بعضی از بازارها را با نام کالایی که برای سن خاصی عرضه میکنند، میشناسند. این بازارها معمولا کوچک و جمعوجور هستند و با ارائه یک نوع کالای همسان بهنوعی به سطحی از برندینگ فروشگاهی میرسند. یعنی همه خریداران این بازارها را با کالای خاصشان میشناسند و در هر جای شهر که باشند به سراغ این بازارها میروند چون میدانند که به اصطلاح جنسشان در آنجا جور میشود. بازار کودک گاندی واقع در خیابان گاندی جنوبی یکی از همین بازارهاست که بهاصطلاح خیلی خاص است. این خاص بودن را با گشت وگذاری در این بازار دو طبقه میتوان دید؛ اجناسی وارداتی با قیمتهایی که به گفته خود فروشندگان برای مردمی با رفاه مالی ویژه عرضه میشوند.
بازار 24 واحدی
در این بازار که 24 واحد دارد همه اجناس عرضه شده مربوط به کودکان است؛ چه دختر و چه پسر. همه اجناس هم ترک هستند. البته یکی از فروشندگان میگوید که جنس چینی هم دارند اما تنها جنسهای چینی این بازار مربوط به کفشهاست که آنها هم اجناس درجه یک چینی هستند. این فروشنده همچنین اضافه میکند: در این بازار مشتریان خاصی رفتوآمد میکنند و تقریبا مشتریان ثابتی هستند و هر جنسی را نمیخرند. آنها نهتنها به کیفیت اهمیت میدهند بلکه حاضر هستند که هزینههای بالای این اجناس را هم بپردازند. به همین خاطر نمیتوان این بازار را بازاری برای عموم نامید.
این فروشنده جوان در ادامه و در مورد اجناسی که در فروشگاههای این پاساژ دوطبقه ارائه میشود، میگوید: اجناسی که ما وارد میکنیم همگی ترک درجه یک است و به جرات میتوانم بگویم که این اجناس را به خاطر قیمت بالایی که دارند، کس دیگری در جای دیگری از شهر جرات وارد کردنش را ندارد. البته این حرف تا حدودی ادعایی اغراقآمیز است. مشتریانی که در طول روز به این بازار سر میزنند تعدادشان تا هزار نفر هم میرسد. البته در روزهایی مانند روزهایی که به تعبیر فروشندگان «تایم آف» باشد، پاخور این فروشگاهها تا دوهزار نفر میرسد. در حال حاضر هم اکثر فروشگاهها عبارت «sale» را روی ویترینهای خود حک کردهاند و تا 50درصد تخفیف هم برای اجناس خود در نظر گرفتهاند.
قیمت اجناس کودکانه
بوت و نیمبوت را در این فروشگاهها بین 150هزار تا 250هزار تومان میتوان خریداری کرد. کاپشنها بین 200هزار تا 350هزار تومان است. برای خرید شلوارها باید بین 50 تا 150هزار تومان هزینه کنید. این قیمتها زمانی به چشم میآیند و درواقع گران محسوب میشوند که متوجه این نکته باشیم که این اجناس همه کودکانه هستند.
هزینههای رهن و اجاره
دانیال مرادی، یکی از فروشندگان این پاساژ در مورد هزینههای رهن و اجاره و خرید میگوید: خریدوفروش و رهن و اجاره در این پاساژ در بین اعضای فعلی آن انجام میشود. یعنی در واقع ما اینجا غریبه راه نمیدهیم. میگوید 10سال است که هیچ فرد جدیدی وارد این پاساژ نشده است. وی در مورد هزینههای رهن و اجاره میگوید: برای اجاره بسته به اینکه متراژ فروشگاه چقدر باشد، باید بین 4 تا 11میلیون در ماه پرداخت شود. هزینهای هم که برای پول پیش باید پرداخت شود، بین 30 تا 50میلیون تومان است.
مشتریان
خریداران این پاساژ اغلب از طبقه متوسط جامعه هستند. زن جوانی که دست کودک گریان خود را گرفته است و به سمت در خروجی میبرد، توجهم را جلب میکند. حوصله حرف زدن ندارد اما چند جملهای میگوید: اینکه سالهاست مشتری این پاساژ است و اینکه تنوع طرح و رنگ اینجا را دوست دارد. در ادامه دلیل گریه بچه را میپرسم که با بیاعتنایی میگوید: «بچه است دیگه» و به نظرم جای پرسیدن سوال دیگری نمانده بود. به سمت خانم میانسالی میروم که چادرش را محکم زیر چانهاش گرفته و با نگاه نامطمئنی به من نگاه میکند. میگوید 55 سال سن دارد و از وقتی به یاد دارد، مشتری این پاساژ بوده است. قیمت نه چندان بالای اجناس اینجا را میپسندد و اینکه هزینه کمتر موجب میشود در فاصله زمانی اندکی باز بتواند برای خرید اقدام کند و این میتواند دلایل خوبی باشد برای کسانی دنبال تنوع هستند.
کیف، کفش، شلوار؛ همه رقم
طبقه همکف در قرق کیف و کفش فروشهاست. برای رسیدن به زیرزمین باید چندین پله را دو تا یکی پایین بروید. شهری از شلوارهای مختلف و البته بورسی برای انواع چادر. چادرهایی که بسته به اندازه، مدل، جنس پارچه و میزان پارچهای که برای دوختشان استفاده شده است، بین 50 تا 120هزار تومان قیمت دارند. فروشگاههای شلوار بیشترین تعداد مغازههای زیر همکف را به خود اختصاص دادهاند. جلوی هر کدام هم چند جوان با مدل موهای جور و واجور و شلوارهای رنگی و اغلب خوش فرم نشستهاند و به هر ضرب و زوری که شده میخواهند مشتری را به فروشگاه خود هدایت کنند. در هر فروشگاه حداقل دو نفر مشغول هستند. در طبقه زیرهمکف 52 واحد فروشگاهی مستقر است و بیش از 100نفر مشغول به کار. قیمت شلوارهای جین در این فروشگاه بین 50 تا 100 هزار تومان در نوسان است. کارهای چینی و ترک در کنار هم به فروش مسالمتآمیزی تن دادهاند و فروشندهها معمولا تنها به ترک بودن اجناس خود اشاره دارند.
فعالان بازار: به پاساژ برسید
یکی از آنها در معرفی پاساژ میگوید: قدمت این بنا به 60 تا 70 سال قبل میرسد و بعد از انقلاب زیر نظر بنیاد مستضعفان اداره میشود. وی میگوید: از در پاساژ تا انتهای این راسته زیر نظر همین بنیاد است. فقط اینها هم نیست و در سراسر تهران بناها و مکانهایی هستند که بعد از انقلاب تاکنون بهصورت مجموعهای زیر نظر این ارگان هستند و به دلیل کثرتشان وقتی برای رسیدگی به آنها باقی نمیماند، به همین دلیل هم هست که اوضاع مکانی این بنا به این شکل محقر درآمده است در حالی که از پررفتوآمدترین مراکز خرید این ناحیه است. فروشنده دیگری ضمن تایید حرفهای جوان قبلی، میگوید: این مرکز خرید روزانه بیش از دوهزار نفر مراجعهکننده دارد. حتی شب عید تا 10هزار نفر در روز هم مشتری داریم و جا برای سوزن انداختن نیست. تنوع جنس و قیمت مناسب از مهمترین دلایل حضور مشتریان است. مشتریانی که به دنبال خرید اجناس برند نیستند و تنها به پوشیدن طرحی از برندها و مارکی از لوگوی تولیدکنندههای برتر دنیا اکتفا کردهاند. به چند فروشگاه دیگر سرکی میکشم و مشتریها را وراندازی میکنم. انگار حقشان بیشتر از اینهاست و حداقل داستان این است که ظاهر پاساژ کمی بهتر از چیزی که هست بشود. حتی تابلویی هم روی سردر ورودی آن به چشم نمیخورد.