معمولا مدیرانی که بهتازگی مدیر میشوند در ابتدا درگیر شناخت کارمندان و وظایف کاری آنان هستند و از آنجا که عملا به طور کامل روی کار متمرکز نشدهاند به نوعی میتوان گفت در ماه عسل کاری بهسر میبرند و کار رسمی خود را دیرتر شروع میکنند. غافل از اینکه در همین مدت کوتاه کارمندان در انتظار نحوه مدیریت جدید و ارائه چشماندازها و افقهای کاری جدید هستند. پرسنل مایلند از دورنمای کاری شرکت خود- آن گونه که مدیر جدید ترسیم کرده- به صورتی جذاب، واقعگرایانه و تحققپذیر باخبر شوند، اما متاسفانه بسیاری از مدیران تازه کار از این امر غافل میمانند و در نتیجه این امر، شوروشوق و فرصت نهفتهای که میتواند گروه را به کار تشویق کند، از بین میرود و در واقع موج انرژی مثبتی که با ورود مدیر جدید در اداره ایجاد شده، بهسرعت و بدون استفاده فرومینشیند و کارمندان به روال سابق خود به کارهای عادی خود برمیگردند.
جان کاتر، استاد دانشگاه هاروارد در کتاب خود با عنوان «نیرویی برای تغییر» چشمانداز را نیرویی برای تشویق اولیه کارکنان و ادامه دادن به کار خود در شرایط مختلف میداند. در واقع چشمانداز ارائه بیاناتی خردمندانه درباره آینده و تفسیر آنها بهگونهای است که آگاهانه به چالشهای آتی و پیش روی شرکت جهت دهد. از جمله اشتباهاتی که مدیران تازهکار دارند این است که چشمانداز پیشرویی برای اداره در نظر نمیگیرند؛ اینکه چه کسی هستیم؟ چه میکنیم و قرار است به کجا برویم را با پرسنل خود مطرح نمیکنند.
برای اجتناب از این اشتباه چه باید کرد؟
پاسخ یک جمله است: این گونه مدیران باید چشماندازی مشترک را به کار گیرند؛ چشماندازی که تمامی ذینفعان سازمان روی آن اتفاق نظر دارند. بهعنوان یک مدیر جدید بهتر است نشست کاری مشترکی با کارمندان خود ترتیب دهید و چشمانداز کاری مدنظرتان را برایشان شرح دهید. این کار سبب میشود همگی با هم به یک دیدگاه مشترک خوب دست پیدا کنید که در راستای رسیدن به اهداف سازمانیتان باشد و از طرفی برای پرسنلتان نیز ایدهآل باشد.
میتوانید با طرح این سه پرسش چشماندازتان را برای کارکنانتان توضیح دهید: 1-میخواهیم دیگران چه برداشتی نسبت به ما داشته باشند؟
2- چه ارزشی را میخواهیم به شرکتمان اضافه کنیم؟
3- از این چشمانداز هر کدام از پرسنل چه سودی عایدشان میشود؟
نکته قابل ذکر که باید در نظر داشته باشید این است که چشمانداز و ماموریت دو مقوله متفاوت از هم هستند، به طوری که چشمانداز مقولهای کیفی است و اهداف عالیه، اعتبارات و ارزشها را بیان میکند و ایدهآل ما و دیدگاه کلی ما را معرفی میکند که عمق دارد و گذرا هم نیست و ماموریت ماهیت اجرایی دارد و به نوعی تابلوی راهنما محسوب میشود که از دل آنها، اهداف سازمان حاصل میشود و مربوط به زمان حال است اما چشمانداز، نگاهی به آینده دارد.