در تهران هیچ چیز عجیب نیست. بیشک این جمله فقط مخصوص تهران نیست. در هرنقطه دنیا اتفاقات عجیب و دور از ذهن ممکن است بیفتد. اما من قصد ندارم فعلا از مرزهای این شهر فراتر بروم، دوست دارم در همین شهر در میان شما بگردم ببینم چرا در شهر ما اینقدر همه چیز فرق میکند. اگر از بیماری و دردهای لاعلاج و هزاران مرض سخت بگذریم با پدیده جدیدی در پزشکی مواجه میشویم که بیشترین طرفدار را بین هنرپیشههای هالیوود و بعد ایرانیها دارد. شاید این موضوع خود به یک نوع بیماری تبدیل شده باشد، در قرنی که عجیبترین اتفاقات برای بشر و توسط دست بشر میافتد این همه جراحی زیبایی و تبدیل شدن به چهرهای جدید شاید اتفاق غیرعادی نباشد.
جراحی زیبایی این سالها بهخصوص در ایران به یک اپیدمی بیمارگونه تبدیل شده که بخش زیادی از آن درگیریهای چشم و همچشمی و رقابت بر سر زیباتر بودن است. بلاها و اتفاقات ناگواری که در این زمینه میافتد به کنار، هزینههای هنگفتی را که برای این جراحیها صرف میشود نمیشود نادیده گرفت. مخارجی که صرف این زیباییها میشود گاهی در حدی است که میتواند جان یک انسان را از مرگ حتمی نجات دهد. دوست داشتم پای حرف های پزشکان بنشینم و بپرسم چرا این پدیده اینقدر در بین جوانهای ما سر باز کرده، تا جایی که حتی پای مردان هم به این بازی باز شده و دیگر بینی عمل شده و ابروهای بوتاکس زده و صورتهای کشیده در مردان عیب نیست! اما چون این امکان فراهم نشد سراغ بیمارهای این پزشکان رفتم. تخصص زیبایی در میان پزشکان کمکم به یک نوع بازار و منبع درآمد اقتصادی تبدیل شده و هر دکتری بنا به تعرفه خاص خودش، سابقه و میل شخصیاش هر قیمتی که بخواهد اعلام میکند و معمولا هم کسی شکایتی ندارد و همه به راحتی زیر این تیغها میروند.
دختری که معتقد است بینیاش اصلا زیبا نبوده و هزینهای بالغ بر چندین میلیون برای عمل آن پرداخته، میگوید: «خیلی هم عمل سادهای نیست، تازه کار این دکتر بیشتر از اینها میارزد.» «از یک سنی به بعد باید صورت را جراحی کرد وگرنه خیلی زود پیر میشویم.» این جواب دختری بود که آنقدرها سن نداشت که نگران پیری زودرس باشد اما تا همینجا چهار عمل زیبایی روی صورتش انجام داده و تقریبا به جز رنگ چشمها هیچ نقطه طبیعی در صورتش نیست. دوست و همراهش میگوید «برای هر عمل ساعتها وقت صرف شده.» با یک حساب سرانگشتی میتوان تخمین زد که هر دکتر زیبایی به طور متوسط با چندین عمل دمدستی، که خیلیهایش در مطب انجام میشود، در پایان ماه چقدر درآمد فقط از این راه کسب میکند. یکی از همصحبتهای من حال خوبی ندارد. کمی خمیده راه میرود و به سختی و با صدایی گرفته توضیح میدهد: «این سومین بار است که عمل میکنم، البته این عمل آخر ترمیمی بود. خرابی دکتر قبلی را پاک کردم.» مادرش، که از ظاهرش میتوان فهمید از قشر متوسط جامعه هستند، میگوید: «دستش بشکند که این بلا را سر بچهام آورد، تا الان سه بار عمل کرده این بار هم که خیلی سنگین بود، هم خود عمل هم هزینهاش.»
ترجیح دادم سکوت کنم! شاید من خیلی آرمانی فکر میکنم یا دنیای ما باهم فرق دارد اما چندین بار به سرم زد از یک نفر بپرسم شما که این هزینههای هنگفت را فقط برای زیبایی صرف میکنید چقدر به جیبهای خالی بچههای سرطانی و دخترکانی که از بیماریهای خاص رنج میبرند و هزینههای درمانشان را ندارند فکر کردهاید؟
قطعا زیباتر شدن حق هر انسان است و کسب درآمد هم حق پزشک، اما اینکه دنیای زیبایی را به یک بازار اقتصادی و عمل پزشک را به یک کالای لوکس تبدیل کنیم عجیب نیست؟ درست است که در این راه پزشک و بیمار با هم در حال معامله سنگین باشند و حتی نرخ تورم و بالا پایین شدن ارز را در این رابطه موثر بدانند و مطب پزشکان زیبایی دست کمی از بازار بورس نداشته باشد؟