بهعنوان یک مدیر آیا تاکنون دقت کردهاید که مسئولیت چند نفر را بر عهده دارید؟ صرف نظر از عملکرد روزمرهشان، چقدر به مسائل مربوط به آنان اعم از استخدام، آموزش، مشاوره، رسیدگی به شکایات، قراردادها و فسخ آنها و مشکلات فردی رسیدگی میکنید؟ تا چه حد از حقوق آنها در مقابل مدیران بالادست خود دفاع کردهاید؟ چند بار در مقابل اتهامات و انتقادات ناروا از آنها دفاع کردهاید و مسئولیت اشتباه پرسنلتان را به عهده گرفتهاید؟
از نظر برخی مدیران حتی مدیران کاردان و کاربلد، فقط و فقط عملکرد کارمند مهم است و در این زمینه هیچ انعطافی ندارند و حاضر نیستند به مسائل و مشکلات اداری کارمندان خود توجه کنند چه برسد رسیدگی به مشکلات غیراداری و شخصی آنان. اگر شما همچنین دیدگاهی دارید خوب است بدانید از نظر کارمندانتان احتمالا مدیری بیخاصیت و بیاحساس هستید که به پرسنلتان به چشم یک روبات نگاه میکنید و فقط خروجی کار برایتان اهمیت دارد.
اینکه کارکنان چه مشکل یا گرفتاری پیدا کردهاند برایتان مهم نیست و حداکثر کاری که میتوانید بکنید این است که زیر نامه او بنویسید: «جزو وظایف اداری نیست.» یا اینکه به خاطر خوب کار نکردن، او را به کارگزینی بفرستید یا در اختیار امور اداری قرار دهید.
اگرچه این کارها بسیار قانونی و منطقی است ولی فاقد هسته اصلی روابط انسانی میان انسانها- خواه رئیس، خواه مرئوس- است. شاید در فرهنگ سازمانی ادارات ما کارمند باید همیشه وفادار و حقشناس باشد – که هست- و هیچ جایی نوشته نشده که مدیران بالادست وظیفه رعایت حقوق کارمندان را دارند و باید مراقب باشند تا حقوقشان ضایع نشود اما به هر صورت چه براساس روابط انسانی چه بنا به منافع اداره بهتر است نسبت به مسائل و مشکلات آنها بیتفاوت نباشید.
اگر از آن دسته مدیرانی هستید که فکر میکنید وظایف مهمتری دارید و رسیدگی به این مسائل پیش پاافتاده فقط وقت گرانبهایتان را تلف میکند و به شما مربوط نمیشود باید به شما گوشزد کنم اتفاقا وقتی برای یک کارمند مشکلی حاد پیش میآید که تمام ذهن او را به خود مشغول میکند قطعا نمیتواند وظایفش را به خوبی انجام دهد و در نتیجه سهلانگاری در رسیدگی به این موارد میتواند مستقیما شرکتتان را متضرر کند.
بنابراین سعی کنید بهعنوان یک مدیر مشکلات کارمندانتان را بشناسید و تا حد ممکن درصدد حل آنها برآیید. مطمئنا مسائل مهمتری دارید که در اولویت هستند اما جای کوچکی را برای رسیدگی به مشکلات پرسنل در نظر بگیرید، چرا که نادیده انگاشتن مشکلات در وهله اول عملکرد کارمند را تحت تاثیر قرار میدهد و در وهله بعدی در روند کار اداره ایجاد اختلال میکند.
در نظر داشته باشید مشکلات خودبهخود از بین نمیروند و باید حل شوند. موفقیت در کار مدیریت، وقتی همه کارها به خوبی پیش میرود راحت است اما اینکه به هنگام بروز مشکل چه واکنشی از خودتان نشان میدهید هنر مدیریت شماست و میتواند شما را از اوج موفقیت به پایین بکشاند. اکنون با یک بررسی اجمالی میتوانید به راحتی متوجه شوید در برخورد با مشکلات کارمندانتان چگونه مدیری بودهاید. اگر پرسنلتان جرات نداشتهاند درباره مسائلشان با شما صحبت کنند یا اگر هم سخنی در این باره گفته شده سرسری گرفتهاید و فقط در تایید آن سری تکان دادهاید و نه تنها هیچ راهکاری ارائه نکردهاید بلکه حتی یک شنونده خوب هم نبودهاید تا دستکم با شما درد دلی شده باشد، قطعا از دید کارمندانتان جزو مدیران بیحساس و بیخاصیت قرار دارید.
برای اجتناب از این اشتباه چه باید کرد؟
شاید شخصا فردی خشک و عبوس و با روابط عمومی ضعیف باشید یا سهلانگار و بیتوجه که ناخواسته نسبت به مشکلات کارکنانتان بیاعتنا هستید. شاید هم بهعنوان یک شیوه مدیریتی و بدون هیچ احساس گناهی، نسبت به مشکلات آنان بیتوجه هستید. در هر صورت باید روش خود را تغییر دهید و بیتفاوتی را کنار بگذارید. بهتر است مشکل را از سر خود باز نکنید و به گردن دیگران نیندازید و نگویید: «خودت یک جوری حلش کن.» آنان را به امور اداری ارجاع ندهید و مشکل آنان را مشکل خودتان بدانید.
سعی کنید فرصتی برای پرسنل فراهم کنید تا مشکلات کارشان را با شما مطرح کنند. با گفتوگویی دقیق و ماهرانه اشکال کار را بیابید اما مادامی که خودشان تمایل نشان ندادهاند درباره مسائل شخصیشان کنجکاوی نکنید. فراموش نکنید سر و کله زدن با مشکلات سخت اگرچه کاری طاقتفرساست اما بخشی از کار است و نخستین قدم برای حل مشکل افراد، با دقت به صحبتهای آنان توجه کردن است.