هدف غایی هر سازمان و شرکت، موفقیت و پیشرفت در کار است. برخی سازمانها در راستای گسترش کار، سعی میکنند به جای اینکه پستهای مدیریتی خود را با افرادی از بیرون سازمان یا شرکت پر کنند از میان کارمندان زبده و لایق خود مدیرانی را انتخاب میکنند. درواقع این امر را بهنوعی پاداش کارمندان مجرب و مسئولیتپذیر خود میدانند. این کار گرچه از نظر آشنایی و اشراف داشتن مدیران جدید به کار، میتواند شیوهای بسیار مناسب و مقرونبهصرفه باشد اما از طرفی بسیار اتفاق میافتد اینگونه مدیران تازهکار که بدون آموزش بر صندلی مدیریت مینشینند دچار مشکلاتی شوند. چراکه به لحاظ پست جدیدی که بهتازگی گرفتهاند تمایل زیادی دارند که کنترل همه امور را در دست گیرند و در هر زمینهای اظهارنظری کارشناسانه داشته باشند و از طرف دیگر چون از میان کارمندان همان اداره انتخاب شدهاند و لذا بنابر دوستیهای سابق خود و برای اینکه چهرهای مردمی از خود به دیگران نشان دهند همچنان خود را «یک همکار» میدانند و وقت زیادی را صرف دوستان و همکاران سابق خود میکنند تا پرسنل، او را همچنان یکی از خودشان بدانند.
این مدیران تازهکار تا به آنجا پیش میروند که از روی دلسوزی و نه درایت، مدیریت میکنند و بسا اطلاعات شخصی خود را که ربطی به شغلشان ندارد یا حتی اطلاعات محرمانه کاری را که لزومی ندارد پرسنل از آنها باخبر باشند در قالب دوستی در اختیار آنان میگذارند. اینگونه رفتار کردن درواقع حاوی پیامی خاص درباره ماهیت واقعی جایگاه مدیریتی و مسئولیتهایش برای کارمندان است بهطوری که کارمندان گیج شده، نمیدانند چه وقت او در جایگاه مدیریتی قرار دارد و مدیرشان است و چه وقت دوستشان. در نتیجه این کار، کمکم وجهه کاری و بهنوعی شخصیت مدیریتی خود را کمرنگ میکنند.
برای اجتناب از این اشتباه چه باید کرد؟
اولا مدیران ارشد سازمانها، حتما باید به چنین مدیران تازهکاری آموزش و مشورتهای لازم را بدهند. ثانیا شما بهعنوان یک مدیر تازهکار میتوانید با همکاران سابق خود همچنان دوست بمانید ولی محدوده جدید مسئولیتها و وظایف شغلی خود را بشناسید و بدانید که تفکیک قائل شدن میان وظایف و روابط دوستانه، مهارتی مشکل است که باید تلاش کنید آن را بیاموزید. درواقع این اشتباه از آنجا ناشی میشود که یک مدیر تازهکار تصور میکند روابط دوستانهاش با همکاران باید مانند قبل از دوران تصدی مسئولیتش باشد. بله البته مدیر باید حامی، فعال و در دسترس کارمندانش باشد اما انتظار همان رفتار سابق در عالم همکاری کاری درست نیست. شما بهعنوان یک مدیر جدید، کسی هستید که امور را اداره کرده، عملکردها را ارزیابی میکنید و بهصورتی شگرف روی زندگی کاری و حرفهای افراد تاثیرگذار هستید و بنابراین در جایگاه کاری سابق خود برای همکاران نیستید. اکنون افراد همتراز شما، مسئولان، سرپرستان و مدیران همسطح خودتان در سطح شرکت یا سازمان هستند و از همین رو با اینکه میتوانید به نظرات کارمندان درباره مدیریت، تیم کاری یا حتی مسائل و مشکلات شخصی آنان گوش دهید اما فقط باید با افراد همتراز خود رایزنی کنید و نقطهنظرات خود را با آنان به اشتراک بگذارید.
برای اینکه یک مدیر تازهکار موفق باشید لازم است روی مسائل کاری کارمندان توجه کنید و نه مشکلات فردی آنان. اما از طرفی میتوانید همچنان گاهی با آنان ناهار خود را میل کنید یا حتی پس از پایان کار اداری، با آنان باشید. هرچند برخی مدیران تازهکار تصور میکنند برای موفقیت در مدیریت، فقط باید یک رابطه یکطرفه آن هم در حیطه کار داشته باشند و از بخش روابط دوستانه خود کاملا صرفنظر کنند که البته عملا در برخی جاها چنین امری صدق میکند. اما از طرفی برای موفق بودن باید گروه کاری، مدیر خود را حمایت کنند و او را بهعنوان رهبر واقعی خود بدانند و نه یکی از همکاران خود که وفاداری یعنی پذیرفتن مدیریت تاثیرگذار مدیر و نه حفظ دوستیهای سابق خود.