برای بهبود اوضاع اقتصادی مردم، باید آنها را با توجه به گروههای اجتماعی مختلفی که وجود دارد بررسی کرد و راهکار ارائه داد. با توجه به پژوهشهایی که انجام دادهام در خانوادههایی که زنان، سرپرست خانوار هستند الگوی مصرف بسیار بهینه است، چرا که آنها به خوبی درمییابند چه جایگزینی برای موادغذایی مختلف پیدا کرده و به خوبی آگاه هستند که چطور در هزینهها صرفه جویی کنند.
در کل میتوان گفت گروههای پایین دست و قشر کم درآمد جامعه برای صرف هزینههای خود برنامهریزیهای دقیق میکنند و الگوهای مصرفی آنها منسجمتر است و کاملا روی آنها کار کردهاند. قشر متوسط جامعه که طیف وسیعی را دربرمیگیرد نوعی رقابت با قشر پردرآمد جامعه انجام میدهند، یعنی با تقلید، با آن گروهها همذاتپنداری میکنند. به عبارتی دیگر هزینههای تجملاتی زیادی را صرف رقابت با آنها میکنند. پس باید سیستم آموزشی کشور به سمتی سوق پیدا کند که الگوهای مصرفی ما را تغییر دهد.
در کل ما الگوی مصرف پرتجملی داریم که بخشی از آن به تقلید و بخشی نیز به منابع عظیم نفتی در کشور بازمیگردد. اقتصاد وابسته به نفت باعث میشود پولهای بادآوردهای برای ما تولید شود و پس راحت پول بهدست آورده و بهراحتی هم آن را هدر دهیم. بخش دیگر هم به پولهای بادآورده و زحمت نکشیده قشر پردرآمد جامعه بازمیگردد که بسیار فراغتی و تجملاتی رفتار میکنند مانند افرادی که با ماشینهای گران قیمت در خیابان تردد میکنند.
میتوان نتیجه گرفت که میل به پسانداز در همه اقشار جامعه کم است و بهترین کار در این زمینه آموزش است. مسئولان میتوانند از طریق سیستم آموزشی منسجم الگوهای مصرفی مردم را اصلاح کنند و افراد را بهگونهای بار بیاورند که آنها به جای فکر کردن به تظاهر به داشتههای درونی خود فکر کنند و آنها را افزایش دهند و نگاه ظاهربینانه را از زندگی خود حذف کنند.
مردم نباید به این فکر کنند که با داشتههایشان میتوانند خود را عرضه کنند چرا که ارزش یک انسان به اینها نیست. مسئولان باید برای قشر کمدرآمد یارانههای خاصی در نظر بگیرند تا آنها هزینههای آموزشی خود را تامین و استعدادهایشان را شکوفا کنند. گروههای دیگر اجتماعی نیز میتوانند با الگوسازی و فرهنگسازی رفتار ظاهربینانه را در مردم کاهش دهند.
* جامعه شناس