سلام خوانندگان عزیز فرصتسوزی. امروز میخواهم راجع به یک ویژگی و خصلت مهم ما ایرانیها برای شما صحبت کنم. چند روز پیش زیر پل صدر کار داشتم (دقت کردید جدیدا چقدر زیر پل صدر کار دارم؟ آنجا دقیقا چه کار میتوانم داشته باشم؟ ) و ایستاده بودم. پسر جوانی مثل دفعه قبل آمد و روبهروی من ایستاد. اتفاقا این جوان هم مثل جوان قبلی موبایلش زنگ خورد! اصلا این همه شباهت با داستان چند روز قبل را میبینید؟ واقعا ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا من یک داستان برای شما تعریف کنم که به غفلت نخورید! خلاصه به طرفی که پشت تلفن بود گفت: «مهندس من خیلی ارادت دارم خدمت شما. واقعا به همه گفتم مهندس یه انسان نمونه است، به لحاظ اخلاقی، به لحاظ کاری، به لحاظ مدیریتی، درجه یکه! افتخار میکنم که دارم کنار شما کار میکنم! اصلا کنار شما بودن برای بنده رزومهست!» بلافاصله بعد از اینکه قطع کرد، ژست شاکی گرفت و گفت: «مرتیکه فکر کرده کیه؟ دوزار سواد ندارهها! اصلا نمیدونه زیر دستش چه خبره. بیا ببین پشت سرش چیا میگن. مدیر نیست که، یابوئه!»
یعنی ژیمناستیک کارها نمیتوانند در عرض چند صدم ثانیه اینطوری 180 درجه با یک حرکت آفتاب بالانس نمایشی بچرخند و تغییر کنند! داشتم سعی میکردم برای این پدیده نامی دست و پا کنم که الهامی درونی به من گفت: «دو رویی!» بهش میگن دو رویی!
دورویی حالتهای مختلفی دارد:
دسته اول دوروهای الکی هستند. عدهای هستند که الکی جلوی آدم چاپلوسی میکنند. هیچ دلیلی ندارد ها! مثلا توی تاکسی مینشینند کنار آدم، شروع میکنند بیخود از آدم تعریف کردن! همینطور بیخود! دو دقیقه بعد هم پیاده میشوند و پشت سرت انواع فحشها را نثارت میکنند. اینها شبیه آن جیببرهایی هستند که دستشان هرز شده، با آشنا هم که حرف میزنند جیبش را میزنند! بابا چرا خب؟ مگر چیزی به تو میرسد که اینطور پاچهخواری میکنی؟
دسته دوم دوروییها، دوروییهای ایجابی است که بهعنوان یکی از راههای پیشرفت به آن نگاه میشود. یعنی در محل کارتان، یا محیطهای رسمی که مقام و منصبی وجود دارد، بعضیها از فلان رییس و فلان مسئول بدشان میآید! اصلا میبینندش کهیر میزنند، ولی به او که میرسند در حین کهیر زدن شروع میکنند به تعریف تمجید! چرا؟ چون بالاخره در چشم طرف عزیز میشوند. این کارها، لازمه پیشرفت است. دردسر هم ندارد. یک عده میروند پای درس و تخصص وقتشان را الکی تلف میکنند که چی بشود؟ وقتی راحت میشود با این روش پست و مقام گرفت و پیشرفت کرد، چه کاری است که آدم درس بخواند؟
دسته سوم دوروهای سلبی هستند. یعنی برعکس دورویی ایجابی است! به این صورت است که «اگر دورو نباشی و حرف دلت را بزنی، انتقاد کنی، ایرادهای طرف را بگویی، از کار بیکار میشوی! اینجا هم مجبوری دوروباشی چون ملت به نان شب محتاجند، باز شما یک پولی میگیرید!
این هم از قصه شیرین «دورویی». ممنون که باز هم با ما بودید. امیدوارم از دست ما گله نداشته باشید. بالاخره آدم برخی نکات غیرمثبت را هم باید گاهی اشاره کند.
* طنزنویس