به هر گوشه شهر که چشم بیندازیم، هوای سال نو پیچیده است؛ گلدانهای لب پنجرهها جوانههای تازه خود را به رخ درختان کهنسالی میکشند که مانده تا سبزینهای را بر تن خود ببینند و حال و هوای آسمان هم رنگی از زمستان ندارد. انگار راستیراستی زمستان رو به اتمام است و نوروز هم از راه میرسد با همه الزاماتش. الزاماتی که از مهمترین ویژگیهایش ایجاد جنبوجوش در بازارهاست. علاوهبر بازارهای آشناتری چون پوشاک و خورد و خوراک که به تبع از راه رسیدن روزهای نوروزی همیشه اوضاعشان دیگرگون میشود، در این میان بازارهای دیگری هم ایجاد شدهاند که انگار وجودشان از نان شب هم واجبتر است.
بازارهایی چون تولید و خریدوفروش سررسیدیا همان سالنامهها و تقویمهای دیواری. آنچه طی 10 تا 15سال اخیر مدام در کشورمان به گوش رسیده، کسادی بازار کاغذ بوده و هست. وجود تنها دو کارخانه تولیدی با نامهای کاغذ پارس و کاغذ مازندران نشان از مسئلهای خاص دارد و آن هم اینکه انگار بازار کجدار و مریز کاغذ، ریسکها و تهدیدهای زیادی دارد که تولیدیهای بزرگی طی سالهای گذشته در کشورمان ایجاد نشده و حتی کارگاههای زودبازده سالهای اخیر هم مشکلی از بازار کاغذ حل نکردهاند.
این وضعیت را سیدعباس شبیری، دبیر سندیکای کاغذ ایران نیز بارها عنوان کرده و همواره خواستار حمایتهای بخش دولتی برای سروسامان دادن به بازار کاغذ بوده است. وی معتقد است سیاستهای خودکفایی کاغذ در ایران تاکنون شکست خورده است.از طرفی برای تولیدکنندگان امر واردات هم آسانتر است و هم بهصرفهتر.
از آنجا که بازار سررسیدهم تابعی از بازار کاغذ است و کاغذ تحریر، ماده اولیه این محصولات است، تولیدکنندگان این حوزه معتقد هستند که در بازار دو تا سه نوع کاغذ تحریر داریم؛ کاغذی که نوع ایرانیاش کیفیت لازم را ندارد و در این حیطه بازار واردات داغ است.اما آنچه تولید سررسیدرا با کاغذ وارداتی به صرفه جلوه میدهد، ارزش افزودهای است که این محصولات ایجاد میکنند. چون کاغذ خامی که شکل سررسید به خود میگیرد از 5هزار تا 150هزار تومان قیمتگذاری میشود.
شغلی که به ارث رسیده
بررسی میزان سرمایه لازم برای ورود به بازار تولید سررسید، بهانهای شد برای سرزدن به میدان بهارستان بهعنوان مرکز بورس تولید این محصولات. عزتبخش یکی از تولیدکنندگان این حوزه به «فرصت امروز» میگوید که از سال 83 بعد از اتمام درس در مقطع دبیرستان، بهدنبال پدر وارد بازار سررسیدشده و در یکی از بزرگترین مراکز چاپ ایران، یعنی بازار شقایق کار میکند.
به اعتقاد او، ورود به این بازار به 200میلیون تومان سرمایه اولیه نیاز دارد.وی اضافه میکند که این مبلغ تنها در حالتی است که فرد مکان مورد نظر را داشته باشد چون نداشتن مکان کار را بسیار سخت میکند: نداشتن مکان مورد نیاز مستلزم این نکته است که کالای تولیدی برای فروش در اختیار دیگران قرار بگیرد. اما داشتن مغازه و بهرهبردن از ویترین بسیاری از مشکلات را حل میکند.
عزتبخش که چاپ سررسیدرا از پدر به ارث برده از کسانی میگوید که با 30میلیون کار را استارت زدهاند و چند صباحی هم در این بازار ماندهاند اما برای حضور پایدار در این بازار کمتر از 200میلیون تومان کار را پیش نمیبرد. وی این هزینه را تنها برای خرید و تهیه ملزومات سررسیدها و سالنامهها میداند. ملزوماتی چون فنر، چرم و هزینههای طراحی و طراح و اشاره میکند که خرید یک دستگاه چاپ تا 50میلیارد تومان هم هزینهبر خواهد بود.
فروش میلیاردی باید. . .
این تولیدکننده که بههمراه پدرش بالا و پایین بازار را به خوبی لمس کرده، حال کنونی بازار سررسید را خوب نمیداند و دلیل این ادعایش را با وضعیت فعلی خود توصیف میکند. امسال 5/3 میلیارد تومان جنس در انبار داریم که باید در یک بازه زمانی کوتاه بفروشیم! البته این وضعیت در خوشبینانهترین حالت است چون سررسید، محصولی است که باید در مدت مشخصی به فروش برسد و بهعنوان نمونه سررسیدسال 95 تنها در این بازه زمانی کارایی و ارزش فروش دارد، به همین دلیل حتی این امکان وجود دارد که مجبور شویم تمام اجناس را به 2/5میلیارد بفروشیم، البته گاهی شرایط از این هم بدتر است و فروش تنها پاسخگوی هزینه کاغذ و حقوق کارمندان است.
در مجموع باید گفت که بهطور تقریبی سالانه 3میلیارد فروش داریم که 20درصدش سود است، البته باید این نکته را مدنظر داشت که در حال حاضر 17کارمند در تولیدی ما مشغول به کار هستند که هر کدامشان به طور میانگین ماهانه یک میلیون تومان حقوق دریافت میکنند، قابل ذکر است که مکان اشتغال ما جزو سرمایه اولیه ما است چون در غیراین صورت مبلغی نیز صرف اجاره مغازه میشد.
سررسید در پیچ و تاب مشکلات
علی که در مقطع کارشناسی با دنیای علمی چاپ آشنا شده و در کنار پدر تجربه را چاشنی کار خود کرده معتقد است هر کار تولیدی با مشکلاتی روبهرو است و چاپ سررسید هم از این امر مستثنا نیست. بهعنوان مثال گاهی این مشکلات از مرحله نمونهگیری آغاز میشود. به این شکل که نتیجه کار رضایتبخش است اما ممکن است بازخورد خوبی نداشته باشد یا در همان مرحله تولید، طرح دلخواه و موردپسند نباشد، البته بزرگترین سد یا مانع این شغل، زمان فروش است و متاسفانه شرکتها و ارگانها برای سفارش دست نگه میدارند تا تولیدکننده تحت فشار قرار بگیرد و قیمت را کاهش دهد!
بهعنوان مثال امسال به دلیل انتخابات، چاپخانهها شلوغ بودند از طرفی شرکتها و ارگانها در سفارش دادن تعلل میکنند، از طرفی بازه زمانی چندانی تا پایان سال نداریم و همه اینها در حالی است که فروشنده باید حجم بالایی از محصولاتش را بفروشد.
در واقع روزانه باید 200میلیون تومان فروش داشته باشد که این حجم فروش برای سررسیدکار سخت و گاه غیرممکن است؛ سخت است چون هنگام فروش سررسید، خریدار لت و متنی را ارائه میکند تا در سالنامه کار شود و همه اینها پروسه طولانی را به خود اختصاص میدهد و اگر این پروسه یک روزه باشد نیروی انسانی زیادی میطلبد و چون باید در موعد مقرر کالا به مشتری تحویل داده شود، نیروی کار اضافی باید استخدام شود تا سفارش مشتری به موقع به دستش برسد. البته شاید این شائبه ایجاد شود که این مشکلات تنها مختص امسال و همزمانی با انتخابات است اما بهواقع همهساله این مسائل وجود دارد.
بازار قانون مدونی ندارد
مسائل بازار سررسید به همین جا ختم نمیشود. چون وقتی پای مشتری در میان باشد، همیشه نارضایتیهایی هم هست که تولیدکنندهای ممکن است ضعف کار را بپذیرد و آن را جبران کند و تولیدکنندههایی هم هستند که حاضر به پذیرش نواقص نیستند. چون بنابه گفتههای اهالی این بازار بسیاری از تولیدکنندگانی که وارد این عرصه میشوند، سررشته و علم این کار را ندارند.
یکی از تولیدکنندگان قدیمی این بازار به «فرصت امروز» میگوید: بازار تکبعدی شده و تنها نگاه مادی در آن حاکم است و معنویت جایگاه خود را از دست داده یا در حال از دست دادن است. بهعنوان مثال جنسی که به مشتری ارائه میشود خوردگی دارد ولی فروشنده نقص کار را نمیپذیرد و حقوقی برای مشتری قائل نیست! گاهی این مباحث آنقدر بالا میگیرد که کار به ادارات پلیس میکشد.
به اعتقاد من همه اینها به دلیل عدم تخصص است. عدم تخصص در این بازار به جایی رسیده که فردی که در کار داربست فلزی بوده وارد این کار شده! فقط به این دلیل که در آن دوره زمانی سرمایهاش برای ورود به این بازار کافی بوده است.