در علم مدیریت بهصورت نظری، مفهومی به نام قدرت مستتر است. از اواخر دهه 80، قدرت مشتریان روزبهروز افزایش یافته است. امروز حتی در کشور خودمان در روابط بین مشتری و فروشنده قدرت از فروشنده به مشتری منتقل شده است.
این جابه جایی قدرت در همه کالاها و حتی کالاهای انحصاری به سرعت و بهصورت کامل اتفاق خواهد افتاد. قانونی وجود دارد که میگوید، گاهی اوقات 20درصد مشتریان 80درصد سود را به وجود میآورند و گاهی این رابطه بهصورت برعکس است. بنابر این برای ماندگاری در بازار و رقابت باید به مدیریت روابط مشتری یا بازی «برد – برد» برسیم.
مدیریت روابط با مشتری یک واقعیت ملموس است که سازمانها و فروشندگان امروز بهتر آن را احساس میکنند. این واقعیت سیستمی است که بر همکاری مشترک بین طرفین مبادله در جهت ایجاد ارزش تاکید میکند. سازمانها درحالحاضر سخت در تلاش هستند تا راههایی بهتر برای تعامل با مشتری و تاثیر روی آن به دست آورند.
بنابراین تاکید روی عوامل کسب موفقیت در فعالیت اجرایی مدیران و ارائه یک مدل نظری قویتر از فرآیند مدیریت روابط با مشتری میتواند ابزاری مناسب برای مدیران جهت درک بهتر دلایل اصلی موفقیت و شکست یک کسبوکار باشد.
به این ترتیب ارتباط موثر میان فروشنده و مشتری میتواند شرایط را برای ورود بازار به دورهای جدید و فراهم ساختن بستر لازم جهت توسعهیافتگی بیشتر مهیا کند.