آخرین روز سال میلادی، زادروز مردی است که با تجربیات و موفقیتها و بیش از ربع قرن تجربه مربیگری در کنار پدرخوانده بودن فوتبال انگلیس، میتوان لقب پدر فوتبال قرن جاری را نیز به او اطلاق کرد. او در طول ۲۶ سال مربیگری خود ۳۸ جام به دستآورد که شامل ۱۳ بار قهرمانی لیگ انگلیس و دو بار قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا بوده است. فینال دراماتیک و فراموشنشدنی مقابل بایرن مونیخ سبب اهدای لقب شوالیه از سوی مقامات کشوری به او شد. زمانی که سرالکس فرگوسن، سرمربی باشگاه منچستریونایتد – موفقترین مربی تاریخ فوتبال انگلیس در چند قرن اخیر – خبر بازنشستگی خود را اعلام کرد، در همان ساعت اول فقط در توییتر بیش از 1.4 میلیون بار به نام او اشاره شد. جالب است بدانید که این میزان توئیت فقط کمی از خبر انتخاب پاپ جدید کمتر بود!
رسیدن او به تمام موفقیتهای ممکن در عرصه مربیگری یک شاهکار تمام عیار محسوب میشود. درسگرفتن از زندگی مردی که روی قله موفقیتهای فوتبال ایستاد مطمئنا نکات زیادی خواهد داشت. زادروز او بهانهای شد تا در این گزارش به درسهایی که برندها میتوانند از فرازونشیب زندگی و دوران مربیگریاش بگیرند اشاره کنیم.
1- صبر؛ ایجاد موفقیت نیاز به زمان دارد
فرگوسن در سال 1986 به منچستر پیوست، اما تا چهار سال پس از ورودش به این تیم جامی کسب نکرد. در سال ۱۹۹۰ نخستین جام خود در الدترافورد را با پیروزی یک بر صفر مقابل کریستال پالاس در دیدار تکراری فینال جام حذفی به دست آورد. بسیاری از مدیران برند برای دیدن موفقیت محصول صبر نمیکنند، موفقیت طولانیمدت برندها نیاز به گذشت زمان زیاد دارد. زمان گذاشتن برای تدوین استراتژی صحیح، تلاش زیاد و تغییر تاکتیک با پیشرفت زمان از نکات کلیدی دوره مدیریت فرگوسن بود.
2- وقتی به نخستین هدف رسیدید سرعت خود را کم نکنید، موفقیت مداوم نیاز به ادامه حرکت دارد
برای رسیدن به پیروزی به انرژی، عشق و انگیزه نیاز دارید. رویای فرگوسن رسیدن به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا بود که توانست در سال 1999 به آن نائل شود. اما حتی رسیدن به نهایت آرزویش عطش او برای موفقیت را کم نکرد و او خواستار دومین عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا شد و سرانجام آن را در سال 2008 کسب کرد. طی این دوره او 13 قهرمانی در لیگ انگلیس و 24 عنوان قهرمانی دیگر کسب کرده بود. چیزی که برندها از آن باید درس بگیرند همین عطش مداوم به پیروزی و کسب موفقیتهای بعدی است.
بعضی از شرکتها با رسیدن به هدف از پیشروی بیشتر دست کشیده و تنها به سود مقطعی آن اکتفا میکنند. بعضی نیز با رسیدن به موفقیت مغرور شده و تصور میکنند که آن دوباره به سادگی به دست میآید. بنابراین تلاش و جدیت و میل سیری ناپذیر فرگوسن برای رسیدن به پیروزی میتواند نکتهای باشد که برندها از آن درس بگیرند. او از شور و اشتیاق و علاقهاش الهام میگیرد و میتواند بازیکنان را متقاعد کند که میتوانند از محدودیتهای خود عبور کنند و دست به کارهای خارق العاده بزنند.
3- رقیبان خود را بشناسید
«بنیتز مربی خستهکنندهای است ».
«ونگر با رفتارش مرا آزار میدهد، دلیلش را نمیدانم».
فرگوسن در طول دوره مربیگریاش علاقه زیادی به جر و بحث با دیگر مربیان حاضر در لیگ مانند رافائل بنیتز و آرسن ونگر داشت. جروبحث میان آنها معروف است. شاید در نگاه اول تنها سخنان تند این مربیان به نظر بیاید اما در حقیقت در حالی که کسی حواسش نبود او از نوآوری کار آنان ایده میگرفت. بنابراین رقیبان حوزه خود را بشناسید و ببینید چه درسهایی میتوانید از آنها فرابگیرید.
4- برنامهای که برای یک بازار داخلی به نتیجه میرسد ممکن است برای بازارهای خارجی به کار نیاید
موفقیت در لیگ داخلی انگلیس به معنای کلید ورود به لیگ اروپا بود. اما مربی منچستر سریعا متوجه شد که سبک بازی آنها که با آن در انگلیس به پیروزی میرسند، در رقابتهای اروپایی به نتیجه نمیرسد. نتیجه آن حذف شدن در مرحله حذفی رقابتهای جام باشگاههای اروپا در فصل 1997-1996 بود. پختگی و تجربه به تیم اعتماد بیشتری میدهد، فرگوسن از اشتباهات درس گرفت و آن را به بازیکنانش انتقال داد و با تغییر تاکتیک در رقابتهای اروپایی توانست سرانجام به این هدف برسد. پس بازار خود و رقیبانتان را بشناسید و استراتژی مناسب برای رقابت با آنها اتخاذ کنید.
5- همه حرف شما را نمیفهمند
انتظار نداشته باشید که تمام مخاطبان شما پیام برند را دریابند یا به آن توجه کنند. دقیقا به همین دلیل است که باید دارای مخاطبان هدف باشید و یک مبنای وفاداری بسازید. در زمان مربیگری فرگوسن حتی وفادارترین هواداران نیز نمیتوانستند لهجه اسکاتلندی او را بفهمند اما فرگوسن با حرکات بدن توانست پیامش را منتقل کند.
6- حتی موفقترین برندها هم نباید مغرور شوند
هیچ چیز بالاتر از یک برند / باشگاه نیست. فرگوسن با جاهطلبی خود برانگیخته میشد، اما این جاهطلبی در درجه اول در خدمت باشگاه بود. او همچنین استعدادهای جوان را مدیریت میکرد و به آنها اعتمادبهنفس میداد. یکی از ستارههای این باشگاه که وارد تبلیغات و مسائل برندینگ شد، دیوید بکام بود که توانست در این راه موفق شود. در مورد اینکه چه زمانی با یک ستاره برای تبلیغاتتان قرارداد ببندید با دقت عمل کنید. در این باره تفکر کنید که تصویر پرتره آنها در عکس تبلیغاتی سبب زیر سایه قرار گرفتن برند شما نشود. همچنین فرگوسن چندین سال با خبرنگاران مصاحبه نمیکرد و با آنها مشکل داشت. از این رو بسیاری از آنها او را به غرور متهم میکردند. شما نیاز ندارید که با همه دوست باشید، اما قطع کانالهای ارتباطاتی (خصوصا در حوزه رسانههای اجتماعی) میتواند مخرب باشد. غرور شما میتواند توسط رقیبان مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
7- همیشه از برندتان حمایت کنید
فرگوسن همیشه به هواداری کورکورانه از بازیکنانش متهم میشد. اما آیا همه برندها یا مدیران همین کار را میکنند؟ درباره کمبودهای کلی و آنچه که نیاز به بهبود دارد صادق باشید. انداختن تقصیر شکست گردن یک نفر کار درستی نیست. نظم و مدیریت شخصی فرگوسن در رختکن و زمین تمرین زبانزد بود. او صداقت داشت و از تیم مدیریت منچستر یونایتد حمایت میکرد. این به او این امکان را میداد که بهترین مدیریت را داشته باشد. عطش موفقیت و رسیدن به پیروزیهای پیاپی با فرگوسن از منچستر یک برند موفق ساخت. پس به برند خود اعتماد داشته باشید و با صبر و تلاش برای رسیدن به موفقیت از آن حمایت کنید.