امروزه بیش از 300 سال از ایجاد موزه به شکل علمیاش میگذرد. بنابراین تجربه 300ساله در امر موزهداری داریم و از روزی که نخستین موزه به بیانی موزه آشمولین در آکسفورد لندن انگلیس تأسیس شده، چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی تغییرات بنیادینی در امر ایجاد موزه و موزهداری ایجاد شده است و موزهها امروز نسل ششم خود را پشت سر میگذارند. با گذشت زمان هر روز بر اهمیت موزهها افزوده شده و به تبع آن نقش و رسالت موزهها گسترده شده است. بهگونهای که در روزگار اولیه صرفا نمایش اشیا هدف غایی موزهها بوده اما امروزه توجه به همه نیازهای یک جامعه مدنظر است و موزهها میتوانند به نیازهای همهجانبه جوامع توجه کنند و پاسخ گویند.
از طرفی امروزه موزهها در ایجاد وحدت ملی، هویت فردی و جمعی، امنیت اجتماعی، خودکفایی و استقلال در رونق اقتصادی موثر هستند و نقشی تعیینکننده در این میان بازی میکنند. در حقیقت ایجاد هویت و ایجاد خلاقیت رسالت امروز موزهها در جوامع توسعهیافته است. هرچند وظیفه اولیه موزهها جمعآوری و حفاظت و معرفی آثار باقیمانده از گذشته و حال است. اما براساس همین تعریف اگر ما به شعاری که سازمان جهانی موزهها یعنی ایکوم در سال پیشرو انتخاب کرده با عنوان «موزهها برای جامعهای پایدار» توجه کنیم، پی میبریم که موزهها صرفا مکانی برای نگهداری و جمعآوری اشیا نیستند بلکه برای رسیدن به جامعهای پایدار تاثیری بسزا دارند. زمانی که مهمترین دغدغه سازمانهای بشری مانند سازمان ملل و یونسکو پایداری جوامع به حساب میآید و در هجوم همهجانبه جهان کنونی برای رسیدن به یک دهکده یکپارچه جهانی، این موزهها هستند که میتوانند تمامیت فرهنگی و هویتی یک ملت را حفظ کنند. زیرا تحقق دهکده جهانی نتیجهاش از بین رفتن فرهنگهای متنوع است، مسئولان کشورها امروزه به این نتیجه رسیدهاند که موزهها میتوانند با تقویت هویت و افزایش سواد فرهنگی ناشی از تعامل با تاریخ و ارزشهای نهفته در آن، جامعه را از فروپاشی نجات دهند.
به همین دلیل است که موزهها برای جوامع حیاتی به حساب میآیند، زیرا هم خود عامل توسعه هستند و هم محصول توسعه و همچنین در توسعه موضوع گردشگری نقشی بسزا دارند. مثلا اگر کشور خودمان را بدون موزه تصور کنید میبینید که چقدر انگیزه گردشگران داخلی و خارجی برای سفر به اقصی نقاط ایران کاهش مییابد. در واقع موزهها انگیزهای برای سفر به شمار میروند. مهمتر اینکه بدون موزه دریچه ورود به گذشته را که توسط آثار منقول به جا مانده رخ میدهد، کاملا از دست میدهیم. برای مطالعه یک جامعه چه گذشتهاش و چه جامعه امروزیاش هیچ بستری بهتر از موزه وجود ندارد، بستری که کاملا باورپذیر باشد.
شاید سخنرانیها، کتابها، فیلم و سایر وسایل ارتباطجمعی حرفهای زیادی در مورد هویت ملتها و تاریخی آنها بیان کنند اما موزه با اعضای ملموس و به جا مانده از گذشته و حالش به خوبی بازگوکننده حقایق است. زیرا آنچه حاصل تراوشات ذهنی افراد است میتواند مورد نقد قرار گیرد. میتواند باورپذیر نباشد و همیشه با علامت سوال و باورناپذیری همراه باشد، ولی موزهها مخاطب خود را با حقیقت به جا مانده از تاریخ روبهرو میکنند و قطعا شناخت حاصل از این رودررو شدن چیزی جز باورپذیری مطلق نیست. مثلا وقتی منشور کوروش را پیشروی خود میبینید یا یک اثر تاریخی را با همه اجزای ملموسش میبینید، نمیتوانید آن را انکار کنید. باید این نکته را هم اضافه کنم که روند موزهبینی ایرانیان روندی امیدوارکننده است. استفاده از تکنولوژی جدید در امر معرفی موزهها یکی از موضوعاتی است که میتواند تنوع ایجاد کند و تعامل بیشتر مخاطبان را به همراه داشته باشید. موزههای جدید کاملا با این رویکرد کار میکنند. همچنین ایجاد موزههای جدید راهکار دیگری برای افزایش گردشگران موزهبینی است. موزههای گیاه پزشکی، موزههای تاریخ طبیعی و موزههای صنایع دستی از جمله موزههای مدرن به شمار میروند که در پی گسترششان هستیم. حتی میتوانیم موزه موبایل، موزه گاوصندوق، موزه قفل و غیره داشته باشیم.
در واقع به تنوع اشیایی که در پیرامون خود میبینیم میتوانیم موزه ایجاد کنیم، حتی موزههای ورزشی. چنین موزههایی در زمره موزههای مشارکتی قرار میگیرند، یعنی با کمک سازمانهای مختلف ایجاد میشوند و ما در اداره کل سازمان میراثفرهنگی در ایجادشان به آنها کمک میکنیم. همچنین در برنامه ششم توسعه ایجاد موزههای مشارکتی پیشبینی شده که اگر به تصویب برسد، تمام دستگاهها و سازمانهای وزارتخانهها موظف به ایجاد موزههای تخصصی هستند که در آن صورت تعداد موزهها و تنوع موزهها افزایش بسیار چشمگیری به خود میبیند و رونق گردشگری موزه را هم به همراه دارد.