در ارتباط با کاروانسراها و راههای ایران بهعنوان ظرفیتهایی که قابلیت جذب گردشگر را دارند، آرش نورآقایی نکاتی را با «فرصت امروز» در میان گذاشته است. وی در ارتباط با کاروانسراها اشارهای دارد به پیشینه تاریخی موجود در ایران یعنی وجود 2هزار و 500کیلومتر راهشاهی یا رویال رود در 2هزار و 500سال پیش. راهی که از هگمتانه تا سارد امتداد داشت و همان مسیر چارپارخانهها بود. بنابراین ایران هم به لحاظ چاپارخانهها که بهنوعی پیشکسوت کاروانسراها هستند و چه به لحاظ جادهای از غنا و ظرفیت بالایی برخوردار است. این نکته را هم باید یادآوری کنم که کاروانسراها تقریباً در بسیاری از ادوار تاریخی ایران احداث میشدهاند اما بیشینه کاروانسراهایی که امروزه باقی ماندهاند قدمتشان به دوره صفویه میرسد.
در سفرنامههایی که مستشرقان نوشتهاند به امنیت و کیفیت راههای ایران اشاره شده است. یعنی سرزمینی که روزگاری از شمال به سیبری، از جنوب به شبهقاره هند، از شرق به خاور دور و غربش به دنیای مدرن راه داشته است، امروزه از ظرفیتی عظیم برخوردار است که میتواند برندی باشد که هر کشوری از آن برخوردار نیست و میتوانیم از این برند بهعنوان پتانسیل جذب گردشگر استفاده کنیم. لذت سفر در جادههای ایران و اتفاقاتی که در این جادهها میتواند رخ دهد گاه از دیدار با یک اثر تاریخی یا یک منظره تفریحی هم بیشتر است.
از طرفی ورودی و خروجی شهرهای ایران زشت است. ورودیهای شهرهای ایران با تعمیرگاهها و سرویسکارها پر شده و بهنوعی توی ذوق گردشگر میزند. بنابراین وقتی گردشگری با چنین ورودیهای و خروجیهایی مواجه شود، تنها جاده میتواند برایش امری خوشایند باشد. بنابراین جادهها دارای اهمیت هستند و مهمتر اینکه بعضی از این کاروانسراها هنوز در همان مسیرهای قدیمی قرار گرفتهاند. در طول مسیر تهران تا خراسان از دامغان تا سبزوار و از سبزوار تا نیشابور کاروانسراهای زیادی برجای مانده است. از تهران به سمت اصفهان هم کاروانسراهای زیادی باقی مانده است. حتی بعضی از جادههای جدید هم در کنار جادههای قدیمی ساخته شدهاند و در کنار همینها هم کاروانسراهایی وجود دارد. اینها جذابیت به شمار میروند. توریستیهایی هستند که از کشورهای خارجی وارد ایران میشوند به امید دیدار همین بناها. حتی خانمی خارجی مسیر کاروانسراهای ایران را طراحی کرده است. اگر این کاروانسراها بازسازی و احیا شوند اتفاق خوبی در حوزه جذب گردشگر به شمار میرود. خیلیها دوست دارند فضای سنتی کاروانسراها را تجربه کنند. در واقع این کاروانسراها با ساختار سنتی خود در دنیای مدرن امروزی، تجربهای پستمدرن را برای گردشگر ایجاد میکنند. اما هنوز این ظرفیتها را نشناختهایم.
بنابراین صندوق حفظ و احیای بناهای تاریخی باید بناهایی مانند کاروانسراها را به بخشخصوصی برای سرمایهگذاری بسپارد البته بخشخصوصی باید مشاورههای گردشگری بگیرد. در واقع عدم حضور سرمایهگذاران در این بخش به دلیل نبود مشاورههای گردشگری لازم است. چون دانش تخصصی گردشگری در این زمینه لازم است. اگر مشاوره بدهیم که چه کاری باید کرد خیلیها راغب به سرمایهگذاری میشوند. اما هنوز نگاه ما به کاروانسراها، نگاه به خرابههایی است که بهنوعی روی دستمان ماندهاند و نمیدانیم با آنها چه کنیم. روی بدتر داستان اینجاست که کاروانسراهای موجود در حیطه شهری را معمولاً ویران کردهایم و کاروانسراهای خارج از شهر به آغل گوسفندان تبدیل شدهاند.
درحالیکه بعضی از این کاروانسراها قابلیت تبدیل شدن به اکولوژ را دارند، یعنی مکانی بومی با همه مظاهر بومی یک منطقه. حتی چاپارخانهها هم در این میان دارای اهمیتی به همین میزان هستند. روستاهایی در ایران وجود دارد که چاپارخانههایشان هنوز حفظ شده است، مثل چاپارخانهای در میبد و چاپارخانهای در روستای زعفرانیه سبزوار. چاپارخانهها هم معمولاً در کنار کاروانسراها دیده شدهاند و میتواند نشاندهنده این مسئله باشد که چاپارخانهها در گذر زمان به کاروانسرا تبدیل شدهاند پس چرا حالا نباید کاروانسراها به هتل و مکانهای توریستی تبدیل شوند. باید از این امکانات که تمایز فضای گردشگری ایران با سایر کشورها به شمار میرود، بهعنوان برند گردشگری استفاده کنیم.