یک راهکار تبلیغاتی و خرج کردن از جیب بانکها تنزل داد.
گروه بانکی خود نیاز به حمایت دارند
علی کاظمی، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «فرصت امروز» در این باره گفت: بانکها خودشان بخشی از مشکل بازار سرمایه هستند. یکی از دلایل ریزش شاخص کل در فصل مجامع عدم تقسیم سود از سوی بانکها بوده است. بانکها سود تقسیم نکردند به دلیل اینکه بانک مرکزی سودسازی آنها را زیر سؤال برده بود.
وی در تشریح دلایل زیر سوال رفتن سودسازی بانکها گفت: بانکها معوقات بانکی را جزو مطالبات حال شده خود در کسب سود تلقی میکنند در صورتی که سود این تسهیلات معوق شده، به زودی به دست آنها نمیرسد بنابراین یک نوع عدم همخوانی میان واقعیت سودسازی بانکها با آنچه در صورتهای مالی خود منتشر میکردند وجود داشت که به همین دلیل جلوی این اقدام گرفته شد.
این کارشناس اقتصادی تأکید کرد: بانکها با مشکل منابع و درآمد مواجه هستند. مطالبات معوق، بانکها را در مسیری قرار داده است که اصطلاحا به آن از «خوردن کفگیر به ته دیگ» یاد میشود. بانکها اصلاً در شرایطی نیستند که دولت بخواهد چنین وظیفهای را به دوش آنها بگذارد.
وی افزود: بانکها خودشان هم از جمله بخشهایی هستند که دولت باید برای حمایت از گروه آنها در بورس فکری به حال آنها بکند. حداقل کاری که دولت در این باره میتواند برای بانکها بکند این است که بدهیهای خودش را به بانکها بپردازد. در صورتیکه این اتفاق رخ بدهد گروه بانکی در بازار سرمایه میتواند تأثیرات مثبت بادوامی بر شاخص کل بگذارد چون سهمهایی در گروه بانکی وجود دارند که با توجه به تعداد سهمهای آنها و ارزش بازارشان کلیت بورس را تا اندازه زیادی تحت تأثیر قرار دهند.