راهاندازی کمپینهایی برای دعوت به تجمع روبهروی تالارهای بورس ایران، پدیدهای است که از حدود یکسال گذشته و به یمن استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی، میان اهالی بازار سرمایه شکل گرفته است. این بار نیز صحبتهایی مبنی بر دعوت به تجمع در اواسط هفته جاری برای اعتراض به وضعیت بازار، عرضههای اولیه اخیر، رخدادهای هفته گذشته بازار و سر دادن فغان نسبت به رویهها و رویدادهایی که ظن وجود رانت و دستهای پشت پرده را در بورس ایران تقویت کردهاند، در شبکههای اجتماعی میان فعالان بازار دست به دست میچرخد.
این یادداشت به رشته تحریر درآمده تا پیش از رخداد چنین رویدادی چند نکته را متذکر شود: نخست اینکه اگرچه این روزها باب انتقاد به عرضههای اولیه اخیر در محافل مختلف، مفتوح و صحبتها و انتقادات پیرامون آن بسیار زیاد بوده، اما باید این نکته را نیز یادآور شد برای بازاری که تنها با دستیابی به تفاهمی کلی در رابطه با موضوع هستهای، رکوردهای عجیب صفنشینی برای خرید به یادگار میگذارد، توسعه عرضی بازار به مثابه بسترسازی مناسبی برای استقبال از هیجان خریدارانی خواهد بود که با توافق رسمی تیرماه در خرید سهام شرکتهای مختلف به دنبال سبقت از یکدیگر خواهند بود. به عبارتی برای بازاری که دستیابی به توافق هستهای برای آن محرک خوبی به شمار میرود، تعدد شرکتهای حاضر در بازار بهنوعی فرصتبخشی بیشتر برای فعالان آن خواهد بود.
اما موضوع دیگری که بهانه تجمع را برای اعتراض مهیا ساخته، رخدادهای اخیر در بازار و صحبتها و گمانهزنیهایی است که این روزها از وجود قدرتها و کدهای خاص در بازار حکایت میکند. در این باره نیز لازم به ذکر است که اگرچه وجود شفافیت حق مسلم تمامی فعالان بازار به شمار میآید اما نباید این نکته را از یاد ببریم که معمولا مقابله با چنین موضوعاتی با تجمع و داد و فغان میسر نخواهد شد، چرا که معمولا در چنین تجمعاتی موجی از هیجان میان تجمعکنندگان ایجاد میشود که طرف مقابل را برای کنترل کردن این هیجانات به خلق تصمیمات عجولانه که صرفا مسکنی کوتاهمدت است، وادار میکند. تصمیماتی که نمونه شکستخورده آن را در صندوق توسعه بازار که خروجی اعتراضهایی در رابطه با تعلل دولت در حمایت از بازار بود، میتوان به خوبی مشاهده کرد.
اما اگر به جای چنین تجمعاتی، برای شکلگیری نهادهایی مردمی مانند کانون سهامداران که قدرت تصمیمسازی و نظارت سهامداران بر بازار را تقویت میکند، تلاشهایی جدی از جانب برجستگان بازار صورت پذیرد، احتمال تصمیمسازیهایی بهمراتب منطقیتر و کاراتر بیشتر میشود. بند هفتم ماده 3 قانون بازار سرمایه مصوب آذرماه سال 1384، عنوان میکند که یک نفر نماینده از طرف کانونها بهعنوان یکی از اعضای شورای عالی بورس به شمار میآید، بنابراین شکلگیری چنین کانونی سبب حضور حداقل یک نماینده از طرف سهامداران در بالاترین رکن بازار خواهد شد.
* کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه